اسلام رحمانی از سوء ظن تا واقعیت؟!

به نام خدا و یاد امام مهدی علیه السلام

اسلام رحمانی از سوء ظن تا واقعیت؟!

خدمتی بزرگ به همه بشریت

in the name of God
Great service to all humanity
A review of the letter of the Commander-in-Chief of Islam, Qassem Soleimani, and the answer given by Imam Khamenei to them can highlight strategic messages for Iran and abroad, which I refer to some of these messages:
1. Referring to the evidence, the Founder and Founder of ISIS, the United States, the Zionist regime and Saudi Arabia have been. ISIS design has taken place in the American-Israeli room of thought, and Saudi Arabia has supported its financial and arms support.
2. The message of the commander of the Qods Force has a great deal of content from the history of the ISIL crimes to the appreciation of the internal factors in the victory.
3. In response to the letter from the commander of the Revolutionary Guards Corps, the Revolutionary Guards responded to ISIL's defeat by defeating ISIL as a harsher blow to the harsh policy of creating a civil war in the region and destroying the anti-Zionist resistance and weakening the sovereign states by the leaders of this misleading target. Had taken
4. In September 2017, Suleimani promised a three-month promise of ending ISIL's rule. The promise was made in less than three months of the researcher and the end of the evil rule of ISIL in the Abu Kamal operation. The factors that served Sunnis Soleimani's promise were three elements of trust in God, intelligence and operational intelligentsia, and another loyal companion who helped him in practice.
5. The final point I am referring to is the confession that the leader of the revolution has done about Suleimani's services. The leader of the revolution in this letter describes the dismantling of ISIL by Suleimani, serving humanity. The shrine's advocate has become a defender of humanity. The service of the protectors of the Shrine of the Holy Quran is to humanity and the word of the servant of humanity can be the symbol of this service. It is hoped that in the economic, political and cultural spheres, the morale of resistance and struggle will be seen in authorities and serve humanity. In the end, I will finish my speech in the words of Martyr Seyed Morteza Avini:
"Maybe the war is over, but the fight will never end"

سیمرغ اربعین

بسم الله الرحمن الرحیم

سیمرغ اربعین

مهدی نادری نژاد

سیمرغ از نمادهای پرمعنی در ادب و حکمت عرفانی و متون فلسفی است. بسیاری از متفکرانِ عالم فلسفه و حکمت و عرفان، این واژه را از بهترین دلالت معنوی و وسیله ای مناسب در استخدام مفاهیم بسیار ظریف و عمیق تشخیص داده و از آن استفاده کرده اند؛ به همین سبب ساحت   گسترده­ای از معانی بلند به این حقیقت افسانه نما اختصاص یافته است. سیمرغ، مرغی بزرگ و افسانه‌ای در اساطیر ایران باستان و ادب فارسی است که سخنگو و چاره‌اندیش است و بر فراز کوه البرز زندگی می‌کند . عطار در منطق‌الطیر از بُعد عرفانی بدان پرداخته و سیمرغ را وجود ناپیدا و کامل دانسته است. این اثر را می­توان با دیگراثرات در فرهنگ ­های مختلف مانند آلیس در آن سوی کارول مقایسه کرد. نشانه­ هایی که در منطق الطیر وجود دارد یکی از اصلی ترین جنبه­ های فکری وهنری اوست. این داستان از جوانب مختلف قابل نقد وبررسی است. طرح اصلی داستان به روایت دکتر فروزان فر به شرح ذیل است:

ادامه نوشته

برای انقلاب 1357...

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA

بسم الله الرحمن الرحیم

برای انقلاب 1357....

سی و پنج­سال از انقلاب اسلامی می­گذرد و امسال هم رادیو و تلویزیون طبق سنوات گذشته به پخش فیلم و آهنگ مشغول است. به راستی شعار­های انقلاب چه میزان محقق شده است؟ استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی. ارزیابی همین سه اصل و شعار، آیینه شفافی از وضعیت انقلاب را برایمان روشن خواهد ساخت.

در این مدتی که در فضای مجازی و شبکه­های اجتماعی مشغول خدمت به اسلام و انقلاب هستم؛ متوجه این نکته شدم که راهبرد صدور انقلاب اسلامی جز با ارتباط موثر ممکن نیست. البته این راهبرد به قول مقام معظم رهبری« چیزی نیست که با ابزارهاى سياسى بشود آن را صادر كرد يا با ابزارهاى نظامى و امنيتى بشود آن را پيش برد؛ اين غلط است؛ ما از اول، اين راه را بستيم

  راهبرد صدور انقلاب مسئله‌ بازتوليد معارف والاى اسلامى است تا مسلمانها احساس هويت كنند، احساس شخصيت اسلامى كنند، با تعاليم اسلام كه نجاتبخش بشريت است، آشنا شوند؛ بدانند اين معنايش چيست كه خداوند متعال مي­فرمايد: پيغمبر را فرستاديم «و يضع عنهم اصرهم و الأغلال الّتى كانت عليهم»؛ اين غلها و زنجيرهائى كه در محيط شرك‌آلود به پاى انسانها بسته است و اسلام مي­خواهد اينها را بگشايد، چيست؟ امت اسلامى بر اثر غفلت، مدتهاى طولانى اين حقايق را از ياد برده بود. امت اسلامى مي­تواند آزاد باشد، پيشرفته باشد، عالم باشد، عزيز باشد، مقتدر باشد؛ اينها به بركت تعاليم اسلامى به‌دست‌آمدنى است. استكبار و دستگاه‌هاى استعمارى در طول دويست سال سعى كردند اين مفاهيم را از ياد مسلمانها ببرند؛ آنها را از هويت خودشان غافل كنند تا بتوانند دست تجاوز را به محيط سياسى آنها، به محيط اقتصادى آنها، به فرهنگ بومى آنها دراز كنند و تطاول كنند. انقلاب اينها را به ياد امت اسلامى آورد.

ارتباط موثر نیازمند ابزار قدرتمند است؛ ابزار هنر و رسانه بهترین ابزار صدور انقلاب معنوی امام روح اله است. شاید سرمایه انسانی هر انقلاب، مهم­ترین ابزار برای آن انقلاب محسوب می­شود. سفرای معنوی انقلاب اسلامی هر یک نشانه­ای از این انقلاب معنوی هستند. سفرایی که گمنام و مظلوم مشغول عمق بخشی به راهبرد انقلاب اسلامی هستند و ادعای­شان مناسب عملکردشان است.


قبله حاجات عالم

بسم الله الرحمن الرحیم

«قبله حاجات»

"پایخوان" دین من در غیبت است

قبله حاجات عالم در «من» است

جمکران تا جم­کرانِ واقعی

 قبله حاجات واقع، مهدی است

                                                                                                 13 ذی القعده 1434

حرامتان باد لقمه ای که....

بسم الله الرحمن الرحیم

رئیس دفتر مقام معظم رهبری: جمکران مانند بقیه مساجد نیست.

محمد محمدی گلپایگانی، رئیس دفتر آیت‌الله علی خامنه رهبر ایران، در مراسم تودیع و معارفه مدیران قبلی و جدید مسجد جمکران انتقادهایی را که به مقدس تلقی کردن مسجد جمکران وارد می‌شود رد کرده و گفته است این مسجد مثل بقیه مساجد نیست.

آقای گلپایگانی گفت: "برخی از گوشه و کنار با قلم‌های‌ بی‌ارزش چیزهایی می‌نویسند که جمکران مسجدی مانند سایر مساجد است. حرامتان باد لقمه‌ای که از سفره امام زمان خورده‌اید."

او از مدیر جدید خواسته کارهایی کند که شهرت مسجد جمکران بیشتر شود.

جمکران مسجدی در نزدیکی قم است و بعضی از پیروان مذهب تشیع معتقدند امام دوازدهم شیعیان توجه ویژه‌ای به این مسجد دارد و به این واسطه، برای مسجد جمکران جایگاه معنوی بالایی قائل هستند.

انداختن دعاها به درون چاهی که در محوطه این مسجد است، به امید این که امام دوازدهم به آنها توجه کند، ویژگی منحصر به فرد این مسجد است.

همه ساله بسیاری برای زیارت و ادای نذر خود به این مسجد می‌روند و به این ترتیب این مسجد یکی از پردرآمدترین اماکن مذهبی ایران تلقی می‌شود.

در عین حال باور به تقدس ویژه مسجد جمکران و ارتباط آن با امام دوازدهم مورد انتقاد بعضی شیعیان نیز هست. از جمله آیت‌الله علی سیستانی، برجسته‌ترین مرجع تقلید شیعه، و آیت‌الله جلال‌الدین طاهری، امام جمعه پیشین اصفهان، انتقادهایی را در این زمینه مطرح کرده بودند.

مساله امام دوازدهم و مسجد جمکران در دوره ریاست‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد به طور عمده مورد توجه نهادهای دولتی قرار گرفته بود.

