حجاب؛ مسئله یا مشکل برای حکومتها؛ کدامیک؟

به نام خدا ویاد امام مهدی

حجاب؛ مسئله یا مشکل برای حکومت­ها؛ کدامیک؟

مهدی نادری نژاد

موضوع حجاب دارای ابعاد گسترده و پیچیده انسانی، اجتماعی و سیاسی است. مسئله حجاب از دیر باز در حکومت­های مختلف دارای اهمیت و ارزشمندی بوده است؛ کشورهای اروپایی سیاست‌های متفاوتی در ارتباط با حجاب اتخاذ کرده‌اند. تا جایی که در دوران پهلوی با برخوردهای سلبی که اوج آن را در کشتار مردم در مسجد گوهرشاد در 20 تیر 1314 شمسی می­ بینیم. در جمهوری اسلامی با وضع قوانین و سیاست­گذاری در موضوع حجاب با اولویت مداخله دولت با محوریت گشت ارشاد مسئله حجاب هنوز در هاله­ ای از ابهام و سردرگمی قراردارد. با استناد به گزارش دفتر مطالعات فرهنگی مرکز پژوهش­های مجلس شورای اسلامی که در سال 1397 منتشر شد نشان می­ دهد ارزشمندی حجاب در جامعه دچار تحول شده و بر اساس آخرین تحقیقات حدود 35 الی 40 درصد از مردم به ارزشمندی حجاب معتقد هستند. از سوی دیگر تغییر جایگاه رتبه گروه­ های مرجع از معلمان، اساتید دانشگاه و خانواده به گروه­ های دیگر مانند هنرمندان و ستارگان (سلبریتی­ها) در از بین بردن حریم­ های پوششی والگوبرداری از سبک زندگی آنها بسیار تاثیرگذار بوده است.

نمایش­های بی خاصیت و دوقطبی ­ساز

متاسفانه در این چهل­ سال، برگزاری تجمعات، راه­پیمایی­ ها و میتینگ­های فرمالیته برای دفاع از حجاب علاوه بر دوقطبی کردن جامعه باعث فراموشی ارزشمندی حجاب شده است. محتوای سخنرانان آن جلسات و میتینگ­ها بیشتر خوراک تبلیغاتی رسانه ­­های بیگانه و جریان رسانه ­ای خاص در کشور است. اجتماعی که در مورخ 20 تیرماه 98 در ورزشگاه شهید شیرودی انجام میگیرد از جنس همان نمایش­های بی ­خاصیت و دوقطبی­ ساز در جامعه است.

چه باید کرد؟

از همین روی شایسته است اگر قرار است کاری جدی و اثرگذار در موضوع حجاب صورت گیرد باید این اقدامات معطوف به نقطه کانونی آسیب ­زا به مسئله حجاب یعنی کاهش ارزشمندی آن باشد که بار اصلی آن بر دوش نظام رسانه ­ای به ویژه صدا وسیما و مصرف فرهنگی افراد شامل سینما، تئاتر، بازی­های کامپیوتری و... است.

 

چرا اصطلاح «شهروند خبرنگار » موضوعی انحرافی است؟

چرا اصطلاح" شهروند خبرنگار" موضوعی انحرافی است؟

http://s8.picofile.com/file/8361527284/%DA%86%D8%B1%D8%A7_%D8%A7%D8%B5%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%AD_%D8%B4%D9%87%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF_%D8%AE%D8%A8%D8%B1%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1_%D9%85%D9%88%D8%B6%D9%88%D8%B9%DB%8C_%D8%A7%D9%86%D8%AD%D8%B1%D8%A7%D9%81%DB%8C_%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%9F.pdf.html

مبانی ارتباط تراکنشی تبلیغ از دیدگاه آیت الله خامنه ای

به نام خدا و یاد امام مهدی

مبانی ارتباط تراکنشی تبلیغ از دیدگاه آیت الله خامنه ای

به نام خدا و یاد امام مهدی

گفتمان و روزنامه نگاری سیال

مهدی نادری نژاد

بررسی و تامل در بخشی از کتاب روزنامه نگاری در جهان معاصر تالیف دکتر عباس اسدی- انتشارات آثار فکر-چاپ سوم 1396

لینک درگفتمان و روزنامه نگاری سیال 

اسلام رحمانی از سوء ظن تا واقعیت؟!

به نام خدا و یاد امام مهدی علیه السلام

اسلام رحمانی از سوء ظن تا واقعیت؟!

تقارن دو ادراک

به نام خدا و به یاد امام مهدی

تقارن دو ادراک

برای کاری اداری، شبانه عازم قم شدم. معمولاً با مترو به پایانه جنوب می­روم و با اتوبوس­های گذری که از پایانه خارج می­شدند به سمت قم حرکت می­کنم. ولی آن شب وضعیت کمی متفاوت بود. بگذریم...

مشغول خواندن کتاب ملاقات در فکه؛ زندگی­نامه شهید حسن باقری بودم. حدود ایستگاه شوش بود(علت این که واژه حدود را استفاده کردم؛ برمی­گردد به این تقارن شنیدن ودیدن؛ لحظه متوجه شدم پایانه جنوب را رد شده و به ایستگاه علی آباد رسیده است. پیاده شدم و دوباره مسیر تجریش را برگشتم و در ایستگاه پایانه جنوب پیاده شدم) مشغول خواندن کتاب مذکور بودم که پسری حدوداً ده ساله با ابزار واکس، کفش­های مردی را که به همراه همسرش کنار هم بودند و خانم محجبه­ای بود تمیز کرد. نفهمیدم چه شد مرد بدون دلیل عصبانی شد و به آن پسر گفت: «این همه آدم نشسته چرا به من گیر می­دی؟!» سری فحش و ناسزا غرولند کرد؛ طوری که آن فحش­ها را می­شنیدم. مشغول خواندن بودم که خانمی که کنارش نشسته بود واز ظاهر، همسرش محسوب می­شد به او اعتراض کرد چرا چنین حرف­های رکیکی را تحویل آن پسر دادی. ذهنم در رفت و آمد دو موقعیت بود که فهمیدم در ایستگاه علی آباد هستم. شما بگویید اینجا تقدم شنیدن حواسم را پرت کرد یا تقدم خواندن؟ تقارن در ادراک معمای جالبی است... شاید در موقعیت­های مختلفی از زندگی برایتان به وجود امده باشد... با کمی دقت می­توانید موقعیت­ها را به رشته تحریر درآورید...

آیا خانواده در غرب از عهده این مقررات برمی­ آید؟

بسم الله الرحمن الرحیم

آیا خانواده در غرب از عهده این مقررات برمی­ آید؟

اخیراً گزارشی از رسانه های غربی منتشر شده که در سال ۲۰۱۸ مقررات جدیدی در اتحادیه اروپا اجرا خواهد شد که طبق آنها نوجوانان کمتر از ۱۶ سال فقط با موافقت والدین خود می توانند از شبکه های اجتماعی فیسبوک و توییتر استفاده کنند. در این گزارش آمده ۲۰ درصد کودکان کمتر از ۱۱ ساله در بریتانیا دارای حساب کاربری در فیسبوک هستند که مغایر مقررات استفاده از این شبکه اجتماعی است که طبق آن کاربر باید بالاتر از ۱۳ سال باشد. حدود ۸۰ درصد نوجوانان ۱۲ تا ۱۷ ساله در بریتانیا کاربر فیسبوک هستند. شرکت های بزرگ باید روش دریافت موافقت یا مخالفت والدین با ثبت نام فرزندان خود در شبکه های اجتماعی را پیدا کنند. بریتانیا و تعدادی از کشورها قصد دارند حداقل سن استفاده از شبکه های اجتماعی را به ۱۳ سال کاهش دهند اما فرانسه و برخی ازکشورهای دیگر می خواهند حداقل سن ۱۶ سال را حفظ کنند. در حال حاضر فیسبوک و اسنپ چت هنگام ثبت نام از کاربر تقاضا می کنند سال تولد خود را بنویسد و اگر وی کمتر از ۱۳ ساله باشد از ثبت نام وی خودداری می کنند.

ولی نظر برخی از مسئولان ما درباره استفاده از شبکه­های اجتماعی قابل تامل است. کشورهایی که خود مبدع شبکه­های اجتماعی هستند در استفاده از آنها نهایت احتیاط را می­کنند؛ چرا که آنها فقط شبکه اجتماعی نیستند بلکه تشکیل دهنده سبک زندگی هستند که باید بار آن را آموزش وپرورش و نظام آموزشی برعهده بگیرد. آنچه قابل تامل است «موافقت والدین» با نوجوانان زیر 16 سال است. این اتفاق در صورتی خواهد افتاد که نقش خانواده به­ویژه مادر در خانواده غرب سازنده و موثر باشد. اما متاسفانه به گواهی گزارش­ها و آمار، نقش خانواده بسیار شکننده و غیر موثر است.

در عصر حاضر، خانواده از دید مبانی اجتماعی منحرف غربی سه گونه است:

الف) حالت زوج - زوج: متشکل از دو مرد همجنس گراست. در این حالت انحرافات جنسی بیشتر در ابعاد روان شناختی بروز پیدا می کند و افراد مشمول آن، مردان مبتلا به اختلال عشوه گری و شخصیت نمایشی(Histrionic Personality Disorder) هستند که گسست هویتشان موجب ایجاد چنین انحرافی در آنان شده است.

ب) حالت زوجه - زوجه: متشکل از دو زن همجنس گراست. طی آن خانواده از همبستری و هم پیمانی دو فرد مؤنث که شرع اسلام آن را با عنوان حرام "مساحقه" یاد می کند، تعبیر می شود.

ج) حالت زوجه-زوج: تنها حالت شرعی، اخلاقی و حتی انسانی در بین حالات نامبرده است که مبتنی بر ارزش های بشری و سلامت اخلاقی شکل گرفته است.

غرب هم اکنون تفسیری جدید برای خانواده قائل است. غرب در تعریف نوین خود هدف از ارتباط زوجیت را "آرامش" می داند و از این رو سعی می کند با بسط دادن این عبارت در کنار هدف جنسی و "شناخت بیشتر"، قالب اخلاقی خانواده را به حاشیه براند.

