از بهار بياموزيم؟!
از بهار بياموزيم؟!
هميشه آموختن و پند آموزي نشانة خرد ورزي وپختگي بحساب مي آيد.بهار با همه طراوتش حامل پيام هاي تامل برانگيز وپرشكوهي است كه هر عبرت گيرنده اي را به تفكر وامي دارد. بي شك ذوق وتفكر ايراني درقرار دادن تحويل سال در اول بهار ميتواند نكته سنجي هايي را بهمراه داشته باشد. كليدي ترين پيامي كه مي تواند بهار به همه ما بياموزد، شكستن مستي خواب زمستان است. زمستاني كه چتر وحشتش را با خوشه اشك، با فرياد، به انسانها سوغات مي دهد.
صبح مي خندد و، باغ از نفس گرم بهار
مي گشايد مژه ومي شكند مستي خواب
در آيات وروايات اسلامي هم توجه به بهار و نشانه هايش قابل توجه است. يكي از نشانه هايي كه از توجه به بهار در آيات و روايات قابل مشاهده است، معطوف كردن ذهن وعمل به روز حشر وقيامت است.همين دومورد آموختن ، يعني شكستن مستي خواب و توجه به روزواپسين مي تواند دگرگوني و تحول اساسي را در همه اجزاء زندگي آدمي ايجاد كند. بي شك بهار و الهامات آن مي تواند در ساختن جهاني بهتر با انسان هايي متفاوت كمك بي نظيري كند.
چهره جهان، قبل وبعد از بهار، هميشه مي تواند راهگشاي مسائل اساسي انسان باشد. انسان مي تواند با مدد از بهار، رنگ مهرورزيدن وبد نديدن را به پيرامون خود منتقل كند.امروز جامعه فعلي ما در همه عرصه ها، نيازمند اساسي به مهرورزي واقعي و انس نگرفتن ديده و تفكر به " بد ديدن" است. مي توانيم شكستن مستي خواب جهل وغفلت و توجه به منشاء وپيام بهار به اين مهم دست يابيم وغبارتيرگي وكثافت را از تمام عرصه هاي سياسي واجتماعي و فرهنگي و... بزدائيم. اميد است سال نو، فرصتي باشد براي خوب ديدن و بقول شاعر معاصر مرحوم فريدون مشيري:
دلت به نور محبت، اگر بود روشن
تورا هميشه چو گل تازه و جوان دارد
بر آستان هنر، گر سري فرود آري
چراغ نام تو هم جاودانه جان دارد
نه آسمان، نه ستاره، نه كهكشان، نه زمان
تو چهره ساز جهاني، تو چهره ساز جهان
هر آنچه مي طلبي از وجود خويش بخواه؟!
چگونه با تو بگويد؟
مگر زبان دارد!
به اميد توجهات سايه سارولي منتظر، بهاري ديگر را تجربه مي كنيم.
بهار89 بر همه ساكنان اقليم بهار مبارك.