پایان خبر ونظر تحلیلی

چندین سال پیش از کسی شنیدم می گفت علت گرانی خانه های اطراف جمکران این است که آقای خامنه ای وصیت کرده پس از مرگ مرا در جمکران دفن کنند.

قصدم نفی یا تایید این خبر نیست ولی علت پخش این اخبار و شایعات چیست؟ باید مواظب بود عملکردمان توجیه گر خرافات نباشد.

آیت الله سیستانی همچنین گفته است: "[مسجد] جمکران را آنطور بزرگ کرده‌اید و منبری‌ها آن حرف‌ها را می‌زنند. من منبرها را هم گوش می‌کنم."

انتقاد آیت الله سیستانی از"بزرگ کردن" جمکران

 

 

اتصال جمهوری اسلامی به دولت صاحب الزمان

بسم الله الرحمن الرحیم

دولتنا فی آخر الزمان

در دوران متأخر، با ظهور دولت صفوی این نظریه در بین بخشی از علما و منشیان دربار پدید آمد که دولت صفوی به دولت امام زمان (ع) متصل می‌شود.

اندیشه مهدوی در دین اسلام و به خصوص مذهب تشیع عمری به درازای 1433 سال قمری دارد. البته اعتقاد به ظهور منجی در ادیان الهی دیگر مذاهب گوناگون موجود یا از بین رفته، وجود داشته است. اما در طول تاریخ اسلام برداشت‌های مختلفی از این اندیشه شده است. آسیب‌شناسی اندیشه مهدوی خود موضوع بحث جداگانه‌ای است که از حوصله معرفی کتاب حاضر بیرون است. جدای ازمدعیان ظهور که وجود داشته و دارند، یکی دیگر از مباحث اندیشه مهدوی که می‌توان نوعی آسیب‌شناسی از آن به دست داد، نظریه اتصال دولت‌ها به حکومت جهان شمول حضرت صاحب الزمان (ع) است. برخی دولت‌ها اصلاً با داعیه مهدوی روی کار آمدند، برخی نیز خود را زمینه ساز ظهور می‌دانستند، برخی هم اگر در دورانی مثل بنی عباس قیام می‌کردند مثل سادات حسنی، گاهی خود داعیه مهدوی نداشتند ولی اطرافیانشان چیزهایی برمی‌ساختند که در تاریخ موجود است. اما در دوران متأخر، با ظهور دولت صفوی و حمایت گسترده علمای شیعه از آنان که مروج تشیع بودند، دوباره این نظریه در بین بخشی از علما و منشیان دربار پدید آمد که دولت صفوی به دولت امام زمان (ع) متصل می‌شود. برخی احادیث هم وجود داشت که با تأویل و تفسیرهایی منطبق بر دولت صفوی می‌شد. مثل کاری که علامه مجلسی در احادیث رجعت کرد.

کتاب حاضر به صورت موردی به بررسی این نظریه پرداخته و رساله‌ای نیز به نام «شرح حدیث دولتنا فی آخر الزمان» از دوره صفویه آورده و به تحلیل آن پرداخته است. البته مؤلف محترم رساله مهم دیگری به نام مبشره شاهیه در همین زمینه در دست تحقیق دارند که آن هم در همین زمینه است.

کتاب فوق پس از یک تحلیل در این زمینه، رساله «شرح حدیث دولتنا فی آخر الزمان» را تصحیح، احیا و تحقیق کرده است.

مقدمه دکتر رسول جعفریان بر کتاب فوق چنین است:

 مهدویت یکی از باورهای رسمی مسلمانان است که هر چند، هر کدام در چگونگی آن با یکدیگر اختلاف نظر دارند، اما در اصل آن متفق هستند. این باوری است که ریشه در ادیان الهی دارد و امیدی است که نور ایمان و اعتماد را در قلوب مؤمنان استوار می‌سازد. مهدویت راه فراروی بشر را تعریف کرده و ارزشهای مثبت را به او می‌شناساند و ایده‌آل قابل تحقق را به وی وعده می‌دهد. کلیت آن با این آیت قرآنی تعریف می‌شود که «بقیة الله خیر لکم ان کنتم مؤمنین»، چنان که با آیت دیگر قرآنی «ان الارض یرثها عبادی الصالحون» اساس آن استوار می‌گردد.

در کنار آن اصل، استفاده از باور مهدویت برای توجیه مشروعیت حکومت‌ها، از روشهای بسیار باسابقه در تاریخ ادبیات دینی است. در دنیای اسلام، این که عباسیان القابی چون سفاح و منصور و مهدی و هادی و رشید و مأمون را انتخاب کردند، بر اساس آن بود که این القاب به عنوان القابی برای مهدی موعود بکار رفته بود و آنان قصد سوء استفاده از آن را داشتند. در برابر، نگاهی به مقاتل الطالبیین و منابع مشابه، نشان می‌دهد که در جریان قیام های علوی نیز فراوان از این امر استفاده شد. در میان شیعیان امامی نیز این ماجرا رسوخ یافت، چنان که مروری بر فرق الشیعه نوبختی و المقالات و الفرق اشعری می‌تواند ما را با گستره وسیع استفاده از این مسأله برای جذب مردم آشنا کند، این که چگونه کسانی با طرح ادعای مهدویت در باره برخی از امامان، تلاش کردند مسیر تشیع امامی را تغییر دهند.

در حاشیه مسأله مهدویت بود که از قرن دوم دانشی به نام ملاحم و فتن یا علائم آخر الزمان شکل گرفت و به دلیل استفاده های سیاسی که از آن می‌شد، هر روز افزوده‌های ساختگی بر آنچه اساسی داشت، اضافه می‌شد. کتاب ملاحم و فتن نعیم بن حماد (م 229) یکی از قدیم ترین نمونه‌ها و ساختگی‌ترین آنهاست که بارها چاپ شده، و متن چاپی از اینترنت قابل دانلود است. این کتاب همیشه مورد استفاده فرصت طلبان و ساده لوحان بوده و هست. بعدها مدل‌های دیگری از این قبیل کتابها نیز نوشته شد.

تاریخ مهدویت‌های دروغین در تاریخ به قدری زیاد است که شمارش آنها از همه مناطق دنیای اسلام از شرق و غرب اسلامی کار بسیار دشواری است. این امر تا به امروز وجود دارد و حتی در این اواخر شاهد بودیم که در جریان حمله امریکا به عراق، چندین نفر در آن نواحی با ادعای مهدویت یا باب شوریدند (مانند جند السماء) و هنوز هم برخی به کارهای خود ادامه می‌دهند.

در موارد زیادی این جریان با مقاومت علما و مراجع و سیاستمداران اصیل روبرو شد و از میان رفت. فعالیت های امیر کبیر بود که باعث نابودی موقت بابیت گردید. اما مواردی بوده که بانیان آن با جذب توده های ساده دل، توانستند مشکلاتی را ایجاد کند. پیدایش بابیت و بهائیت که تا به امروز مشکله ای برای جهان اسلام شده است، از همین مجرا بوده است.

دقیقا روشن نیست که در پی چه زمینه‌هایی، در چند دهه اخیر، تبلیغات در این زمینه توسعه یافته است. شاید یک عامل، انکارها و تردیدهایی که روشنفکران در باب مهدویت داشتند و عده‌ای را برآن داشت تا در این زمینه دست به روشنگری زده و آثاری بنویسند. پیش از آن هم در قرن سیزدهم و ادامه فعالیت های بهائیان عده‌ای را برانگیخت تا در رابطه با آن مطالب بیشتری بگویند و بنویسند. در کنار آنها، روشهایی که برخی از مبلغان مذهبی در چند دهه گذشته در پیش گرفتند در توسعه آن نقش زیادی داشت که یکی از آنها پیدایش مهدیه‌ و مهدیه‌ها بود.

همه این فعالیت ها بر این پایه بود که در کنار اساس مهدویت به عنوان یک نظریه اسلامی و بویژه شیعی، فعالیت‌هایی پدید آید که بسا در انگیزه و انگیخته گرفتار لغزش بود و راه را برای خارج شدن از مسیر صحیح هموار می‌کرد.

اکنون چند سال است که با شدت و حدت بیشتری این مسائل دنبال می‌شود. حدود بیست سال پیش کتاب عصر الظهور در ایران انتشار یافت و یک تطبیق کلی میان انقلاب اسلامی با ظهور مهدی (ع) با تأکید بر عنصر «ایرانی» صورت گرفت؛ این آغاز کار بود. در پنج شش سال گذشته، شیب شتاب گونه این مسائل چندین برابر شده و چند صد عنوان کتاب در این باره چاپ شده است که بسیاری از آنها بدون نظر کارشناسی و صرفا مبتنی بر روایاتی است که نیاز به کاوش های جدی علمی دارد. [در کتابخانه تاریخ قم از موجودی 1091 عنوان کتاب در باره این موضوع، 470 عنوان از سال 84 به این طرف است]. نکته شگفت آن است که بر اثر رواج این آثار فضای تازه‌ای پدید ‌آمده است که برخی از سیاستمداران را نیز به هوس استفاده از آنها انداخته است.