این تعریف صرفاً جنسی- خلقی غرب از خانواده باعث شده است تا نظام ارزشی حاکم بر نهاد خانواده دگرگون شود و پیرو آن سبک زندگی در این جوامع نیز متفاوت شود که می توان مهم­ترین تبعات آن را به شرح زیر دانست:

- بالا رفتن سن ازدواج

با توجه به تغییر سبک زندگی و تعریف آن در غرب و قرار گرفتن افراد در معرض حجم بالای بی بند و باری و ارتباط جنسی بی هدف و یا مبتنی بر خواسته های شهوانی، به طور کلی میل به ازدواج و تشکیل خانواده در جوامع غربی کاهش پیدا کرده است. و از آنجا که در حال حاضر غرب گرفتار فشار های اقتصادی و بی هویتی روانی- اخلاقی است، سن ازدواج و تشکیل خانواده در آن بالارفته است.

- ترویج خیانت

طبیعی است افرادی که پیش از ازدواج بی بند و باری جنسی دارند، بعد از ازدواج به همسرشان خیانت کنند. بخش بزرگی از نسل جوان غربی به جای داشتن رابطه پایدار، ماجراهای عاشقانه موقتی مختلفی را تجربه می کنند و این مسئله سبب می شود تا نتوانند خود را در یک رابطه ی پایدار و تعهد آور حفظ کنند. این دسته از روابط در زمانی شکل می‌گیرند، گسترش می‌یابند و حفظ می‌شوند که فرد چهارچوب تعهد آور رابطه زوجیت برخاسته از نظام اخلاقی را حفظ کند.

در واقع بی بند و باری جنسی موجود در جامعه غرب باعث شده است افراد نتواند در دراز مدت خود را در یک رابطه طولانی مدت و تعهد آور ببینند. درنتیجه دچار حس روزمرگی می شوند و برای فرار از آن روی به رابطه خارج از خانواده می آورند و این مسئله خود موجب تزلزل بیشتر جایگاه خانواده می شود.در مجموع بحران فروپاشی خانواده در غرب، ریشه در مجموعه ای از عوامل تاریخی همچون جنگ ها، تحولات اجتماعی(ظهور موج سوم فمینیسم، هیپی ها و ...)، بحران های اقتصادی و بالاخص موقعیت روانی یک جامعه دارد. در جامعه امیدوار و بدون هراس، اعضاء با شجاعت به سراغ ایجاد رابطه تعهد آور(ازدواج) می روند، در صورتی که در جوامع مضطرب از آینده، افراد به دلیل هراس از ناکامی سعی می کند با مسائل زودگذر خود را آرام کنند، مسائلی که از شوم ترین آثار آن پدید آمدن نسلی نامشروع در این جوامع است. از سوی دیگر قدمت و عدم اراده دولت ها باعث شده است که غرب نتواند به طور ریشه ای با این بحران برخورد کند. از این رو، ناچار در طول زمان این اعمال را به رسمیت می شناسد، برای نمونه می توان به رسمیت یافتن و قانونی شدن روز افزون ازدواج همجنسگرایان، ازدواج و فرزندخواندگی آن ها در جوامع مختلف غربی اشاره کرد. با به رسمیت شناختن سایر روابط ناصواب توسط دولتها که منجر به نوعی به موازی سازی با نهاد خانواده شده است، فروپاشی نهاد خانواده در غرب شدت بیشتری خواهد یافت.

http://appdate.ir/%d8%a2%db%8c%d8%a7-%d8%ae%d8%a7%d9%86%d9%88%d8%a7%d8%af%d9%87-%d8%af%d8%b1-%d8%ba%d8%b1%d8%a8-%d8%a7%d8%b2-%d8%b9%d9%87%d8%af%d9%87-%d8%a7%db%8c%d9%86-%d9%85%d9%82%d8%b1%d8%b1%d8%a7%d8%aa-%d8%a8%d8%b1/

 

از انقلاب صوتی تا تغییرات انقلابی

بسم الله الرحمن الرحیم

از انقلاب صوتی تا تغییرات انقلابی

« تعامل با تکنولوژی بر صدا متمرکز خواهد شد»

فنّاوری تعامل صوتی با تجهیزات دیجیتال، از دهه­ ها پیش ارائه شده اما در سال­های اخیر سیطره آن به طور      بی سابقه ای روبه افزایش است. این تکنولوژی و فنّاوری در سیر تکاملی خود حالا به جایگاهی رسیده اند که    می توانند به مدد هوش مصنوعی بخش بزرگ تری از نیازهای کاربران سراسر جهان را تامین کنند.  

مدتی است واژه انقلابی و انقلابی­گری به استناد سخنان مقام معظم رهبری دستمایه تحلیل­ها و تفسیرهای بسیاری شده است. کلیدواژه تفکرانقلابی از سال(67 تا 94) با فراز و فرود به کرات در سخنان مقام معظم رهبری آمده است.http://farsi.khamenei.ir/keyword-content?id=9656

سئوالی که مطرح می­شود این است که آیا واقعاً ما به احساس انقلابی نیاز داریم یا به صدای انقلابی؟ احساس انقلابی و غیر انقلابی در حوزه سیاست داخلی و خارجی، فرهنگ و اجتماع و حوزه اقتصاد یا فهم دین و در حوزه علمیه چگونه تعریف و تفسیر می شود. اگر این موضوعات و مفاهیم به درستی تفسیر نشود و حد و مرز آن در حد مقدور یا ممکن، معین نگردد؛ در یک فضای ابرآندودِ دود آلود هر کس سخنی می گوید و لابد خود را انقلابی و دیگری را غیر انقلابی یا ضد انقلابی محسوب می کند. آیا جوانانی که در مرقد امام خمینی شعار دادند و چفیه هاشان را به اهتزاز در آوردند، و می خواستند مانع سخنرانی سید حسن خمینی شوند، انقلابی هستند؟ جوانانی که در حوزه علمیه خرم آباد طلبه ­ها را کتک زدند و شیشه ها را شکستند، انقلابی هستند؟ جوانانی که به سفارت سعودی در تهران و کنسولگری سعودی در مشهد یورش بردند انقلابی هستند؟یا نیستند!نماینده سابقی که وقتی حرف می زد  چشم هایش را می دراند و انگشت اشاره اش را تا توی تخم چشم مخاطب، رئیس مجلس و یا ظریف نزدیک می کرد و پرخاش میکرد و فریاد میزد انقلابی است و علی مطهری غیر انقلابی؟
پرسش دیگر، انقلابی بودن در کشور ما چه نسبتی با قانون دارد؟ به عنوان مثال، اگر وزارت فرهنگ و ارشاد به فیلم سینمایی مجوز اکران داد، گروهی می توانند به سینما یورش ببرند یا حتی مردمی را که به سینما رفته اند کتک بزنند؟ اگر وزارت فرهنگ و ارشاد به اجرای کنسرتی، مثل کنسرت شهرام ناظری که از مفاخر موسیقی ملی ماست، اجازه داد. دادستانی که اجرای کنسرت را لغو می کند. انقلابی است؟

همه این مسائل مصداق تجربیات و مشاهداتی است که بسیاری از چیزها، مانع تاثیرگذاری چیزهای دیگر می شود و اثربخشی آنها را خنثی می کنند. مولوی به خوبی این تزاحم و کشمکش را تصویرسازی کرده است.

این جهان، جنگ است چون کل بنگری

ذره ذره همچو دین با کافری

جنگ طبعی، جنگ فعلی، جنگ قول

در میان جزءها حربی است هول

آنچه ما در این زمانه احتیاج داریم تمسک به مبانی انقلابی است که هوشمندانه به صدا درآید واز این صدا می توان در دنیایی که به قول بیهقی« درخشم می­شده و مشغله می کرده و دشنام می داده» ضدش را به کار گرفت.

گفتمان انقلابی نیازمند هوش طبیعی به جای مصنوعی است که با شناخت محیط خود، مبانی انقلاب اسلامی را گسترش دهد.

 

چرا جوانان به فناوری اطلاعات علاقه دارند؟

                                                  بسم الله الرحمن الرحیم

چرا جوانان به فناوری اطلاعات علاقه دارند؟

مارک الیوت زاکربرگ************* مبتکر فیس بوک

ایوان ویلیامز******************** مبتکربلاگروتوئیتر

استیوجابز *********************   از بنیانگذاران شرکت اپل

پاول دوروف********************مبتکر تلگرام

با نگاه به زندگی ­نامه نام ­آوران عرصه فنّاوری اطلاعات به جوان بودن مبتکران این عرصه پی­می بریم. به­راستی چرا جوانان به فنّاوری اطلاعات علاقه­مند هستند؟ استفاده جوانان از فنّاوری اطلاعات از بدیهیات عقلی است. در ادبیات دینی به این مهم « آفرینش یا فطرت» گویند.  فطرت از مادة (فَطَرَ) است و به دلیل ساختار لفظی خاص (وزن فِعلة) زیاده بر معنای آفرینش و خلقت که از اصل مادّه (فَطَرَ) به دست می آید، بیانگر آفرینش ویژه و خاص است. استاد مطهری با عنایت به همین نکته در تعریف فطرت می نویسد:

«فطرت یعنی حالت خاص و نوع خاص از آفرینش، مثل لغت (جِلسة) و (رِکبة) که نوع خاصی از نشستن، ایستادن وسوارشدن است.»

و این مفهوم یعنی آفرینش خاص، گرچه در مورد همه موجودات جهان مادّی صادق است، امّا در زبان وحی، واژه فطرت، تنها در مورد انسان به کار رفته است.

بدین سان فطرت گونه ای خاص از ساختار خلقی و سرشتی است که انسان در آغاز آفرینش خود و پیش از قرارگرفتن در شعاع تأثیر تربیتی، تاریخی، اجتماعی و جغرافیایی دارد و بر اساس آن نسبت به حقایق و واقعیّت های جهان هستی بی طرف نیست.

به عبارت دیگر فطرت نوعی از برخورد، کنش و واکنش و ارتباط است که این حالت در جوانان منحصر به سبک استفاده از رسانه­ها و شبکه­های اجتماعی است. البته این برخورد و ارتباط از دایره جوانان فراتر رفته و مبدل به «فرهنگ عمومی» شده است. با توجه به خصایص فراوان جوانان مانند تنوع طلبی، آزاداندیشی، جذابیت، استقلال وحقیقت­ طلبی می­توان انتظار داشت که مبتکران فنّاوری­های ارتباطی همین خصایص را درفنّاوری­های اطلاعات پیگیری کرده و در ارتقا آن بکوشند.

علاقه ­مندی به روایت آمار

مشارکت میلیونی کاربران در بارگذاری، بازدید و ارائه نظر درباره یک مطلب در هر دقیقه در فضای اینترنت به معنای تحولی بزرگ در دنیای ارتباطات امروز است. از همین رو نقش جوانان دراین تحول از سایرین بیشتر است. یکی از شاخص های توسعه یافتگی جوامع بر مبنای تعداد جوانانی که از ابزارهای فناوری اطلاعات استفاده می کنند محاسبه می شود.

در گزارش اتحادیه جهانی مخابرات تاکید شده است که جوانان دیجیتالی با عناوینی چون بومیان دیجیتالی، نسل اینترنتی و بومی های هزاره اینترنت شناخته می شوند و افرادی هستند که با تکنولوژی به دنیا آمده اند. به عبارت دیگر افرادی که پس از اختراع کامپیوتر متولد شده اند، تکنولوژی را می­فهمند و برای استفاده از ابزارهای دیجیتالی، دیگر نیازی به آموزش ندارند. ایران در میان روند رو به رشد کشورهای دارای جوانان متولد عصر دیجیتال با امتیاز ۴.۲ رتبه ۱۰۱ را به خود اختصاص داده است. براساس ارزیابی انجام شده امتیاز شاخص جوان دیجیتالی برای کشور برتر جهان ۱۳.۹ و میانگین جهان ۵.۳ و میانگین آسیا ۵.۷ است. بی­شک بايد تلاش کنيم تا توانمندي‌هاي کشور در حوزه ارتباطات و فناوري اطلاعات روز به روز بيشتر شده واین توانمندی را به­مثابه حق در آحاد ملت ایران تقویت کنیم.

  * این مقاله در سایت چرا-جوانان-به-فناوری-اطلاعات-علاقه-دار/http://appdate.ir منتشر شده است.

استیضاح مرجعیت مدافع خفقان مذهبی

بسم الله الرحمن الرحیم

نقد آراء و فتاوای آیت الله ناصر مکارم شیرازی درباره‌ی آزادی بیان(7)

محسن کدیور

بخش ششم. نمونه های دیگری از فتاوی مضیق فرهنگی


الف. نجاست مطلق غیرمسلمانان
آیت الله مکارم شیرازی مطلق غیرمسلمانان حتی اهل کتاب را کافر و بنا بر احتیاط نجس می داند: «کافر يعنى کسى که خدا، يا پيامبر اسلام(ص) را قبول ندارد، يا براى خدا شريکى قرار مى دهد بنابر احتياط نجس است، هرچند به يکى از اديان آسمانى، مانند آيين يهود و نصارى ايمان داشته باشد.» (رساله توضیح المسائل، بحث نجاسات، مسأله ۱۱۳)
ب. نجاست قائلان به وحدت وجود
معظم له قائلان به وحدت وجود را به احتیاط واجب نجس می دانند: «کسانى که عقيده به وحدت وجود دارند يعنى مى گويند در عالم هستى يک وجود بيش نيست و آن خداست و همه موجودات عين خدا هستند و کسانى که معتقدند خدا در انسان، يا موجود ديگرى حلول کرده و با آن يکى شده، يا خدا را جسم بدانند احتياط واجب، اجتناب از آنهاست.» (رساله توضیح المسائل، بحث نجاسات، مسأله ۱۲۱)
پ. دليل تحريم اشتراک در فيس‌بوك
ایشان اشتراک در فیس بوک را برای مردم عادی به دلیل «نشر گسترده فساد و انواع گناهان از اين طريق» حرام می دانند. (استقتائات، رسانه ها)
ت. حرمت خرید و فروش و نصب آنتن ماهواره
«آوردن این گونه وسایل (آنتن هاى ماهواره اى) در منازل که غالباً موجب فساد است جایز نیست و خرید و فروش آن حرام است.» (استقتائات، رسانه ها)
ث. عدم جواز استفاده از برنامه های مفید ماهواره
«پرسش: استفاده افراد از برنامه هاى ماهواره اى چگونه است، با این که بعضى برنامه هاى خوب نیز دارد؟
پاسخ: استفاده از این برنامه ها جایز نیست و برنامه هاى ظاهراً خوب یا بى ضرر آن وسیله اى است براى سوق دادن به برنامه هاى فاسد، بنابر این نباید مسلمانان از حیله هاى دشمنان اسلام براى نشر فساد در میان مسلمین غافل باشند.» (استقتائات، رسانه ها)
ج. لزوم پرهیز از مطالعه سایت های مخالف نظام
«با توجه به مفاسد و اهداف شومی» که رادیوها و سایتهای مخالف نظام دارند باید از استماع و مطالعه انها پرهیز کرد.(استقتائات، رسانه ها)
چ. عدم جواز استفاده از خطوط تلفن تصویری
از آنجا که مفاسد تلفنهای تصویری از فوائد ان بیشتر است و منشأ مفاسد جدیدی در جامعه‌ی ما خواهد شد و ضرورتی هم برای اصل این کار نیست شرکت های خصوصی و دولتی باید از آن خودداری کنند و مکلفین نیز باید از خرید آن اجتناب نمایند. (استقتائات، رسانه ها)
ح. مخابره اخبار جعلی
«پرسش: تا چه حد مى توان خبر جعلى را مخابره کرد؟ آیا این گونه خبرها مى تواند در نظام اسلامى جایگاهى داشته باشد؟ حتّى اگر رعایت مصلحت نظام، افراد، یا مانند آن مدّ نظر باشد؟
پاسخ: در این گونه امور باید مصلحت اهم نظام و جامعه در نظر گرفته شود.» (استقتائات، رسانه ها)
خ. تخریب حسینیه‌ی دراویش نعمت اللهی گنابادی
تخریب حسینیه‌ی دراویش نعمت اللهی گنابادی در سال ۱۳۸۴ در قم، بروجرد و کرج با فتاوای برخی مراجع و نیروهای رسمی صورت گرفت. دراویش نعمت اللهی گنابادی آیت الله مکارم شیرازی را متهم ردیف اول این تضییقات و تخریبات دانسته اند.


بررسی:
بر اساس فتاوای آیت الله مکارم شیرازی:
۱. مطلق غیرمسلمانان و قائلان به وحدت وجود به احتیاط واجب نجس هستند.
۲. اشتراک در فیس بوک، خرید و فروش آنتن ماهواره، استفاده از برنامه های ماهواره، مطالعه‌ی سایتهای مخالف نظام و استفاده از خطوط تلفن تصویری جایز نیست. در مخابره‌ی خبر جعلی باید مصلحت اهم نظام و جامعه در نظر گرفته شود.
۳. این انسان شناسی که تنها مسلمانان را طاهر می داند، و تلقی‌اش از شبکه های اجتماعی، ماهواره و تلفن تصویری فساد مطلق است، باید هم خبر جعلی با رعایت مصلحت نظام و جامعه را جایز بداند. مشکل اساسی مبانی اخلاقی، انسان شناسی، جهان شناسی و موضوع شناسی این قبیل فتاواست.

استیضاح مرجعیت مدافع خفقان مذهبی

بسم الله الرحمن الرحیم

نقد آراء و فتاوای آیت الله ناصر مکارم شیرازی درباره‌ی آزادی بیان(6)

محسن کدیور

بخش پنجم. فتاوای جدیدی درباره‌ی محدودیتهای دگراندیشی


وبسایت آیت الله مکارم شیرازی استفائاتی از ایشان منتشر کرده که بهترین نمونه‌ی انسان شناسی خاص و در نتیجه فتاوای مضیق معظم له را در زمینه‌ی آزادی قلم و بیان به نمایش می گذارد. چند نمونه از این فتاوا عینا نقل می شود:
 

۱. انتشار تفکرات التقاطی
«پرسش: اشخاصى هستند که تفکّرات التقاطى و سوابق فکرى مغایر با نظرات اکثریّت فقهاى شیعه، و فقه حاکم بر نظام مقدّس جمهورى اسلامى (نظیر بحث ولایت فقیه) دارند. آیا مى توان دیدگاه ها و نظرات آنها را در جامعه انتشار داد، تا مردم با شنیدن اقوال مختلف بهترین آن را انتخاب کنند؟ در صورتى که پاسخ منفى باشد، آیه شریفه (فَبَشِّرْ عبادِ * الّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ اَحْسَنَه) را چگونه تفسیر مى فرمایید؟
پاسخ: این کار در صورتى که موجب بدآموزى نگردد، کار خوبى است. و این مشکل عمدتاً از طریق نحوه بیان مناسب نظرات مخالفین تأمین مى شود، به این معنى که نظرات آنها به صورت موذیانه و مخرّب و تؤام با دروغ و تهمت و جوسازى بیان نگردد. البتّه باید توجّه داشت که مسائل مختلف است; بعضى از مسائل را مى توان در سطح عموم مطرح کرد، و بعضى از مسائل باید در سطح حوزه و دانشگاه و محافل علمى مطرح گردد; زیرا احتیاج به آگاهى هاى تخصّصى دارد. به یقین اشتباه این دو دسته از مسائل به یکدیگر، سبب بروز مشکلاتى در سطح جامعه مى گردد.»
 

۲. نقد و بررسی افکار مخالفان
«برخى در بیان نظرات بسته عمل نموده، و فقط به نشر دیدگاههاى خود بسنده مى کنند. امّا عدّه اى براى تنویر افکار جامعه نظر دیگران را (اگر چه بى دین، یا ضدّ نظام باشند) گرفته، و آن را نقد نموده، و به نوعى تضارب آرا مى کنند. با توجّه به سنّت ائمّه ما (همچون حضرت صادق(علیه السلام) و امام باقر(علیه السلام) و یارانشان در گفتگو با زنادقه و مانند آن) کدام روش به صلاح جامعه اسلامى است؟
پاسخ: مادام که طرح نظرات دیگران، و نقد و بررسى آن، سبب پیشرفت فکرى و فرهنگى مسلمین است، باید از این روش استفاده کرد. و اگر در مواردى جنبه تخریبى پیدا کند، باید از آن پرهیز کرد.»
 