نویسنده بر آن نیست که نظری در این باره بدهد؛ زیرا این کار نیاز به تحقیق و تتبع گسترده دارد. آنچه در اینجا ارائه می‌شود، مروری بر دیدگاه های مشابهی که کما بیش در تاریخ گذشته ما، به ویژه روزگار صفوی ـ که قرابت ها و مشابهت‌هایی هم با ما دارد ـ پدید آمده است.

تنها تأکید نویسنده این است که اظهار نظر در این حوزه های دینی، خیلی عوامانه شده و در واقع از دست مراجع دینی خارج شده است. این در حالی است که نوع این مطالب به ویژه علائم ظهور که غالب آنها با اشاره به رخداد خاصی از قیامهای معترضان در گوشه وکنار بلاد در مشرق و مغرب ساخته شده، و کلیدهایی است که با اندکی توجیه هر قفلی را به ظاهر باز می کند، باید با منطق پژوهشی خاص خود مورد ارزیابی قرار گیرد. تنها اگر بنا باشد نام شهر محل ظهور را از روایات و نقلهای برجای مانده درآوریم، باید حضرت حجت ـ سلام الله علیه ـ همزمان از دهها شهر ظهور کند! البته برای برخی همین هم نشانه جعل نخواهد بود، اما به هر عقل سلیم هم باید جایگاهی داشته باشد.

نظریه اتصال دولت صفوی به دولت مهدی (ع) به عنوان یک نظریه، با توجیهات مختلف در تمامی دوره صفوی؛ یعنی طول دویست و سی سال به ویژه دوره اخیر آن مطرح بوده است. نمونه‌هایی که در ادامه خواهد آمد، مطلبی است که تقریبا به ترتیب تاریخی بیان خواهیم کرد. این موارد نیاز به نقد کردن ندارد، زیرا همان طور که یک عالم شیعه در دوره زندیه ابراز کرده، تاریخ خود به خود باطل بودن آن را ثابت کرده است. بنابرین انگیزه مرور بر آنها صرفا برای عبرت و توجه کسانی است که این قبیل اظهار نظرها را بدون انگیزه‌های خاص و بیشتر با دلی ساده یا از روی ساده لوحی مطرح می‌کنند. آنان توجه داشته باشند که تأکید بر ظهور نزدیک، آن هم با اسم آوردن از اشخاص و افراد، چیزی شبیه همین مواردی است که در اینجا ملاحظه می کنند، نمونه‌هایی که با گذشت زمانی نه چندان دور که همه آبها از آسیاب افتاد، نتیجه‌ای جز وهن مذهب، نزد جوانان و خنده طعنه‌زنان نخواهد داشت.

فهرست مطالت کتاب به ترتیب زیر است:

  • مقدمه
  • اساسی‌ترین هدف توجیه مشروعیت سلطان برابر فقهاست
  • بالا گرفتن مباحث مربوط به رجعت و علائم ظهور در اواخر دوره صفوی
  • آراء درباره نظریه اتصال
  • رساله در شرح حدیث دولتنا فی آخرالزمان
  • هدف از نگارش این رساله
  • کل اناس دولة و دولتنا فی آخر الزمان
  • استناد شاه اسماعیل به حدیث دولتنا فی آخر الزمان
  • استناد به حدیث دولتنا در میان برخی از مورخان برای دولت شاه اسماعیل
  • تطبیق روایت دولتنا بر شاه عباس صفوی
  • تطبیق روایت دولتنا بر انقلاب اسلامی
  • مروری بر محتوای رساله حاضر
  • متن رساله
  • اما بعد
  • چرا دولت طهماسب دولت آخر زمانی است؟
  • تاریخ جلوس با لفظ آخرالزمان یکی است
  • یازدهم [هفتم]
  • دوازدهم [هشتم]
  • فهرست منابع

مشخصات کتاب:

نظریه اتصال دولت صفویه با دولت صاحب الزمان (ع) به ضمیمه شرح حدیث دولتنا فی آخر الزمان، رسول جعفریان، تهران، انتشارات علم، 1391، 80 صفحه، 4500 تومان.

 

پی نوشت:به شعاری که در پایان نماز های جماعت سر داده می شود توجه بفرمائید.

شمارش معکوس برای زندگی کردن در سیاره سرخ

شمارش معکوس برای زندگی کردن در سیاره سرخ

جاناتان آموس

خبرنگار علمی بی بی سی

پروژه ناسا برای انتقال "آزمایشگاه علمی مریخ" بر سطح این سیاره سرخ‌رنگ، چشم‎انداز وسوسه‌انگیزی دارد.

این آزمایشگاه که به اسم "کیوریاسیتی" شناخته می‌شود، رباتی به ارزش ۲ میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار است که به نسبت سایر ربات‌ها در نوع خود، برای نشستن بر سطح یک سیاره دیگر، توانایی بیشتری دارد.

آژانس فضایی آمریکا (ناسا) در سال ۱۹۹۷ میلادی کاوشگر سوجنر را که به اندازه یک اسباب‌بازی بود، به مریخ فرستاد. این کاوشگر فقط کمی بیش از ۱۰ کیلوگرم وزن داشت.

این حرکت، هفت سال بعد تکرار شد و این بار دو کاوشگر مشابه با ۱۷۰ کیلو وزن به مریخ فرستاده شدند. این دو کاوشگر آپورچونیتی و اسپریت نام داشتند و مجموع تجهیزات آنها به تنهایی ۱۰ کیلو وزن داشت که هم‌وزن کل کاوشگر سوجنر بود.

هم‌اکنون منتظر کیوریاسیتی هستیم. ربات عظیم‌الجثه‌ای که ۹۰۰ کیلو وزن دارد و طبق برنامه‌ریزی‌ها، روز شنبه ۲۶ نوامبر راهی مریخ می‌شود.

بزرگ‌ترین ابزار این کاوشگر، به تنهایی نزدیک به چهار برابر کاوشگر کوچکی که در سال ۱۹۹۷ میلادی به مریخ فرستاده شد، حجم دارد.

جان گروتزینگر، از پژوهشگران فعال در این پروژه، در توصیف کیوریاسیتی می‌گوید: "چهارچرخه‌ای به اندازه یک مینی کوپر است که روی چرخ‌های یک نفربر نصب شده است."

با این توصیف، انتظارات زیادی از کیوریاسیتی می‌رود. یک ماشین بزرگ که به پرسش‌های بزرگی پاسخ خواهد داد.

مایک میر، از پژوهشگران ارشد ناسا در پروژه اکتشاف مریخ است. او می‌گوید: "آزمایشگاه علمی مریخ نقشی کلیدی در یک رشته ماموریت‌های مربوط به بررسی و مطالعه مریخ دارد. از جمله بررسی این که آیا امکان زندگی در این سیاره وجود دارد یا نه. این ماشین می‌تواند به یک منطقه برود و بعد از جستجو به ما بگوید که آیا آنجا قابل سکونت بوده یا نه و حتی این که آیا آنجا امروز هم می‌تواند به عنوان یک محل زندگی مورد استفاده قرار بگیرد یا نه."

مهندسان ناسا سیستم سه مرحله‌ای جدیدی را برای ورود این آزمایشگاه به جو مریخ و فرود آن در سطح این سیاره طراحی کرده‌اند. آنها می‌گویند که با این سیستم، آزمایشگاه علمی مریخ در منطقه‌ای مشخص قرار می‌گیرد.

این منطقه مشخص، ۲۰ کیلومتر وسعت دارد و آزمایشگاه علمی مریخ ممکن است در هر نقطه‌ای از آن فرود بیاید.

این سیستم جدید، دقتی به مراتب بهتر از فناوری‌های پیشین دارد.

آزمایشگاه علمی مریخ دو کیت آزمایشگاهی هم در داخل یکی از بدنه‌هایش دارد که با آنها می‌توان نمونه‌هایی را از سنگ، خاک و حتی اتمسفر مریخ آزمایش کرد.

یکی از لحظه‌های مهم برای این ماموریت، زمانی خواهد بود که کیوریاسیتی بتواند مجموعه‌ای از مولکول‌های کربنی مربوط به ترکیب‌های آلی پیچیده مثل آمینواسیدها را پیدا کند.

ماموریت‌های قبلی روی مریخ، به ویژه وایکینگ‌ها در دهه ۱۹۷۰ میلادی، نشانه‌هایی از وجود مواد آلی در سطح این سیاره را مخابره کرده‌اند و خیلی خوب خواهد بود اگر کیوریاسیتی بتواند تمام تردیدها را در این باره از بین ببرد. هرچند، این کارخیلی سخت خواهد بود.

به همین دلیل، رسیدن به نتیجه‌ای مثبت، یک پیروزی برای تیمی خواهد بود که آزمایشگاه علمی مریخ را به راه انداخته‌اند.