۳. تبیین عبارت (اخلال در مبانی اسلام) در قانون اساسی
«با توجّه به اصل ۲۴ قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران، که مقرّر مى دارد: «نشریّات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند، مگر این که مخلّ به مبانى اسلام، یا حقوق عمومى باشد.» لطفاً بفرمایید:
الف) مقصود از «إخلال» و «مبانى اسلام» چیست؟ آیا مبانى اسلام به معناى احکام زیر بنایى است، یا ضروریّات دینى یا فقهى منظور مى باشد، یا معناى دیگرى دارد؟
ب) آیا طرح سؤال، یا برداشتهاى جدید نسبت به مسائل اسلامى، اخلال محسوب مى شود؟
ج) آیا میان طرح سؤال و برداشتهاى جدید در مجلاّت علمى و تخصّصى، با طرح آنها در نشریّات عمومى فرقى هست؟
پاسخ:
الف) منظور از «مبانى اسلام»، مسائل ضرورى دینى است. خواه در مسائل اعتقادى باشد، مانند توحید و معاد و عصمت انبیا و ائمّه معصومین(علیهم السلام) و امثال آن، و خواه در فروع دین و احکام و قوانین اسلام، و خواه در مسائل اخلاقى و اجتماعى باشد، و منظور از «اخلال» هر کارى است که سبب تضعیف مبانى فوق، یا ایجاد بدبینى و شکّ و تردید نسبت به آنها شود، خواه از طریق درج مقاله باشد، یا داستان، یا عکس و کاریکاتور، و یا غیر آن.
ب) اگر منظور از سؤال، گرفتن جواب باشد، اخلال نیست. ولى اگر به منظور ایجاد شبهه در افکار مردم باشد، إخلال محسوب مى شود. و منظور از برداشت، اگر صرفاً بیان یک احتمال علمى باشد که تحت مطالعه قرار گیرد، إخلال نیست; امّا هرگاه به طور قطع روى آن تکیه شود، یا به طورى نشر گردد که در تضادّ با مسائل ضرورى اسلام محسوب گردد، اخلال به مبانى خواهد بود.
ج) بدون شک بین این دو تفاوت است. در نشریّات عمومى گاه ممکن است شکل إخلال به مبانى اسلام به خود بگیرد، ولى در نشریّات خصوصى این چنین نیست.»
 

۴. تبیین عبارت (مقدسات اسلامی) در قانون
«در برخى از قوانین جمهورى اسلامى از عبارت «مقدّسات اسلامى» استفاده شده، و احکامى بر آن بار شده است. براى روشن شدن این قوانین و دست یافتن به یک چهارچوبه شفّاف در سیاستهاى فرهنگى، و پرهیز از افراط و تفریط، لطفاً به سؤالات زیر پاسخ دهید: الف) تعریف مقدّسات اسلامى چیست؟ آیا مى توان براى آن معیارى تعیین کرد، و مصادیق مورد اختلاف را با آن معیار سنجید؟
ب) آیا مرجع تشخیص مقدّسات اسلامى عرف است، و با مراجعه به وجدان اهل عرف مى توان مصادیق آن را شناخت، یا از امورى است که شناخت آن مستلزم خبرویّت و کارشناسى است؟ واضح است در صورت اوّل، هیأت منصفه دادگاههاى رسیدگى کننده به جرایم مطبوعاتى، به عنوان نمایندگان افکار عمومى، صلاحیّت تشخیص مقدّسات اسلامى را خواهند داشت، و در صورت دوّم، ارجاع امر به کارشناس یا کارشناسان ضرورت خواهد داشت. لکن این سؤال مطرح است که درصورت دوّم، چنانچه موضوع، بین کارشناسان اسلامى مورد اختلاف باشد، تکلیف چه خواهد بود؟
ج) آیا انتقاد از احکام و مفاهیم قرآن و عترت، یا سیره ائمّه اطهار(علیهم السلام)، از مصادیق اهانت است؟ آیا نقد و بررسى آیات، روایات، سیره و احکام فقهى بر اساس روشهایى غیر از اسلوب متداول میان علماى دین، نوعى اهانت است؟ اصولا نقد و بررسى این گونه امور در چه صورت اهانت به مقدّسات تلقّى مى شود؟ و در هر صورت، سوء نیّت منتقد، یا عدم قصداهانت وى، چه تأثیرى در این امر دارد؟
پاسخ:
الف) البتّه تعبیر به مقدّسات اسلامى در هر مورد با ملاحظه قرائن موجود در کلام ممکن است تفسیر خاصّى داشته باشد; ولى معمولا هنگامى که این تعبیر گفته مى شود، اشاره به امورى است که در نظر همه دینداران محترم است; مانند «خدا»، «پیامبر(صلى الله علیه وآله)» «ائمّه هدى(علیهم السلام)»، «قرآن مجید»، «مساجد»، «کعبه»، «احکام مسلّمه اسلام»، و امثال آن. ممکن است در پاره اى از موارد، مقدّسات اسلامى معناى گسترده ترى داشته باشد.
ب) مرجع تشخیص، عرف افراد دین دار و آشنا به مسائل اسلامى است، و ممکن است در موارد پیچیده، نیاز به استفاده از نظر دانشمندان و علماى دینى نیز باشد.
ج) اگر منظور از نقد و بررسى، ایراد به قانون و قانونگذار باشد، بى شکّ جزء مصادیق اهانت است، و اگر منظور، اشکال و ایراد به کسانى باشد که چنان حکمى استنباط کرده اند، و به تعبیر دیگر، استنباط زیر سؤال برود نه حکم الهى، مصداق اهانت به مقدّسات اسلامى نیست.»


نقد و بررسی:
۱. استفتای اول و دوم دو پهلوست. با این همه تصریح شده که برخی مسائل (یعنی همان مسائل مورد بحث که متفاوت با قرائت رسمی فقهای محترم است) را نمی توان در سطح عموم مطرح کرد. دانشگاه هم که به نظر این دسته از فقهای محترم صلاحیت ورود در این مباحث را ندارد. نمونه اش همین دکتر غروی که دارای مدرک دکتری فلسفه‌ی اسلامی از دانشگاه سن ژوزف لبنان است و حضرت آیت الله نوری همدانی صریحا وی را فاقد تخصص در دین و تاریخ اسلام اعلام کرده است. قید مبهم «جنبه‌ی تخریبی» (که معلوم نیست مستندش چیست) به فقهای محترم اجازه می دهد هر فکری را که نپسندند ممنوع کنند.
۲. مبانی اسلام «ضروری اسلام » معنی شده، ضروری هم که عرضی عریض و مفهومی به غایت کشدار و غیرمتعین دارد، و باز جا برای اعمال سلیقه‌های خاص فقها گشوده است. هرآنچه که فقیهی (نه حتی اجماع حقیقی فقیهان) ضروری بپندارد از مبانی اسلام است و بحث عمومی درباره‌ی آن ممنوع است. منظور از اخلال «هر کارى است که سبب تضعیف مبانى فوق، یا ایجاد بدبینى و شکّ و تردید نسبت به آنها شود، خواه از طریق درج مقاله باشد، یا داستان، یا عکس و کاریکاتور، و یا غیر آن.» حتی «اگر (سوال) به منظور ایجاد شبهه در افکار مردم باشد، إخلال محسوب مى شود.» و «هرگاه به طور قطع (روى برداشتی) تکیه شود، یا به طورى نشر گردد که در تضادّ با مسائل ضرورى اسلام محسوب گردد، اخلال به مبانى خواهد بود.» با این تفسیر موسع هرچیزی که به مذاق فقیه معتمد حکومت خوش نیاید اخلال به مبانی اسلام محسوب می شود. خط قرمز این دسته از فقها انتشار در نشریات عمومی است. البته هیچ نشریه اختصاصی هم حاضر به انتشار مطالب متفاوت با قرائت رسمی در حوزه‌ی اعتقادات نیست! چرا که فی البداهه توقیف می شود.
۳. اموری که در نظر همه دینداران محترم است و احکام مسلمه‌ی اسلام جزء «مقدسات اسلامی» است. مرجع تشخیص مقدسات، عرف افراد دین دار و آشنا به مسائل اسلامى است، و ممکن است در موارد پیچیده، نیاز به استفاده از نظر دانشمندان و علماى دینى نیز باشد. با چنین تعریفی هر امر متصلبی در نظر مسلمانان مقدسات تلقی می شود و برداشت متفاوت از آن قابل پیگرد نویسنده و توقیف نشریه است.

استیضاح مرجعیت مدافع خفقان مذهبی


بسم الله الرحمن الرحیم

نقد آراء و فتاوای آیت الله ناصر مکارم شیرازی درباره‌ی آزادی بیان(5)

محسن کدیور

بخش چهارم. مبانی فقهی محدودیت انتشار آراء متفاوت مذهبی


آیت االه مکارم شیرازی در بحث کتب ضلال از کتاب فقه استدلالی خود انوارالفقاهة، کتاب التجارة نظر خود را در این زمینه به تفصیل بیان کرده اند، که خلاصه‌ی ان به شرح زیر است:
حفظ کتب ضلال به چهار گروه قابل تقسیم است: اول. به قصد اضلال مردم. دوم. علم یا مظنّه‌ی آن است که کتب ضلال منشأ ضلالت مردم است، حتی اگر قصد اضلال در کار نباشد. سوم. مظنّه‌ای در کار نیست، اما احتمال ضلالت مردم هست. چهارم. هیچیک از موارد گذشته (قصد اضلال، علم و مظنّه و احتمال اضلال) در کار نیست.
گروههای اول و دوم ضروری الحرمة هستند، قصد در مورد دوم قهری است. حرمت گروه سوم نیز به حکم عقل بعید نیست. دلیلی بر حرمت گروه چهارم نیست، هرچند خرید و فروش آن جز در موارد نادر جایز نیست.
اولا حفظ موضوعیت ندارد. تالیف، انتشار، ویرایش، پخش و دیگر امور مرتبط به کتب ضلال حکم حفظ آنرا دارد. ثانیا کتاب هم موضوعیت ندارد، حکم شامل همه تولیدات فرهنگی می شود. ثالثا ضلال نیز موضوعیت ندارد، و فساد و فحشاء و آنچه موجب وهن مومنین و مانند آن می شود را در بر می گیرد. در هر صورت مهمترین مصداق ضلالت گمراهی در عقیده است.
برخی کتب فلسفی و عرفانی که در برخی زمانها ظواهری منکر دارند که باعث ضلالت و گمراهی می شوند هرچند اگر این ظواهر خلاف باطن صلاح و هدایت آنها باشد، کتب ضلال هستند چرا که قصد در اینجا قهری است. تورات و انجیل محرف موجود نیز از این جهت در زمره‌ی کتب ضلال محسوب می شود.
کتب اهل سنت بر دو قسم است: کتب علمی که مجاز نیست جز در دست علما باشد، با هر محتوایی موجب توالی فاسده‌ی پیش گفته نمی شود. قسم دوم کتابهایی که بین عوام پخش می شود، و باعث فساد افراد ضعیف می گردد از کتب ضلال محسوب می شوند.
از حرمت حفظ یا خرید و فروش مواردی استثنا می شود از قبیل علم به عقاید اهل ضلالت جهت هدایت ایشان به راه درست، دفع نیرنگهای ایشان از دیگران، ارتکاب تقیه در مقابل ایشان. این موارد استثنا تنها برای اهلش جایز است نه برای غیر ایشان، و در هر صورت به مقدار ضرورت مقید می شود و از اطلاع نااهلان می باید حفظ شود.
علاوه بر نهی های گذشته وجوب محو کتب ضلال هم بعید نیست، غیر از جلد نفیس و مانند آن که مالیت دارد.

بررسی:
۱. مرجع تشخیص ضلالت بویژه در موارد اختلافی کیست؟ به این سوال به صراحت پاسخ داده نشده است. در بخشهای بعدی خواهد آمد که به نظر ایشان عرف مومنین و هر فقیهی چنین صلاحیتی دارد.
۲. در صدق کتب ضلال قصد اضلال لازم نیست، در مواردی که علم یا مظنّه‌ یا احتمال اضلال داده شود قصد قهری است.
۳. هر چیزی که باعث انحراف یا سستی اعتقادات مومنین گردد از مصادیق کتب ضلال است. حتی اگر ظواهر کتابی اینگونه باشد هرچند همان کتاب تاویل درستی داشته باشد هم مشمول همین حکم است. کتب دیگر ادیان و کتب دیگر مذاهب اسلامی برای مردم عادی که باعث تضعیف اعتقادات مذهب حقه می شوند کتب ضلال هستند.
۴. تعمیمهای متعددی که در موضوع حکم داده شده دلیل صریح نقلی اعم از آیات و روایات معتبر ندارد. پشتوانه‌ی این تعمیمهای فراوان یک چیز بیشتر نیست: انسان شناسی خاص فقیه. در این انسان شناسی مردم عادی ضعیف النفس هستند و به محض اطلاع از ادیان و مذاهب و برداشتهای متفاوت تحت تاثیر قرار می گیرند. لذا تنها راه حفظ اعتقادات ایشان عدم اطلاع و بی خبر نگاه داشتن توده‌ی مردم است. تنها کسانی که مجاز به مطالعه‌ی این مطالب هستند فقها می باشند.
۵. حقانیت برداشت رسمی بدیهی است. اگر کسی آن را نپذیرد نشان از جهالت و گمراهی وی دارد. او می تواند تشکیکات و شبهات خود را جهت نقد و پاسخ خدمت علمای اعلام ارائه کند، اما در هیچ شرائطی مطلقا مجاز نیست تشکیکات و شبهات (یعنی همان قرائت متفاوت) خود را با توده‌ی مردم در میان بگذارد و باعث گمراهی آنها شود.

استیضاح مرجعیت مدافع خفقان مذهبی

بسم الله الرحمن الرحیم

نقد آراء و فتاوای آیت الله ناصر مکارم شیرازی درباره‌ی آزادی بیان(4)

محسن کدیور

بخش سوم. نظرات قبلی آیت الله مکارم شیرازی درباره آزادی بیان


آیت الله مکارم شیرازی از دی ۱۳۵۷ (یعنی حداقل دو ماه قبل از پیروزی انقلاب) به طور هفتگی دیدگاههای سیاسی دینی خود را در روزنامه‌ی کیهان منتشر کرده است. معظم له از جمله با روانی و شفافیت درباره‌ی آزادی بیان و قلم نیز اظهار نظر کرده است. مروری بر این آراء خالی از لطف نیست:


الف. اجازه ندهیم که دشمنان بگویند «اختناق دیگری» به وجود آورده اید
«باید پیش از آن که دیگران از ما انتقاد کنند خودمان به انتقاد از خویش بپردازیم. چرا که با تمام نقطه های درخشان و افتخارآمیزی که در انقلاب ملت ما وجود دارد ممکن است در گوشه و کنار آن مسائل قابل انتقادی نیز باشد، باید با شهامت و صراحت اشکالات را بگوئیم و با شجاعت به رفع آنها بپردازیم و اجازه ندهیم که دشمنان بگویند «اختناق دیگری» به وجود آورده اید.» (آیت الله ناصر مکارم شیرازی، ۱۰ اصل برای پیروزی انقلاب، روزنامه کیهان، ش ۱۰۶۲۱، چهارشنبه ۴ بهمن ۱۳۵۷، ص ۳)


ب. آنها که مطبوعات را تحت فشار قرار می دهند، قطعا از ما نیستند
«در این نظام [جمهوری اسلامی] تمام آزادیهای دموکراتیک پیش بینی شده، آزادی بیان، آزادی قلم، آزادی اندیشه و هرگونه آزادی دیگر. تنها شرط این آزادی این است که به زیان جامعه و مخالف قوانین اسلامی نباشد، حتی پیروان سایر مکتبها و مذهبها به هیچ وجه تحت فشار برای تغییر عقیده قرار نخواهند گرفت. صریحا اعلام می کنم آنها که مطبوعات را در ذکر مطالب تحت فشار قرار می دهند، و به گفته‌ی شما [شاپور بختیار] ساواک مذهبی درست کرده اند، قطعا از ما نیستند، ساواک مخصوص رژیمهای استبدادی است، نه یک رژیم دموکراتیک همچون اسلام..… همچنین آنها که با توسل به خشونت و ایجاد رعب و وحشت و تهدید، برای به کرسی نشاندن افکارشان تلاش می کنند از ما نیستند، زیرا ما به خوبی می دانیم که اکثریت قاطع مردم کشور خواهان یک دموکراسی اسلامی هستند، با وجود چنین اکثریت چشمگیری خشونت نه تنها غیرمنطقی است بلکه زیان بخش نیز می باشد، زیرا اکثریتها همیشه در معرض اتهام به دیکتاتوری هستند، به همین دلیل از هرکاری که بهانه به دست دشمن می دهد باید بپرهیزند.» (آیت الله ناصر مکارم شیرازی، اصول اساسی حکومت اسلامی، روزنامه کیهان، ش ۱۰۶۲۶، چهارشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۵۷، ص ۸)


ج. باید حداکثر آزادی مطبوعات را تامین و پاسداری کنیم
«هر اندازه به آزادی و عدالت و استقلال علاقه مندیم باید به همان اندازه به آزادی مطبوعات علاقه مند باشیم چرا که مطبوعات سنگر آزادی و رکن اساسی تداوم انقلابند.
هر زنجیری بر دست و پای مطبوعات گذارده شود زنجیری است بر دست و پای ملت از بند رسته ما، و هر خنجری بر پیگر مطبوعات وارد شود خنجری است بر خلق مستضعف ما! ... فکر می کنم روشن ترین و منطقی ترین تعریفی که می توان برای آزادی کرد همان «فراهم ساختن همه امکانات و رفع هرگونه مانع برای رشد فرد و جامعه» است…. آزادی مطبوعات یکی از اساسی ترین نیازهای یک جامعه مترقی است و هر قانونی برای آن تنظیم شود باید حداکثر این آزادی را تامین و پاسداری کند و احتیاج به هیچ دلیل دیگری نداریم که دلیلش در خودش نهفته است….» (آیت الله ناصر مکارم شیرازی، سند آزادی یا زنجیر اسارت؟، روزنامه کیهان، ش ۱۰۷۲۸، یکشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۵۸، ص ۶)


د. در هیچ نقطه ای از دنیا سرنوشت متهمان در خیابانها تعیین نمی شود
«من نمی دانم آیا در هیچ نقطه ای از دنیا سرنوشت متهمان در خیابانها و بوسیله شعارهای داغ و تکان دادن مسلسلها تعیین می گردد؟ یا همه جای دنیا معمول این است که به سراغ دادگاهها می روند. اگر بنا باشد با راه‌پیمایی به نفع یا بر ضد کسی حکم تبرئه یا محکومیت او را صادر کنیم دیگر چه نیازی به دادگاه داریم پس بیایید همه دادگاهها را برچینیم و به جای محاکمه متهمان دست به راه پیمایی بزنیم که هم فال است و هم تماشا!» (آیت الله ناصر مکارم شیرازی، من از دادستان کل انقلاب شکایت دارم! روزنامه کیهان، ش۱۰۷۶۰، چهارشنبه ۲۷ تیر ۱۳۵۸، ص۸)


بررسی:
۱. اظهار نظر اخیر آیت الله در قضیه‌ی محمد رضا سعادتی در انتقاد از تعیین تکلیف متهم خارج از دادگاه با شعارهای خیابانی «اعدام باید گردد» و «آزاد باید گردد» مخالفین و موافقین بوده است. راستی معظم له با همان منطق تشویق به «طومارپراکنی» علیه دکتر غروی برای تحت فشار قرار دادن دادگاه را چگونه تبیین می فرمایند؟
۲. آیت الله مکارم شیرازی درِ باغِ سبزی که در سالهای ۵۷ و ۵۸ از آزادی قلم و بیان و نفی خفقان مذهبی و نفی فشار به مطبوعات نشان دادند با عملکرد چند دهه‌ی اخیر خود چگونه توجیه می فرمایند؟
۳. تغییر عقیده‌ی متفکران و دانشمندان اشکالی ندارد، به شرطی که صادقانه‌ تغییر نظر و موضع خود را با مردم و خوانندگان در میان بگذارند، و الا اخلاقا قابل مذمت هستند. البته اگر حضرت آیت الله در بیانات دموکراتیک فوق تقیه یا توریه فرموده باشند، در این صورت نقد اخلاقی به مبنا و بنا مضاعف است.

استیضاح مرجعیت مدافع خفقان مذهبی

بسم الله الرحمن الرحیم

نقد آراء و فتاوای آیت الله ناصر مکارم شیرازی درباره‌ی آزادی بیان(۳)

محسن کدیور

بخش دوم. مواضع مراجع تقلید قم درباره‌ی اظهار آراء متفاوت مذهبی

قبل از هر سخنی اظهار نظر پنج نفر از مراجع محترم تقلید قم در واکنش به مقاله یاد شده عینا نقل می شود:


یک. نخستین اظهارنظرها
۱. آیت الله مکارم شیرازی در درس خارج فقه مورخ ۸ آبان ۹۲ خود اظهار داشت: «در یکی از روزنامه‌ها، حملات شدید، کم سابقه یا بی سابقه ای به عقاید تشیع شده و مباحث زشتی درباره ولایت امیرالمومنین (ع) مطرح شده است، اگر چه این روزنامه توقیف شده است ولی نباید به این قناعت شود.»
۲. آیت الله نوری همدانی نیز همزمان در درس خارج فقه خود گفت: «آیات فراوانی در قرآن در مورد ولایت وجود دارد بنابراین باید چنان به تبیین این امر بپردازیم که از این پس کسی جرأت زیر سوال بردنش را نداشته باشد…. منطق آن است که انسان در زمینه‌ای که فاقد تخصص در آن است، دخالت نکند…»
بالاخره با توجه به رهنمودهای این دو مرجع تقلید نویسنده مقاله دکتر غروی در تاریخ ۱۹ آبان ۹۲ بازداشت شد تا به رهنمود مرجع محترم به توقیف روزنامه قناعت نشده باشد.