هرچند باید توجه داشت که یافتن ترکیب‌های پیچیده آلی به معنای وجود حیات در مریخ نیست، چون می‌دانیم که این مولکول‌های کربنی می‌توانند منشاء غیرزیستی داشته باشند.

در عین حال، چنین کشفی، می‌تواند کمک کند که بدانیم دست‌کم پیش‌شرط های مورد نیاز برای حیات در سیاره سرخ وجود دارد.

بعد از این مرحله، می‌توان در فکر این بود که چطور حیات در مریخ مورد بررسی قرار بگیرد. هرچند تنها راه‌حل واقعی این خواهد بود که نمونه سنگ‌های مریخ برای تحلیل و آزمایش، به زمین فرستاده شود.

 

منبع: http://www.bbc.co.uk/persian/science/2011/11/111125_l25_msn_mars_mission.shtml

پی نوشت : یاد این شعر حافظ افتادم:

آدمی درعالم خاکی نمی آید بدست

عالمی دیگربباید ساخت وز نو آدمی

 

 

زندگی مجازی بجای زندگی واقعی

زندگی مجازی بجای زندگی واقعی

ردپا (TRACE)؛ مقاله سوم

John Taylor Gatoo 

رابرت استوارت قبلاً درجایی گفته بود که نمی تواند زیاد تلویزیون تماشا کند، چرا که کاملاًدرگیرزندگی حقیقی است. حالت آرمانی من چنین است. معتقدم تلویزیون ،پدیده ای چنان فساد انگیز است که بهترین راه مقابله با آن، کنارگذاشتن کلی آن است. البته       امکانِ ندیدن وبه صفررساندن برنامه های تلویزیون ،آگاهم. از این رو به عنوان یک معلم مدرسه به دنبال راهی برای کمک به مردم هستم. تا به طور داوطلبانه میزان ساعاتی که برای دیدن این جعبه صرف می کنند، کاهش دهند.

کودکانی که به تلویزیون معتادند؛ اغلب، مسئولیت پذیر نیستند وبه طور دائم باید به آنها تذکر داد واز آنها مراقبت نمود. این کودکان، نسبت به یکدیگر بدخواه و مغرض هستند واکثر اوقات در دلتنگی و بی حوصلگی غرق می شوند.آنها به طور دائم نق می زنند وهمدیگر را لو می دهند وبه هم خیانت می کنند. وبه نحو غیر عادی ای غیر قابل اعتماد ودروغگو هستند.

در ورای همه اینها، این کودکان، فاقد هرگونه هدف پایدارو ثابتی هستند. به گونه ای که بنظر می رسد آنها برای ساختن داستان زندگی خود، داستان زندگی بسیاری دیگر از انسان ها را مصرف کرده اند. از این رو تصمیم گرفتم به این کودکان کمک کنم.

اما چگونه می توانم به این کودکان کمک کنم؟ به گمانم علت این مشکل، داستان ها وتصاویرسطح پایین نیست که این کودکان شاهد آن هستند، بلکه علت اصلی مشکل، کاهش خطرپذیری تجارب واقعی بجای تجارب بدلی است. اگر بتوان کودکان را درگیرجهان واقعی کرد، احتمالاً آنها بطور داوطلبانه ، نوع زندگی از قبل بسته بندی شده وآماده تلویزیونی را که نیازمند جدیت وکاوش عقلی نیست، رهامی کنند. غوطه ورکردن کودکان در دریای عمیق زندگی واقعی ونگهداشتن آنها در این حالت تا زمانی که بفهمند چه میزان از قدرت و توانایی آنهاپیش ازآن به هدرمی رفت،  باعث کاهش شدید وابستگی آنها به خانۀ عروسک های برقی(تلویزیون) خواهد شد.

با الهام گرفتن از یک مسیرزیارتی که از شمال اسپانیا می گذرد وهنوز هم وجود دارد به این فکرافتادم که با انجام این سفر،می توان به کودکان یاد داد که چگونه اطلاعات آماری و داستانی را تحلیل کنند وچگونه این اطلاعات را به چالش بکشند.

موضوع الهام بخش دیگر،که به ایجاد برنامه آموزشی من دربرابربرنامه آموزشی منفعلانه وخالی ازتفکرتلویزیون کمک می کرد، کتاب راهنمای خارق العاده" نکته های کلیدی برای بازدیدکنندگان از ایسلند" بود. این کتاب، گام به گام همه جاده های ایسلند را طی می کند وحقایق مرده را پرشور وسرزنده روایت می کند.این بهترین شیوۀ بیان تاریخ است.

دانش آموزان خود را تشویق کردم که درزمان مدرسه، تجارت های کوچکی را اغازکنند وبه سراغ دوره های آموزشی وحرفه های باارزش بروند. سخنرانی در مورد زیان های تلویزیون ،مطلقاً اثر مثبتی نخواهد داشت. جذاب کردن زندگی، از سایه های کمرنگ این جعبه جادویی ،موفقیتی بزرگ را به همراه خواهد داشت. با همه گیرشدن تلویزیون، بخش زیادی از زمان ارزشمندِ آزمون وخطای ماصرف نشستن در جایی تاریک ونگاه کردن می شود.بالغ بودن در حقیقت به معنای با هدف زندگی کردن، مسئولیت پذیربودن، قوی بودن، مبارزه با سستی ها وتقویت عقل و دل ؛ هیچکدام با تماشاچی بودن بدست نمی آید.

جذاب ترساختن زندگی واقعی ازجایگزین تلویزیونی آن، به شیوه ای بستگی داردکه شما انجام این کار را به کودکان خود می آموزید؛یک کودک معتاد به تلویزیون را ازجا بلند کنید، طبیعت مابقی کارها را انجام می دهد.

 

سه موج جهانی سازی

سه موج جهانی سازی

ردپا(TRACE) مقاله دوم

Vandana Shiva 

عصر حاضر، عصر«پاکسازی قومی» است ویکنواختی وهمگونی در عرصه طبیعت و تحمیل فرهنگی واحد درعرصه اجتماع، روبه گسترش است. گسترش پدیده یکنواختی ، مولفه ای اساسی درشکل گیری پدیده جهانی سازی است که این خود مبتنی بر اشاعه همگونی و تخریب و نابودی تنوع و گوناگونی  می باشد.در واقع، کنترل جهانی بر منابع خام وبازار، وجود چنین روندی را به یک ضرورت تبدیل کرده است.

جهانی سازی، تنوع را به مثابه یک بیماری ونقص بر می شمارد، چرا که چنین پدیده ای هیچگاه تحت کنترل متمرکزآن قرارنمیگیرد.جهانی سازی ، تحمیل فرهنگی خاص در عرصه های اجتماعی است، چنین روندی درپی شکل گیری یک توازن اکولوژیکی در عرصه جهانی نیست.جریان جهانی سازی تا کنون سه موج را تجربه کرده است:

الف: اولین موج ، به«استعمار» قدرت های اروپایی در طی 1500 سال گذشته برآمریکا، آفریقا، آسیا واسترالیا مربوط میشود.

ب: دومین موج، به اندیشه و مکتب غربی با عنوان«توسعه» مربوط که در پنج دهه گذشته ، الگوهای خود را برجهان تحمیل کرده است.

ج: سومین موج، درطی پنج سال گذشته اوج گرفته ، با عنوان عصر" تجارت آزاد" شناخته میشود.برخی صاحبنظران ، این موج را نه تنها دلیلی برپایان تاریخ بلکه فرپاشی کشورهای جهان سوم می دانند. واقعیت آن است که نتیجه محو ونابودی تنوع و گوناگونی، بی نظمی وتباهی است.

 

 ارتباطات موثر:متن کامل "سه موج جهانی سازی"

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ادامه نوشته

ردپا(TRACE) بخش نخست

"هزاره جدید؛عصری متفاوت"

ردپا(TRACE) مقاله نخست

درآغازهزاره سوم میلادی ، بشردربرابرمشکلات بزرگی قرارگرفته است.در این ارتباط باید به احتمالات توجه داشت ونگاهی هم باید به گذشته داشته باشیم . از آخرین دوران یخبندان، حدود 20000 سال فاصله داریم. تنها حدود 10000 سال است که نوعی ثبات نسبی در آب وهوای زمین حاکم گشته است. از آن زمان، کارکشاورزی درگوشه وکنار جهان به شکلی پراکنده آغازگشت.حدود 5000 هزار سال پیش دربخش هایی از کره زمین ، آثار ونشانه هایی ازتمدن بچشم می خورد. دربرخی مناطق انسان ها از الفبا برای نگارش زبان خود استفاده می کردند ودربرخی مناطق نیزساختارهایی سیاسی و اجتماعی شکل گرفته بود.اما در5000 هزارسال پیش ، اروپائیان تمدن را کشف نکرده بودند. بلکه درمناطقی همچون مصر یا چین شاهد این وضعیت بودیم.