دو. دور دوم حملات
امام جمعه‌ی نائین در خطابه ای که برای راه پیمایان ایراد کرد نویسنده مقاله یادشده را «یک وهابی بی سواد اجیر شده‌ی اجانب» خواند و سپس در تاریخ ۳۰ دی ۹۲ با جمعی از همفکران برای کسب رهنمود راهی بیوت مراجع قم شد:
۱. آیت الله ناصر مکارم شیرازی با اشاره به گزارش ارائه شده از سوی امام جمعه شهرستان نایین و اقدامات اعتراض آمیز مردم این منطقه نسبت به مقاله توهین آمیز روزنامه بهار گفت: «بنده از جمله افرادی بودم که به صورت محکم در این مساله وارد شدم و حتی برخی گلایه کردند که شما تند صحبت کردید، اما ما به وظیفه خود عمل کردیم؛ در این مقاله موهن تنها به امام علی(ع) اهانت نشده بلکه به کل شیعیان، علما، فقها و بزرگان شیعه توهین شده بود….» این مرجع تقلید با تاکید بر این که باید جلوی طغیان قلم ها گرفته شود، خاطرنشان کرد: «قلم ابزاری است که می تواند هم بهترین خدمت و هم بدترین خیانت را به دنبال داشته باشد…. تهیه و امضای طومار از سوی گروه های مختلف مردمی در محکومیت این اقدام شایسته تقدیر است، این کار اگر همراه با اطلاع رسانی و تبلیغ بیشتری باشد اثر مطلوبی خواهد داشت.»
۲. آیت الله لطف الله صافی گلپایگانی ضمن تقدیر از ولایت مداران نائین فرمودند: «این حرکات شما اجر و ثواب است و مصداق جهاد فی سبیل الله است و برای دیگران موجب امتحان.… بدانید که مسئله ولایت و ائمه اطهار (ع) و امیرالمومنین (ع) مسئله ای نیست که انسان در برابر آن کوتاه بیاید و بی تفاوت باشد. باید همه همکاری کنند و نگذارند این افراد در مسئله ولایت رخنه کنند.»
۳. آیت الله جعفر سبحانی: «مسلما گناه از جای کوچک شروع میشود اگر جلویش را گرفتند کار تمام می شود ولی اگر در مقابلش تساهل و تسامح نشان دادند گسترش پیدا می کند. مسلما این خانواده (سید علی اصغر غروی) پدرش و الان فرزندش انسانهای وارسته ای نبودند که واقعا حقیقت تشیع را درک کنند. و اگر هم می بینید که اینها نهج البلاغه را تدریس می کنند این یک نوع روپوشی است برای افکار و عقاید اینها. و الا اینها نهج البلاغه را نپذیرفتند. برای اینکه مردم را گمراه کنند میگویند ما با علی هستیم.»
۴. آیت الله سید محمد علی علوی گرگانی: «الان در عصر معاصر ما وهابی ها، دست نشانده وهابی و گروه هایی که در منطقه شما بر علیه شما هستند همه هدفشان این است و خط مشیشان بر ضد دین است. ما باید در دفاع از دین حق کوتاه نیاییم.»


سه. چکیده فرمایشات مراجع محترم تقلید:
۱. حملات شدید، و کم سابقه به عقاید تشیع، مباحث زشتی درباره‌ی ولایت امیرالمومنین، اهانت به امام علی (ع)، بلکه به کل شیعیان، علما و فقها
۲. نباید به توقیف کردن روزنامه قناعت شود. باید جلوی طغیان قلمها گرفته شود.
۳. نویسنده فاقد تخصص در دین و تاریخ اسلام است.
۴. نویسنده و پدرش انسانهای وارسته ای نبودند که واقعا حقیقت تشیع را درک کنند. تدریس نهج البلاغه از سوی ایشان روپوشی است برای افکارشان و الا اینها نهج البلاغه را نپذیرفتند. برای اینکه مردم را گمراه کنند می‌گویند ما با علی هستیم.
۵. نویسنده و همفکرانش دست نشانده وهابی ها و خط مشیشان بر ضد دین است.
۶. ولایت ائمه (ع) مسئله ای نیست که انسان در برابر آن کوتاه بیاید و بی تفاوت باشد. نباید گذاشت این افراد منحرف در مسئله ولایت رخنه پیدا کنند.
۷. راهپیمایی و دیگر اقدامات امام جمعه نائین و همفکران مصداق جهاد فی سبیل الله و مستوجب اجر و ثواب اخروی است. تهیه و امضای طومار از سوی گروه های مختلف مردمی در محکومیت این اقدام همراه با اطلاع رسانی و تبلیغ بیشتر اثر مطلوبی خواهد داشت.


چهار. بررسی
۱. ماحصل نظر رسمی مراجع محترم تقلید را می توان اینگونه گزارش کرد: انتشار عمومی هرگونه نظر متفاوت با نظر رسمی مراجع تقلید تشیع ممنوع، مصداق توهین به مقدسات، اشاعه‌ی وهابیت، نشان بی اطلاعی از اسلام و تاریخ و بزرگترین دلیل انحراف است که می باید با هرشکل ممکن از پخش آن جلوگیری کرد و ناشر و نویسنده را مجازات کرد تا جسارت ورود در این عرصه را پیدا نکنند. ارائه‌ی هرگونه قرائت متفاوت از تشیع خط قرمزی است که مرجعیت و فقاهت رسمی به هیچ وجه آن را تحمل نمی کند.
۲. انصاف مطلب این است که در مقاله‌ی یاد شده نه تنها هیچ توهین و اهانتی به احدی نشده، بلکه همواره از امیرالمومنین (ع) با اجلال و اکرام یاد شده است. نیت خوانی نویسنده و پدر وی اخلاقا مذموم و شرعا خلاف جریان اصالة الصحة در قول و فعل مسلمان است.
۳. ظاهرا مراجع محترم تقلید نظر متفاوت با نظر رسمی را توهین به خود و اهانت به ائمه‌ی اطهار (ع) تلقی کرده اند! آیا معنای این مبنا ممنوعیت انتشار نظرات متفاوت با نظر رسمی و در نتیجه «خفقان مذهبی» نیست؟

استیضاح مرجعیت مدافع خفقان مذهبی

بسم الله الرحمن الرحیم

نقد آراء و فتاوای آیت الله ناصر مکارم شیرازی درباره‌ی آزادی بیان(1)

محسن کدیور

من به عنوان یکی از پیروان مذهب اهل بیت پیامبر رحمت و درس آموخته‌ی حوزه‌ی علمیه‌ی قم مراجع محترم تقلیدی که در دفاع از خفقان مذهبی، نارواداری دینی و توجیه استبداد دینی فتوا داده اند متواضعانه و محترمانه استیضاح می کنم. آراء و فتاوای آیت الله مکارم شیرازی به عنوان پیش قراول انگیزاسیون شیعی بویژه فتاوای موهون معظم له بر علیه دکتر سید علی اصغر غروی نویسنده‌ی مقاله‌ی «امام پیشوای سیاسی یا الگوی ایمانی؟» در این مختصر مورد تحلیل انتقادی قرار گرفته است. 


این نوشته از هفت بخش و یک جمع بندی به شرح زیر فراهم آمده است:
اول. عدم تحمل یک مقاله‌ی متفاوت
دوم. مواضع مراجع تقلید قم درباره‌ی اظهار آراء متفاوت مذهبی
سوم. نظرات قبلی آیت الله مکارم شیرازی درباره آزادی بیان
چهارم. مبانی فقهی محدودیت انتشار آراء متفاوت مذهبی
پنجم. فتاوای جدیدی درباره‌ی محدودیتهای دگراندیشی
ششم. نمونه های دیگری از فتاوی مضیق فرهنگی
هفتم. تفاوت مراجع تقلید با شهروندان عادی
جمع بندی

کلیدواژه: استیضاح، مرجعیت، خفقان مذهبی

پی نوشت:جلوی طغیان برخی قلم ها گرفته شود.

سنجش

بسم الله الرحمن الرحیم

برای سنجش استرس خود به اینجا بروید.

نظام اخلاقي در نظام اسلامی جدي گرفته نمي‌شود

بسم الله الرحمان الرحیم

نظام اخلاقي در نظام اسلامی جدي گرفته نمي‌شود.

 استادملكيان در پاسخ به اين پرسش كه چرا اخلاق در بسياري از جوامع در قياس با منابع هنجارگذار ديگر در درجه دوم قرار مي‌گيرد، گفت: «با اينكه در جهان امروز از گزاره‌هاي اخلاقي زياد صحبت مي‌شود اما در عمل مي‌بينيم كه عمل كردن به اخلاق در بسياري از جوامع از احترام و توفيق زياد برخوردار نيست و به عبارت ديگر اخلاقي عمل كردن دشوارتر از قبل شده است. با اينكه احترام به اخلاق مطلوب همه ماست اما ما هنوز نتوانسته‌ايم به اين مطلوب نهايي نزديك شويم. دليل اين اتفاق اين است كه بسياري از فوايد زندگي اخلاقي براي مردم جهان ناشناخته مانده است. مردم در عصر امروز به صورت واضح با فوايد زندگي اخلاقي آشنا نشده‌اند. انسان‌هاي بسياري مي‌دانند كه در جامعه امروز قانون و تثبيت حقوق اجتماعي براي آنها رفاه و عدالت و آزادي به ارمغان مي‌آورد و زندگي روزمره را براي آنها آرام‌تر مي‌كند اما مسئله ديگري كه در بيشتر مواقع به آن توجه نمي‌شود، روشن كردن فوايد زندگي اخلاقي به صورت عملي و عيني در جامعه است.»

وي افزود: «بشر امروز نمي‌داند كه احترام و عمل كردن به گزاره‌هاي اخلاقي مي‌تواند روح و روان او را براي تعالي و رشد انساني مهيا كند حال آنكه حقوق و قانون كه رفاه مادي را براي او به ارمغان مي‌آورد، فقط جسم او را به آرامش نزديك مي‌كند. دليل اين اتفاق ناخجسته اين است كه افراد متوجه نيستند كه درك بنيان‌هاي اخلاقي به عوض شدن خود افراد كمك مي‌كند اما توجه صرف به‌حقوق فقط ضامن تغيير جامعه خواهد شد. براي اينكه اخلاق در جامعه نهادينه شود بايد كاركردهاي اخلاقي روشن و واضح شود و مردم تبعات آن را به‌گونه واضح ببينند.»

ملكيان به يكي از دلايلي كه عمل كردن به اخلاق در جامعه را دشوار كرده است پرداخته و تصريح مي‌كند: «حركت نخست براي گام برداشتن به سوي اخلاق آن است كه مردم در رتبه‌بندي بين روح و جسم به رتبه‌بندي روحي نيز سهمي قائل شوند و آن را مهم درنظر بگيرند. اما اين تنها راهكار ترويج يك راه زيست اخلاقي در جامعه نيست. در جامعه‌اي كه هزينه‌هاي عمل كردن به اخلاق بالا باشد و افراد احساس كنند اگر به اخلاق پايبند شوند،دچار ضرر و زيان مي‌شوند و امتيازات اجتماعي خود را از دست مي‌دهند ديگر نمي‌توانند در جامعه به جايگاه مطلوب خود برسند. اگر چنين رويكردي در يك جامعه نهادينه شود ديگر اخلاقي عمل كردن به مرور زمان به حاشيه رانده شده و از زندگي مردم جامعه دورشده و كمرنگ خواهد شد.»

 

منبع:http://neeloofar.org/mostafamalekian/dialogue/560-ملکیان-هزينه-اخلاقي-عمل-كردن-زياد-شده-است.html

کیهان شناس و دانشمند سرشناس:حیات پس از مرگ «افسانه» است

بسم الله الرحمن الرحیم

اگر با جریان های تخریبی برخورد نشود منجر به ترور می شود.

 

پی نوشت:

فرمانده سپاه:اشتباه مکالمه تلفنی قابل جبران است.

یادآوری:

استیون هاوکینگ:زندگی ابدی ممکن است.

شهر خدا برشی از تاریخ قرون وسطی

بسم الله الرحمن الرحیم

 شهر خدا برشی از تاریخ قرون وسطی

حدیثِ نفسِ انتخاباتی(2)

بسم الله الرحمن الرحیم

حدیثِ نفسِ انتخاباتی(2)

آدم خجالتی و بسیار تخیلی؛ تا آن جا که بیشترین رفت و آمد در زندگی را در ذهنش مرور می­کرد. او از یکی از مهم­ترین و دهشت بارترین حفره از روحیات و خصوصیات ملی«نمی­دانم این چنین تحقیرِ «من» نزد ارباب فکر چه توجیهی دارد آن هم با این عبارات وحشت­ناک»

بله! ما مردمانی هستیم دچار آسیب فراموشی. «شاید این حدیث نفس هم با توجه به خجالتی بودن و تخیلی بودن نویسنده، دچار فراموشی شود».

گفتند می­خواهند وقت بگیرنداز ایشان. با حسرت، حسرتی که بیش و بیشتر می­شود و باز انباشتِ آن اندوه کهن که در میان آدمیان با شیر اندرون شده است. به این ترتیب چه بگویم مگر از زبان پرنده­ای کوچک در کناره­های خرمن­گاه دانش و تجربه و سیاست، کوشش و بینش شخصیتی که فریدون آدمیت بود. او کوشید به دور از عبارات پر طنطنه فخرآمیز(خیلی­ها عادت دارند این گونه در عرصه­های مختلف صحبت کنند و شعاربدهند، شعاربدهند، شعار بدهند تا بالاخره یکی شعارِ توقف شعار و عمل­گرایی سردهد) و خیال انگیز گذشته­گرایی باستان، هم به دور از تیره اندیشی روزمرگی روشنفکری­گونه. او در تاریخ فرهنگ معاصر« البته اگر با تسامح بنگریم، این فرهنگ معاصر شامل فرهنگ انتخابات هم می­شود» کوشید با بینشی خردورزانه ما را که گرفتار دَوَرانِ عدم تعادل هستیم هدیه کند.« البته واژه هدیه در صورتی است که شخص، خود دارنده و واجد صلاحیت باشد.»

«گفتم که فرهنگ معاصر اضلاع مختلفی دارد. یکی از آن اضلاع، انتخابات است(الان موقع نوشتن این مکتوب، حدیث نفسی مرا احاطه کرده که قابل گفتن نیست. حدیث نفس در حدیث نفس خودتان ببینید چه می­شود!!!) یکی از کاندیدا­های انتخاباتی از قاعده­ فراموشی­ تاریخی استفاده کرده و شعارش را معیشت، منزلت و عقلانیت قرار داده یا یکی دیگر، شعارش را تقوی و تدبیر قرارداده است. بی­شک چنین کسانی چراغی در مه و توفان به دست گرفته­اند؛ چرا که تا زمانی که تفکری به یک سفارت حمله می­کند و با فشار و نفوذی دارد سفارت را به تعطیلی می­کشاند باید نسبت به این شعار­ها هم بدبین بود و هم خوش­بین.»

در یک کلام آدمیت کوشید تا برنقاط حساس لحظات بیدارشوندگی ملت خود، انگشت بگذارد تا شاید به یاد بیاوریم که چگونه و با چه دشواری­هایی در پاره پاره­هایی از تاریخ سد و پنجاه ساله معاصر، لحظاتی، بخود آمده و باز از خود بی خود شده است.« بی­شک یکی از آن لحظات بخود آمدن، انقلاب اسلامی است و کار، موقعی دشوار می­شود که برخی با اعمال مهندسی شده می­خواهند این لحظه بخود آمدن را مبدل به بی­خودی و بی تفاوتی کنند»

یاد وخاطره انسان­هایی که لحظات بیخودی خود را با تنهایی و مظلومیت به خودِ ما نشان دادند به ویژه شهدای مظلوم عملیات فتح خونین شهر(بیت المقدس).

با سدهزار مردم تنهایی

بی سدهزار مردم تنهایی (رودکی)  

 

پی نوشت: «حدیثِ نفسِ انتخاباتی» فقط جمعه­ها بروز می­شود.

 

 

 

 

 

 

 

حدیثِ نفسِ انتخاباتی(1)

بسم الله الرحمن الرحیم

حدیثِ نفسِ انتخاباتی(1)

خواب و بیدار بود. فکر نمی­کرد روزی او را برای سخنرانی به صحن علنی تاریخ معاصر دعوت کنند. با این­که روحانی و معمم بود ولی افکار جالب و به درد بخوری داشت. مرحوم سید جمال واعظ اصفهانی روحانی واعظی بود که برای مردم وعظ و نصیحت می­کرد ولی ضد استبداد بود. بله! پدر جمالزاده روشنفکر و نویسنده، روحانی ضد استبداد بود.

در یکی از همین منبر­ها از مردم می­پرسد مردم شما چه می­خواهید؟«اگر همین سئوال را همین زمان یک روحانی ضد استبداد از مردم بپرسد، مردم چه جوابی می­دهند؟ باید جواب یکی باشد» مردم جواب می­دهند که مثلاً نان و آب می­خواهند و این یک نوآوری است. البته جواب پدر جمالزاده این است که نه! شما قانون می­خواهید!« شما نگاه کنید منبری­های ما بر منبر چه می­گویند و چه نتیجه می­گیرند بیشتر آنها معمارند!؟ بله! معماری می­کنند. البته سقف معیشت­شان را بر ستون دین زده­اند! خوب این هم نوعی معماری است»

خوب ایشان فرمودند که مردم ایران باید قانون­گرا باشد البته«آقای ق گفته جریان ناآرامی های دانشجویی در سالگرد حادثه حمله به کوی دانشگاه تهران، به عنوان فرمانده پلیس در جلسه شورای عالی امنیت کشور برخورد تندی با وزیران دولت آقای ... داشته و این شورا را متقاعد کرده که به پلیس اجازه ورود به کوی دانشگاه و اجازه تیراندازی بدهد. در جلسه شورای عالی امنیت، دوستان نشستند و مصوبه دادند که نیروی انتظامی که من فرمانده اش بودم، حق ورود به کوی دانشگاه و تیراندازی دارد، ولی من این کار را نکردم. دست ننم درد نکنه»

البته خود جمالزاده آدم شگفتی است. نه ادغام شدن محض و تحلیل رفتن در فرهنگ غرب نه روی تعصبات شووینیستی خود پای فشردن.«بعضی یه حرف­ها یا وعده­هایی می­دهند که خودشون هم در معنای آن می­مانند» خوب این نیز بگذرد.

جمالزاده در فرنگ، زبان مادری نمی­دانسته او می­گفت: « من زبان فارسی نمی­دانستم». اتفاق مهمی در برلن رخ می­دهد. یکی از مقاطع مهم تاریخ اجتماعی – سیاسی ما در برلن رخ می­دهد. بیشتر شخصیت­های فرهنگی و سیاسی ما بعد از مشروطه گرد هم می­آیند و می­نشینند و درباره این کشور و راه حل نجاتش از استبداد و عقب ماندگی گفت وگو می­کنند.« البته الان برلن به سمت لندن سوق پیدا کرده و همه تقدیرات آقایان آن جا رقم می­خورد. چه شباهت تاریخی جالبی!»

پی نوشت: البته این سلسله مقالات به قول دوستی مثل برخی کارهای آقای مدیری است. قسمت­های اولیه چیزی متوجه نمی­شویم ولی به مرور زمان معما آسان می­شود. اندکی صبر باید؛ ظهور نزدیک است.

پی نوشت: «حدیثِ نفسِ انتخاباتی» فقط جمعه­ها بروز می­شود.

 

 

حدیثِ نفسِ انتخاباتی

بسم الله الرحمن الرحیم

حدیثِ نفسِ انتخاباتی

مدتی بود که بنا به دلایلی نتوانستم بنویسم. این ننوشتن خیلی برایم آزاردهنده است تا جایی که صدای دوست عزیزم جناب ستاریان را درآورد. حال برآن شدم تا بنویسم ولی بسیار متفاوت. حرف و حدیث­هایی که درباره انتخابات می­شود خیلی برایم جذاب نیست؛ چراکه دروغ و اغراق و انحصار طلبی(البته با کمال تاسف) درآن موج می­زند. برآن شدم تا درباره انتخابات از شخصیت­های فرهنگی و نویسندگان بنام کشورمان یاری بجویم تا شاید پادزهری باشد براین سیاست آفت زده امروز جامعه ما. معتقدم عرصه انتخابات عرصه نمایش بازیگران مختلف است.