قرن 21 از بخش های مهم زندگی فرهنگی بشر محسوب می شود، چرا که رویداد های این قرن، تاثیر بسزایی بر تحولات زمان های آینده بر جای خواهد گذاشت. کارشناسان بخوبی نمی دانند که آیا ثبات نسبی در شرایط آب و هوایی زمین تا چه زمانی ادامه خواهد یافت ولی درین باره اتفاق نظر دارند که انسان ها اطلاع چندانی از پیچیدگی های سیستم آب وهوایی ندارند. در طول یکصد سال اخیر دمای جهان حدود 3 تا 6 درجه سانتی گراد افزایش یافته است. آیا ازبین بردن جنگل ها و سوزاندن سوخت های فسیلی موجب گرم شدن کره زمین شده یا نه؟

ادامه نوشته

تمام وجودم سوخت

گزارش یک رساله فقهی در توجیه سلطنت صفوی

آقای رسول جعفریان

پیشگفتار

تشکیل دولت صفوی، تحوّل مهمّی در تاریخ شیعه به حساب مي‌آمد. دلیل آن نیز آشکار بود، این نخستین بار بود که شیعه با آزادی تمام و در وسعتی قابل ملاحظه آن هم در سرزمینی شناخته شده و پرسابقه به قدرت برتر سیاسی دست مي‌یافت. دو تجربه آل‌بویه و سربداران هر کدام محدودیت‌های خاص خود را داشت. یکی زمانی بود که شیعه به عنوان اقلیت قدرت سیاسی برتر داشت و مجبور بود رعايت اكثريت را بكند و دیگری یک دولت محلی بود. تجربه‌های دیگری هم برای زیدیه و اسماعیلیه بود که البته به شیعه امامی ارتباطی نداشت.

با تحولی كه در اوضاع سیاسی ایران در آغاز قرن دهم پدید آمد، اندیشه سیاسی شیعه نیز مي‌بایست خود را با آن همراه مي‌کرد. شیعیان یک دولت مستقل شیعی داشتند، امّا رهبری آن با امام معصوم نبود. از میان علمای شیعه، کسی که در این زمینه درک واقع بینانه‌ای ارائه داد ـ واین واقع بینی در زمان علّامه حلی (م 726) و الجایتو (م 716) هم سابقه داشت ـ محقّق کرکی (م 940) بود. اما مهم‌تر از آن این بود که اکثریت قریب به اتفاق علمای شیعه که تجربه یک هزار سال تقیه را در پرونده شیعه داشتند، بخصوص علمای جبل عامل که قرنها فشار ممالیک و عثمانی را تحمل کرده بودند، اکنون سلطنت صفوی را یک موهبت الهی برای رهایی از آن ستم‌ها مي‌دانستند. جامعه شیعه هزار سال یک اقلیت تحت سیطره اکثریتی بود که غالباً نگاه تندی به آنان داشتند و در بیشتر دوره‌ها تحت فشار قرار گرفته بودند. اکنون یک دولت نیرومند، و یک سلطنت قوی، به دفاع از آن برخاسته و با تمام وجود از آنان دفاع مي‌کرد. طبیعی بود که آنان در کنار این دولت قرار گیرند. این حسّی است که مورخان عصر صفوی در وقت آغاز سخن از تاریخ این دولت به آن اشاره می کنند.

با این حال، یک ابهام به لحاظ تئوریک وجود داشت. اگر شیعه هزار سال در تقیه بسر برده بود، جدای از این که در تقیه بود، دست کم یک مسأله مهمش نظریات کلامی و سیاسی خود در باب امامت و سلطنت بود. باور به امام معصوم و نظریه غیبت و در نهایت مهدویت که استمرار آن بود، کلیدی‌ترین نقطه در نظریات سیاسی شیعه بود. بخشی از آن جنبه فکری و امامتی الهی داشت و بخشی دیگر جنبه اداره جامعه اسلامی. در طول دوران پس از غیبت بحث‌ها به دو بخش تقسیم شده بود. بخشی با انتظار حل شده و به مسائل به دید موقت نگریسته شده بود و بخشی دیگر با واگذاری اختیارات یا بخشی از آنها به علما. اما دو واقعیت مهم برابر آنان قرار داشت. یکی آن که سلطنت در حاق فکر شرقی وایرانی وجود داشت و در اندیشه‌های سیاسی موجود در ایران عمیقا نفوذ کرده بود. دیگری این که پس از تشکیل دولت صفوی، آنان به صورت عملی و خارجی درگیر وجود عینی یک سلطنت غیر امام معصوم اما علاقه‌مند به تشیع بودند. به علاوه ضرورت داشت برای رهایی از تقیه دیرپا نیز اقدامی مي‌کردند تا فرصت از دست نرود. بدین‌ترتیب آنان به سمت توجیه این سلطنت سوق پیدا کردند. این شرایطی بود که در مشروطه نیز تکرار شد و همه اینها در چهارچوب یک ضرورت خود را نشان داد. هرچه بود با نظریاتی که ارائه شد طی دوره سلطنت صفوی و قاجار و به‌رغم پافشاری روی همان نقطه کلیدی پیشگفته یعنی حفظ اصل امامت، توجیهاتی برای دفاع از سلطنت اسلامی مطرح گردید و در این زمینه تلاش‌هایی صورت گرفت تا توافقی ولو به ضرورت با اصول انجام شود. یکی از روشن‌ترین این نمونه‌ها که از نخستین روزهای دولت صفوی مطرح گردید، همان نظریه انتصاب سلطان توسط فقیه جامع‌الشرایط بود که در دوره صفوی نظریه غالب به شمار می‌آمد.

رساله حاضر در ادامه اندیشه تطبیق سلطنت و پادشاهی با نظریه امامت نوشته شده است. این رساله ویژگی‌های خاصی دارد که در مقدمه مفصل شرح آن خواهد آمد، اما شاید نسبت به مطالبی که پیش از آن گفته شده بود، تازگی‌هایی داشته باشد. دست و پا زدن مؤلف برای توجیه رابطه سلطنت و امامت و مهدویت به روشنی آشکار است، اما تلاش وی برای تطبیق نیز جالب توجه و با استفاده از اهرم‌هایی است که برخی از آنها در فضای استیصال یا حتی ایده‌های تأویل‌گرایانه ممکن است طرح شود. وی راه استدلالهای فقهی را در پیش نگرفته و تلاش چندانی هم برای استفاده از آراء ایرانشهری در باب سلطنت، نظیر آنچه محقق سبزواری در روضة‌‌الانوار پیموده، ندارد، امّا به‌عکس تلاش مي‌کند از روایات ملاحم و فتن برای مشروع نشان دادن سلطنت صفوی استفاده کرده و مشروعیت و حتمیت آن را به عنوان امری که از روایات مذکور به عنوان نوعی غیب گویی به دست مي‌آید، ثابت کند.

پينوشت:زمان دقيق وقوع قيامت مشخص شد!!!

 

ادامه نوشته

صبر و كاوش؛ بايسته هاي لازم در جستجوي سرزمين هاي ناشناخته

صبر و كاوش؛ بايسته هاي لازم در جستجوي سرزمين هاي ناشناخته

بايد جستجو كرد، پژوهش كرد، وهمت وپشتكار داشت، تابه نتيجه رسيد.گسترش علوم در زمينه هاي گوناگون، پنجره هاي متعدد ومتنوعي را بر روي انسان گشوده است. بي شك پيشرفت علوم در تغييرات همه جانبه شئون انسان مي تواند نويد گوشنوازي براي ساكنان زمين باشد.

در خبري خواندم:

'سرمنشاء حیات' ممکن است به محیط اطراف سایر ستارگان برسد[1]

جسیون پالمر

گزارشگر علوم و فناوری

این نظریه که پیدایش حیات در زمین ناشی از فرود آمدن موادی از سیارک ها و دنباله دارها بود قوت بیشتری گرفته است.

تحقیقات قبلی نشان داده بود که آمینو اسیدها - مصالح اولیه پیدایش حیات - ممکن است در جای دیگری در کیهان آمده باشند.

این ملکول ها می توانند به دو نوع باشند، اما در موجودات زنده زمین فقط یکی از این دو نوع به چشم می خورد.

اکنون تحقیقی که در "نامه های ژورنال علوم اخترفیزیکی" چاپ شده نشان می دهد که شرایط در اطراف یک ستاره دور افتاده چگونه می تواند زمینه را برای تشکیل یکی از این دو نوع ملکول فراهم کند.

آمینواسیدها ملکول هایی مارپیچی (مثل سیمی مارپیچی که برای باز کردن در چوب پنبه ای به کار می رود) هستند که می توانند به راست یا چپ پیچ بخورند و از لحاظ شیمیایی ترجیح خاصی برای پیچیدن به راست یا چپ وجود ندارد. اما در زمین، تقریبا بدون استثنا، این ملکول ها از نوع چپی هستند.

یک آزمایش مشهور در سال 1952 نشان داد که چگونه جرقه ای در سطح مخلوطی از مواد ساده شیمیایی که نماینده زمین در شکل اولیه هستند می تواند به تشکیل آمینو اسیدها منجر شود - اما در آن مورد تعداد ملکول های راستی یا چپی تشکیل شده یکسان بود، چنانکه در آزمایش های بعدی هم چنین بود.

این ایده که آمینو اسیدها ممکن است با شهاب سنگ ها به زمین آمده باشند، توضیح دیگر است و مطالعات به روی شهاب ها حتی نشان داده است که در این صورت ملکول های پیچیده به چپ غالب خواهند بود.

هفته گذشته دانیل گلاوین اخترفیزیکدان ناسا و همکارانش که این یافته را بیشتر بررسی کرده اند اعلام کردند که تحقیقات آنها نشان می دهد که طیف گسترده ای از انواع شهاب ها ممکن است وسیله انتقال مقادیر زیادی از این نوع ملکول باشد.

تنها مجهول باقی مانده این است که چه مکانیسمی باعث می شود ملکول های پیچیده به چپ در کیهان تولید، جمع آوری و در نهایت به زمین منتقل شود.

يا در مقالة ديگري خواندم:

انتظار جهاني براي هوشمندان فرازميني[2]

انسانِ امروز چقدر مشتاق ملاقات با موجودات فضايي يا فرازميني است. نمي توان در نظر گرفت که رودررو شدن با اين موجودات هوشمند فرازميني چه تآثير عميقي در نگاه بشر به عالم در تمام حوزه ها خواهد داشت.

آشنايي با فرهنگي بيگانه در دوردستهاي عالم چقدر مي تواند هيجان بر انگيز و جالب باشد. ولي آيا ما هيچ گاه خواهيم توانست با چنين موجوداتي روبرو شويم؟ معلوم نيست براي ارتباط با اين موجودات، ما بايد چند سال نوري سفر کنيم؟ انساني که هنوز از کرة ماه پا فراتر ننهاده است، پس کي خواهد توانست به اين آرزوي دور و دراز دست پيدا کند؟! آيا اساسا چنين سفري عاقلانه است؟

طي يک حرکت جالب، اخترشناسان، جستجوي جديدي براي درک هرچه بيشتر ماهيت، طبيعت و پراکندگي حيات هوشمند در عالم را شروع کردند.... اين طرح جديد با نام WETI - وتي ( Wait for Extraterrestial Intelligence - انتظار براي هوش فرازميني) براي رسيدن به هدف خود از راه عجيبي استفاده مي کند: به جاي کاوش فعالانه پيرامون هوش فرازميني، اينبار فقط صبر مي کنيم! ... انتظار تا زمانيکه فرا زمينيان ما را پيدا کنند!

کاري که ما انجام مي دهيم اين است: صبر! صبر! صبر! به يک دليل جالب: زيرا موجودات فرازميني خود راه هايي براي ارتباط با ما خواهند يافت! بجاي اينکه ما دنبال آنها بگرديم، منتظر مي مانيم تا آنها ما را پيدا کنند!

موسسة وتي براي رسيدن به هدف خود ، در آيندة نزديک برنامه اي کامپيوتري ارائه خواهد داد که شما با دانلود آن از وقت تلف شده  کامپيوتر خود در جهت انتظار براي هوشمندان فرازميني استفاده خواهيد کرد...براي انجام اين کار نيز نيازي به اتصال به شبکه نيست.

هدف اين طرح ايجاد يک انتظار پرمعني و علميِ جهاني با همکاري ساکنان زمين مي باشد. متخصصاني در زمينة اخترفيزيک ، زيست شناسي ، عصب شناسي ، روانشناسي و فلسفه نيزاين طرح را همراهي مي کنند.

چه مدت زماني براي مشاهدة نتيجه اين فعاليت بايد صبر کنيم؟ يکي از مسوولين موسسه به اين پرسش اينگونه پاسخ داد: ما ترجيح مي دهيم هر روز اجراي اين طرح را يک نتيجه ببينيم، که به ما اطلاعاتي کوچک پيرامون هوش فرازميني ارائه خواهد داد. عدم حضور موجودات فرازميني در سيارة زمين همانقدر مفيد است که حضور آنها و فعاليت ما در نوع خود يک روش علمي است 

چرا صبر ؟

ثابت شده است رويدادهايي که احتمال وقوع آنها بسيار زياد است ، در هر زماني ، دير يا زود سرانجام به وقوع مي پيوندند.... تنها اگر ما به اندازة کافي صبر کنيم...ما مي دانيم که حيات فرا زميني وجود دارد ، پس بهتر است منتظر بمانيم. اين خود دليل محکمي براي اعتبار جهاني اين انتظار است. هنگاميکه شما کسي را در بين شلوغي گم مي کنيد، بهترين روش اين نيست که به دنبال او برويد ، بلکه منطقي تر است که سر جاي خود منتظر بمانيد تا او بيايد. غير منطقي به نظر مي رسد که جايگاه شناخته شدة خود را رها کنيم و به دنبال مکان ناشناخته اي برويم. مثلا افرادي که در ايستگاه اتوبوس نشسته اند چه کار مي کنند؟ چرا بجاي اينکه کاري انجام دهند فقط نسشته اند؟ جواب روشن است، آنها در حال صبر کردن هستند!! چرا که اگر بخواهند بدنبال اتوبوس ها بروند هيچ گاه نخواهند توانست سوار آنها شوند.

همچنين صبر کردن بي دردسر و بي خطر است و مسائلي چون گرمايش زمين، تروريسم يا مبارزات هسته اي را به دنبال ندارد.

اقمار مشتري؛ يو، گانيمد، کاليستو و اروپا، ميلياردها سال منتظر ماندند تا اينکه در سال 1510 گاليله آنها را کشف کرد 

اگر شما خود را با اين انتظار سازگار نمي بينيد ، موسسه ي وتي چند پيشنهاد براي شما دارد: براي مثال تکنيک قديمي ضربه زدن بر روي ميز با انگشتانتان، شروع خوبي است! همچنين مي توانيد رگه اي از کاغذهاي شطرنجي را برداشته و تمام مربع ها را با مدادي نرم پرکنيد! هنگاميکه کاغذتان تمام شد ، مي توانيد يک فنجان چاي براي خود آماده کنيد...تنها براي تنوع! در آخر به تعويق انداختن کار هميشه يک انتخاب موجود است. مطمئنا شما الان در حال انجام کاري هستيد. پس در حال صبر کردن هستيد؟ شما در واقع عضوي از جامعه اي جهاني هستيد که همگي در حال صبر کردن هستند. شما به همکاري بقية اعضا صبر مي کنيد! اين کار هم هوشمندانه و هم غير عاقلانه است

 سازمان‌های مختلف فضایی، در تلاش هستند تا سیاره‌ای را پیدا کنند که شرایطی مشابه زمین داشته باشد. دانشمندان باور دارند که خارج از منظومه شمسی ما،‌ چنین سیاره‌ای وجود دارد و اگر این‌طور باشد،‌ احتمال این که موجودات زنده‌ای هم روی آن زندگی کنند هست. تلاش برای یافتن بیگانه‌های فضایی هنوز به نتیجه نرسیده، ‌اما به نظر می‌رسد به مرحله‌ای رسیده‌ایم که همه چیز مهیا است و زمان زیادی تا رسیدن به نتیجه نمانده است. دست کم دو تن از اساتید دانشگاه‌های هاروارد و کالیفرنیا چنین باوری دارند

بر اساس گزارش پاپ‌ساینس،‌ آن‌ها حتی تاریخ رسیدن به نتیجه را هم تخمین زده‌اند:‌ ماه مه سال 2011/ اردیبهشت سال 1390

اما آن‌ها چه طور به چنین تاریخی رسیده‌اند؟‌ ظاهرا محاسبات آن‌ها پیچیده‌تر از آن است که بتوان در یک گزارش آن‌ها را مطرح کرد، اما به گفته خودشان، ‌آن‌ها از اطلاعات مشاهده‌گرهایی مانند فضاپیمای کپلر ناسا استفاده کرده‌اند. آن‌ها از این طریق یک ضریب قابل سکونت بودن درست کرده‌اند، ضریبی که بر اساس داده‌هایی مانند دما و جرم سیاره،‌ مشخص می‌کند که چقدر احتمال وجود حیات روی آن وجود  دارد؟

تا به حال سیاره‌های دوردست زیادی کشف شده‌اند. بسیاری از آن‌ها غول‌های گازی بوده‌اند و برخی هم صخره‌های یخ‌زده کوچک بوده‌اند. به اعتقاد محققین، ‌هر چه سیاره‌های بیشتری کشف می‌شوند،‌ شانس رسیدن به سیاره‌ای که شرایط مشابه زمین داشته باشد بالاتر می‌رود

البته بسته به این که یافته‌ها چه‌طور پردازش و ارزش‌گذاری شوند، می‌توان نگاه‌ها و پیش‌بینی‌های متفاوتی داشت. با دید بلندمدت،  تا سال 2013/ 1392 با احتمال 66 درصد و تا سال 2020/ 1399 با احتمال 75 درصد چنین سیاره‌ای پیدا خواهد شد

اما تاریخ میانگین معمولا زودتر است. تا جایی که در پیش‌بینی اخیر به نیمه اول سال 2011 که تا سه ماه دیگر آغاز می‌شود رسیده است. حتی این محققین باور دارند که تاریخ رسیدن به کشفی که سال‌ها منتظرش بودیم،‌ 8 ماه دیگر،‌ یعنی ماه مه 2011/ اردیبهشت 1390 خواهد بود. ادعای بزرگ،‌ جذاب و هیجان‌انگیزی است، نه؟

بايد بدنبال شرايطي بود تا سرزمين هاي ناشناخته را در همه حوزه هاي انساني بيابيم.در سياست، فرهنگ، اقتصاد، معرفت شناسي، فقه، وديگر شئون انساني نيازمند اقاليم ديگري هستيم.بايد بخواهيم و تنوع طلب باشيم.حفظ وضعيت موجود در همه حوزه ها آفت امروز جامعه ماست. البته اين تنوع طلبي بايد در چهارچوب عقلانيت و مفید باشد چرا كه هر تنوع طلبي خارج از فايده است

 

 

 

 

 

 



[1] -منبع BBC

[2] -منبع تبيان

رستاخيزخاورميانه  و تداعي شبح آخرالزمان؟!

به نام خداوند جان وخرد

رستاخيزخاورميانه  و تداعي شبح آخرالزمان؟!

نمي دانم اين عنوان را چرا و براي چه علتي برگزيدم ؛اما همين را مي دانم كه بي علت نيست. بقول يك نويسنده انگليسي :«عصري كه يك نويسنده در آن مي زيد سوژة كتابش را تعيين خواهد كرد»

حوادث پيرامون، بسيار متنوع و پيچيده هستند. هر يك را مي توان طوماري نوشت، و به كتاب مبدل كرد. اگر اين وقايع براي شما از جهتي پديده اي فراذهني و از جهت ديگر انطباق هايي را با برخي وقايع كه بي شك در هيچ جا اتفاق نيفتاده، و بيشتر بصورت پيشگويي است، بوجود آورد، چه واكنشي نشان مي دهيد؟

اگر بگويم خاورميانه ،مركز و ثقل انقلابات و جنبش هاي ديرپا و زود پا بوده، اغراق نكرده ام. ولي زمان و كيفتش و چگونه بودنش ،مي تواند منشاء بسياري از تحليل ها و هدف گذاري ها درآينده باشد. جنبش هايي كه در خاورميانه در دهة اخير بوقوع پيوسته ،غالبا عليه حكومت هاي توتاليتر و استبدادي صورت گرفته است. پيوند استبداد، خاورميانه و آخرالزمان مي تواند منشاء بسياري از تحليل ها باشد.

كتاب هايي كه درباره آخرالزمان نوشته شده بيشمار است. برنامه هاي تلويزيوني همانند موعود و تحليل هايي كه در اينگونه برنامه ها مي شود، براحتي مي تواند از پيوند تحولات واقعي و نيزتحولات پيشگويي شده در آخرالزمان پرده بردارد.

با گذشت زمان و تحولاتي كه در چندين كشور اسلامي – عربي رخ داده است، مي توانيم جاي پاي تحليل هاي آخرالزماني،(كه اغلب با ادبياتي مبهم و كلي بيان مي شود) را جستجو كرد.

تحليلگراني كه هيچ علم سياستي در هيچ دانشگاه علوم سياسي نخوانده اند، با قاطعيت از علائمي سخن مي گويند كه ازجنس پيشگويي است. بايد ديد چگونه "ناظران كبير"[1] در رستاخيز خاورميانه، يكي پس از ديگري، جاي خود را به انسان هايي مي دهند كه زمينه ساز و تداعي كننده بخش هايي از كتاب مغفول مانده و مبهم آخرالزمان هستند.

 



- [1] " ناظركبير" برابر نهاده اي است براي big brother ،كه معناي تحت اللفظي آن " برادربزرگ" است اما در اينجا بواسطه تعدد نظامات استبدادي در خاورميانه، از ناظران استفاده كردم. اين واژه، وام گرفته شده از كتاب" 1984 " جورج اورول است كه در اين رمان به آدمي اطلاق مي شود، كه در راس حكومتي توتاليتر قرارگرفته ومراقب كردار و گفتار و انديشة آدم هاي زير سلطة خويش است.

نسخه ای برای تعجیل سبز

نسخه ای برای تعجیل سبز

حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی در سایت خوددرباره نیمه شعبان چنین فرمودند.

ميلاد مرد صلح و اميد و رحمت بر شما مبارك

از بهار بياموزيم؟!

از بهار بياموزيم؟!

هميشه آموختن و پند آموزي نشانة خرد ورزي وپختگي بحساب مي آيد.بهار با همه طراوتش حامل پيام هاي تامل برانگيز وپرشكوهي است كه هر عبرت گيرنده اي را به تفكر وامي دارد. بي شك ذوق وتفكر ايراني درقرار دادن تحويل سال در اول بهار ميتواند نكته سنجي هايي را بهمراه داشته باشد. كليدي ترين پيامي كه مي تواند بهار به همه ما بياموزد، شكستن مستي خواب زمستان است. زمستاني كه چتر وحشتش را با خوشه اشك، با فرياد، به انسانها سوغات مي دهد.

صبح مي خندد و، باغ از نفس گرم بهار

مي گشايد م‍‍ژه ومي شكند مستي خواب

در آيات وروايات اسلامي هم توجه به بهار و نشانه هايش قابل توجه است. يكي از نشانه هايي كه از توجه به بهار در آيات و روايات قابل مشاهده است، معطوف كردن ذهن وعمل به روز حشر وقيامت است.همين دومورد آموختن ، يعني شكستن مستي خواب و توجه به روزواپسين مي تواند دگرگوني و تحول اساسي را در همه اجزاء زندگي آدمي ايجاد كند. بي شك بهار و الهامات آن مي تواند در ساختن جهاني بهتر با انسان هايي متفاوت كمك بي نظيري كند.

چهره جهان، قبل وبعد از بهار، هميشه مي تواند راهگشاي مسائل اساسي انسان باشد. انسان مي تواند با مدد از بهار، رنگ مهرورزيدن وبد نديدن را به پيرامون خود منتقل كند.امروز جامعه فعلي ما در همه عرصه ها، نيازمند اساسي  به مهرورزي واقعي و انس نگرفتن ديده و تفكر به " بد ديدن" است. مي توانيم  شكستن مستي خواب جهل وغفلت و توجه به منشاء وپيام بهار به اين مهم دست يابيم وغبارتيرگي وكثافت را از تمام عرصه هاي سياسي واجتماعي و فرهنگي و... بزدائيم. اميد است سال نو، فرصتي باشد براي خوب ديدن و بقول شاعر معاصر مرحوم فريدون مشيري:

دلت به نور محبت، اگر بود روشن

تورا هميشه چو گل تازه و جوان دارد

بر آستان هنر، گر سري فرود آري

چراغ نام تو هم جاودانه جان دارد

نه آسمان، نه ستاره، نه كهكشان، نه زمان

تو چهره ساز جهاني، تو چهره ساز جهان

هر آنچه مي طلبي از وجود خويش بخواه؟!

چگونه با تو بگويد؟

مگر زبان دارد!

به اميد توجهات سايه سارولي منتظر، بهاري ديگر را تجربه مي كنيم.

بهار89 بر همه ساكنان اقليم بهار مبارك.

 

ظهور مهر

با زشناسی شخصیت موعود در پرتو شخصیت پیامبر اعظم

وضرورت نوآوری در مذهب (قسمت پایانی)

شهرِ یاران بود وخاک مهربانان این دیار

مهربانی کی سرآمد، شهریاران را چه شد

گوی توفیق وکرامت درمیان افکنده اند

کس به میدان در نمی آید سواران را چه شد

اشتراکات فقهی وعبادی این دومذهب را می توان در اجماع موضوعات کلامی دانست . شاید بتوان این ادعا را پذیرفت که اشتراکات موضوعی ریشه در پایبندی به سنت پیامبر اکرم دارد.یکی از پررنگ ترین وفربه ترین اشتراکات مذاهب اسلامی موضوع موعود ومهدویت است. باید یادآوری کرد که موضوع مصلح در آخر الزمان ، درادیان (ابراهیمی و غیر ابراهیمی)اصلی اساسی بوده است.برای آگاهی بیشتر، شما خواننده گرامی را به کتاب خورشید مغرب اثر جناب استاد حکیمی ارجاع می دهم. آنچه را که باید دراین مقال عرض کنم اینست که ،امروزه ضرورت وجود موعود ومسئلۀ مهدویت در نظرگاه کلام وعلوم عقلی ،بیش از پیش احساس می شود.البته متکلمین گذشتۀ ما، همچون خواجه نصیر الدین طوسی، علامه حلی ،ملاعلی قوشچی وفاضل مقدادودیگر کسان، در این رابطه کتابهای ارزنده ای را برشته تحریر درآورده اند .اما علم کلام ، بسختی نیازمند نوآوری وتجدید است. این احساس وضرورت از آنروی است که انسان وفهم از انسان تغییر پیدا کرده ،درک انسان از تواناییها وتوقعات داشته، بشیوه ای شگفت ،تغییر یافته است.این موضوع هم تغییر در صورت علم کلام را میطلبد وهم تغییر در چیستی علم کلام را.باید از همین امروز شروع کردوبهترین موضوع مهدویت است. مهدویت پذیرش این دگرگونی را داردهمانطور که در گذشته داشته است.مبنای این دگرگونی در فهم از مهدویت رامیتوان کتاب وسنت قرار دادبشرطی که در آن حوزه هم نوآوری و اجتهاد واقعی انجام شده باشد. باید توجه داشت که در احادیث اسلامی ،دوران غیبت وحضور آن مصلح موعود را بخورشید پشت ابر تشبیه شده است ولی این نکته را نباید از یاد بردکه خورشید کسوف هم دارد واین پدیده طبیعی و آیت الهی، محققین ومنجمان بسیاری را برای تحلیل وبررسی آن به تکاپو می اندازد.این تشبیه را میتوان به دوران ظهور آن موعود منتظر تشبیه کرد منتها این خورشید گرفتگی آغازش از دوران غیبت است وآن اینست که بوجود آمدن مسائل گوناگون پیرامون آن موعود ، پرده وغباری را(حتی خرافات و افکار موهوم ) بر چهره آن خورشید مینشاند.گفتن مسائل تکراری وغیر کاربردی وگاهی آمیخته به خرافات چه نیاز ودردی را از انسان کنجکاو امروز برطرف میکند؟ امروزه ما نیازمند، نوآوری در مذهب در پرتوتحلیل درست از رسول اعظم هستیم .همانکاری که رهبران وپیشوایان دینی ما خود را ملزم به اجرای سنت پیامبر اعظم می دانسته اند. بی شک آن موعود منتظر هم دنباله روی از سنت جد بزرگوار خود خواهد کرد. درآخر خودم وشما خواننده فهیم را به این نکته تذکر می دهم که اسلام فقط آن چیزی که در حوزه های شیعی ایران ویا در حوزه های وهابی عربستان تدریس می شود نیست بلکه اسلام بسان دایره المعارف بزرگی است که هر کسی بقدر توان واستعداد ولیاقت خود از آن بهره واستفاده را میبرد وشایستگی سعادت وهدایت را پیدا می کند.من الله التوفیق

 

ظهور مهر

بازشناسی شخصیت موعود در پرتو شخصیت پیامبر اعظم

وضرورت نوآوری در مذهب (2)

شهرِ یاران بود وخاک مهربانان این دیار

مهربانی کی سرآمد، شهریاران را چه شد

گوی توفیق وکرامت درمیان افکنده اند

کس به میدان در نمی آید سواران را چه شد

البته دراینجا به دو مذهبی که در خاک اسلام  روییده وپرورش یافته اند می پردازم که عبارتنداز:تسنن وتشیع. باید توجه داشت که تفکر مذهبی مانند سایر تفکرات ، منبع وماخذی می خواهد که مواد فکری از آن سرچشمه بگیرد وبه آن تکیه بزند.به اتفاق تمام ارباب فرق وشعب دراسلام، قرآن کریم یگانه ماخذی است که مدرک قطعی وبدون تشکیک پیغمبر اسلام (صلی الله علیه وآله)است. در اینجا لازم است نکته ای را یادآوری کنم وآن اینست که قرآن کریم حقیقت جویان را در بهترین شیوه به جدال احسن وتبعیت از بهترین دعوت کرده است واین امر را با دینداری نه تنها در تضاد نمی بیند بلکه سبب بالندگی وقوام دین می داند. در دومذهب عناصری را مفسر ومبین قرآن می دانند.در شیعه اهل بیت پیامبر، ودر اهل تسنن صحابه پیامبر از برجستگی خاصی برخوردار هستند . قصدم آن نیست که نکات اختلافی را بازگو کنم چرا که این نه در حوصله شماست نه من به تمام ابعاد آن تسلط دارم آنچه که باید دراینجا خدمت شما خوانندۀ گرامی عرض کنم که اختلاف در مسائل فقهی وعبادی نتیجه کامل وبی چون وچرای مباحث کلامی است که در پایین ترین درجه، خودرا در مسائل فقهی نشان داده است زیرا عموم مردم ازموضوعات سنگین کلامی به آن شکلی که متکلمین بحث کرده اند بهره ای نبرده اند فقط فقها ازاین مباحث حداکثر استفاده را برده اند وبین فقه وکلام به شکل کنونی ارتباط برقرار کرده اند اگر روزی برسد که اجتهاد به معنای واقعی در فقه روی دهد واجتهاد به معنای واقعی آن که اجتهاد در اصول ،کلام واخلاق است شکل بگیرد اینکار هم به نفع فقه است چراکه هیچگاه فقه برپای خود نایستاده ونمی ایستد وبه تنهایی توان تقویت خود یا توان دفاع از خود را نداردواگر از علم کلام واخلاق و... سیراب نشود از آتش تشنگی خواهد سوخت. بی شک اختلافات فعلی فقهی را با فقه تطبیقی ومقارن می توان نادیده گرفت . درآغاز غیبت کبری، فقیه شیعی جناب شیخ طوسی ، کتاب ارزشمند "خلاف" را برشته تحریر درآورد .او با اینکار زمینه های فقه تطبیقی ومقارن را میان مذاهب اسلامی پایه نهاد . بعد ازاودانشمندان بزرگ دیگری همچون علامه حلی ،با نگارش کتاب " تذکره "هوای تازه ای را به قلب پیکر اسلام وارد کرد. ادامه دارد...

ظهور مهر

با زشناسی شخصیت موعود در پرتو شخصیت پیامبر اعظم

وضرورت نوآوری در مذهب (1)

شهرِ یاران بود وخاک مهربانان این دیار

مهربانی کی سرآمد، شهریاران را چه شد

گوی توفیق وکرامت درمیان افکنده اند

کس به میدان در نمی آید سواران را چه شد

سخن گفتن از پیامبری که رحمه للعالمین وخاتم پیامبران است بسیار مشکل است. پیامبری که درجه اعتبار، هویت وشناخت یک دیندار واقعی است .پیامبری که مظلوم زیست ومظلوم از دنیا رفت.میراثی که این فرستاده الهی از خود برجای گذاشت،شفاف ،گویا وساده است. کتاب وسنت که میراث پیامبر اعظم است، پایه وستون دین محسوب می شود که آبشخور فرهنگ وتمدن اسلامی درسده های گذشته بوده است. بی شک نوآوری در مذهب یکی از ضروریات دوران ماست که با بوجود آمدن امور جدید و عقلانیت مدرن ونیاز به پاسخگویی بمسائل جدید ، این مهم، نمود بیشتری را برای کسانی که داعیه اجتهاد دارند بیشتر می کند. باید یادآوری کرد که  مذهب انشعاباتی است ، که بوسیله متکلمین در دین پدید می آید.مانند مذاهب تسنن وتشیع در اسلام وملکانی ونسطوری در مسیحیت. این تعریف ازمذهب کارنامه گویایی دارد که فعلا قصد داوری در اجزا این کارنامه را ندارم. تفکر مذهبی ، تفکر بحث وکنجکاوی در اجزا ومواد آن مذهب است که خواهان نتیجه ویا حل مسئله ای است .تقریبا این تعریف از تفکر مذهبی در تمام مذاهب موجود رعایت شده است وهر شعبه ای از مذاهب دارای  عالمان ومتکلمین برجسته وبزرگی هستند که با بحث وتحقیق چراغ حقیقت طلبی را روشن داشته اند.بقول مولوی:

بلکه میداند که گنج شاهوار

در خرابی ها نهد آن شهریار

بدگمانی نعل معکوس وی است

گرچه هر جزویش جاسوس وی است

بل حقیقت در حقیقت غرقه شد

زین سبب هفتاد بل صدفرقه شد

با تو قلما شیث خواهم گفت هان

                                             صوفیا خوش پهن بگشا گوشِ جان (مثنوی دفتر ششم، ابیات 1637-1634)

ادامه دارد...

ظهور مهر

جغرافیای مسافرPASSENGER OF GEOGRAPHY) )

ضرب المثلی می گوید:

"می برد ره بکمال، آدم خاکی،زسفر"
ادامه نوشته

ظهور مهر

ظهور مهر
ظهور منجي ؛ گذر از استضعاف ، رسيدن به اقتدار اجتماعي....
ادامه نوشته