سلسله نوشتار­هایی که تا زمان انتخابات تحت عنوان« حدیثِ نفسِ انتخاباتی» مطرح خواهدشد شاید برای همه ما در جلوه­هایی گوناگون رخ داده باشد. شاید در ابتدا لازم باشد مفهوم حدیث نفس را توضیح دهم.

 حدیث نفس یک ترکیب اضافی به معنای؛ با خویشتن گفتن، سخن با خویش گفتن، به خود گفتن، است.[1]

در روایات بابی داریم به عنوان حدیث النفس و الوسوسه[2] که با دقت در این باب به این نتیجه می­توان رسید که حدیث نفس در آن به همان معنای لغوی آن است. البته گاهی حدیث نفس به علت پوشیده و مخفی بودن آن در ردیف وسوسه های شیطانی آمده است که همین خصوصیت مخفی بودن را دارند.

اما بسیار اتفاق می افتد که حدیث نفس انسان ندای شرمساری او به درگاه خداوند، عذر تقصیر آوردنش به بارگاه حضرت دوست می باشد. راز و نیاز و ندا وندبه او است با خالق هستی. سرکوب نفس اماره است. تفکر در اصل هستی و چرایی زندگی می باشد. این حدیث نفس بسیار ارزش­مند است.

به عبارت دیگرحدیث نفس یا خودگویی، یکی از انواع تک گویی است. تک گویی گفتار یک‌نفره‌ای است که می­تواند مخاطب داشته باشد یا نداشته باشد. اغلب نیایشها و مناجاتها، بیشتر شعرهای غنایی و همه مرثیه ها، تک­گویی به شمار می‌روند. برای تک­گویی چهار نوع مشخص شده است که عبارت است از:
الف- مونودرام: یعنی نمایشی که فقط یک شخصیّت در آن نقش داشته باشد.
ب- تک­گویی نمایشی: که شیوهای روایی است که با آن راوی برای مخاطبی خاص یا خیالی از سرگذشت یا وضعیت نمایشی خود سخن میگوید. در تک‌گویی نمایشی، شخصیّت داستان با صدای بلند برای مخاطبی که خواننده او را نمی­شناسد، حرف می­زند. راوی مانند بازیگری روی صحنه تئاتر که تماشاچیها را مخاطب قرار می­دهد، برای مخاطبی صحبت می­کند.
ج- تک­گویی درونی: شیوهای است که با آن گذر اندیشه­ها در ذهن شخصیّت، توصیف و نمایانده می­شود. گفتار درونی شامل محتوا و روند ذهنی شخصیّت تا سطح پیش از گفتار است.
د- حدیث نفس (تک­گویی بیرونی): که در آن شخصیّت، افکار و احساساتش را به زبان می­آورد تا مخاطب، خواننده یا تماشاچی از نیاّت و مقاصد او باخبر شود. البته خود شخصیّت از حضور دیگران بی­اطلاع است. به این ترتیب، اطلاعاتی در مورد شخصیّت نمایشنامه یا داستان به خواننده داده می­شود و با بیان احساسات و افکار شخصیّت، به پیشبرد داستان کمک می­شود. البته در حدیث نفس تنها اطلاعاتی به خواننده یا تماشاچی داده نمی شود، بلکه خصوصیّات روانی راوی نیز برای خواننده آشکار می شود. مثلا قطعه «بودن یا نبودن» اثر ویلیام شکسپیر و رمان «خشم و هیاهو» از ویلیام فاکنر:
 «...می­گویم اگر غصه­ات این است که او مدرسه نمیرود و ول میگردد، شانس آوردی. میگویم باید همین حالا توی آشپزخانه باشد، به جای آنکه بالا توی اتاقش رنگ و لعاب به صورتش بمالد و منتظر باشد تا شش کاکاسیاه که یک پاتیل پر نان و گوشت توی شکم نریخته باشند از سر جاشان بلند نمی‌شوند، بیایند براش ناشتایی درست کنند... .»
حدیث نفس از ابداعات شکسپیر، رمان نویس انگلیسی است. وی برای نخستین بار به منظور توجه به جریانهای درونی و ذهنی شخصیّتهایش و بیان ضمیر پنهان ایشان، حدیث نفس را به نمایشنامه معرفی کرد. پس از شکسپیر این شگرد مورد استفاده فراوان نزد نمایشنامه­نویسان و داستان نویسان واقع شد. حدیث نفس در سنت نمایشنامه نویسی دوران الیزابت رواج بسیار داشته است. حدیث نفس در سنّت نمایشنامه نویسی قرن هجدهم و قرن نوزدهم همچنان رواج داشت، اما با ظهور مکتب ناتورالیسم، مقبولیّت پیشین را از دست داد.
در قرن بیستم برخی از نمایشنامه نویسان غربی که نمایشنامه منظوم می‌نوشتند از این شیوه استفاده می­کردند، برای مثال، تی. اس. الیوت، شاعر و نمایشنامه نویس انگلیسی، نمایشنامهي منظوم «قتل در کلیسا» را به شیوه‌‌ حدیث نفس نوشته است.
در دوران معاصر حدیث نفس و خودگویی در داستان نیز به کار می­رود. در این صورت جملاتی که به صورت حدیث نفس است معمولا با جمله کوتاه «او گفت»، «من گفتم» و غیره مشخص می­شود و گفتگو با خود میان دو علامت نقل قول مستقیم «...» قرار میگیرد. اما پاسخی از سوی اشخاص دیگر داده نمی‌شود از این رو خواننده درمی­یابد که گوینده با خودش گفتگو می­کند، مثل این قطعه از «خشم و هیاهو» نوشته فاکنر:
 «جاسن سوار شد و موتور را روشن کرد و راه افتاد. دنده دو زد. صدای قرقر و پت پت موتور بلند شد و او سرعت موتور را زیاد کرد، ماشین را خفه کرد، آن وقت ساسات را وحشیانه بیرون کشید و تو میبرد، گفت: ...میخواد بارون بیاد، وسط راه منو گیر میاره و شلاقکش میباره... و از میان ناقوسها و از شهر بیرون راند و در فکر وقتی بود که در گل مانده باشد و دنبال مال بگردد و ...اون وقت اون مالدارای لعنتی همشون توی کلیسان.... فکر این را میکرد که عاقبت چطور یک کلیسا پیدا میکند.»


تفاوت حدیث نفس (تک­گویی بیرونی) با تک­گویی درونی آن است که در حدیث نفس شخصیّت با صدای بلند صحبت می­کند، در حالی­که در تک­گویی درونی، گفته­ها در ذهن او می­گذرد. هدف از گفتگوی درونی این است که هویّت ذهنی و زندگی درونی شخصیّت به خواننده منتقل شود، ولی هدف از حدیث نفس، انتقال احساسها و اندیشه­هایی است که به طرح و عمل داستانی ارتباط دارد، بنابراین از انسجام بیشتری برخوردار است.
امید است بتوانم به حول و قوه الهی مکتوبی متفاوت به خوانندگان گرانمایه واحه ارائه دهم.

 

پی نوشت: «حدیث نفس انتخاباتی» فقط جمعه­ها بروز می­شود.

 



[1]  لغت نامه دهخدا، لغت، حدیث نفس.

[2] کافی، ج4، ص 424، نرم افزار جامع الاحادیث

خطر بزرگ

بسم الله الرحمن الرحیم

خطر بزرگ آن است که بگذاریم اندیشه ثابتی، تمام ذهن مان را بخود مشغول سازد. «آندره ژید»

سال 1392؛ سال « خرد و کوشش»

بسم الله الرحمن الرحیم

تَن صحّت، خاطر جمع، عمر دراز،

روزی فراخ، گشایش کار،

دشمنان پیاده، دوستان زیاده، رفعِ کُلِ بَلا

« دعای مردم اهل بخارا در شب عید نوروز»

سال 1392؛ سال « خرد و کوشش»

سال 1391 غروب و سال جدید طلوع کرد. سال 1391 سالی پرفرازو نشیب برای ملت ایران بود. حداقل برای من سالی پر ازرویداد و قایع تلخ وشیرین به حساب می­آید. حال که این نبشته را خدمتتان سیاهه می­کنم، امسال را در ذهنم مرور کرده و قلبم پر از خوف و رجاء نسبت به سال 1392 است. ایام عید مصادف است با ایرانگردی و گردش و سفر. سیاحت و ایرانگردی دوجنبه دارد: جنبه سیاحتی و تفریحی آن که با وجود تنوع اقلیمی و جغرافیایی و فرهنگی ایران، یکی از زیباترین و متنوع ترین اقالیم برای تفریح و شادی است. جنبه تعلیمی از دیگر وجوه سیاحت وایرانگردی محسوب می­شود که بی­شک متمم جنبه اول است. هر دوجنبه مورد تاکید عقل و شرع مقدس بوده و بدان توصیه شده است. در زبان دین این دوجنبه به سیر آفاق و انفس مشهور است.

جنبه تعلیمی سیاحت با خواندن تاریخ امکان پذیر است. در شماره 91 مجله بخارا صفحه 60 گفتاری از علی بلوکباشی بنام   « داریوش بزرگ؛ نخستین بنیانگذار نظام مدیریتی درسازمان اجتماعی- اقتصادی کارو کارگری جهان» که به همت علی دهباشی در این شماره به زیور طبع آراسته شده آمده است. اطلاعات خوب و مستندی درباره سلسله پادشاهی هخامنشی به ویژه شخص داریوش و نظام حکومتی­اش در دسترس ما قرار می­دهد. درفرازی از این گفتار آمده است:

«جایگاه و اقتدار داریوش بزرگ در کشورداری و داشتن ذهنی فرهیخته و هوشمند و تیز در برنامه ریزی اجتماعی و اقتصادی و نظامی در قلمرو زیر فرمانش برای ایران­شناسان پوشیده نیست. با ابتکار و باریک اندیشی او بود که نخستین بار در دوره هخامنشی او بنیان یک سازمان اجتماعی- اقتصادی نوین در سرزمین امپراتوری هخامنشی نهاده شد و یک شبکه حمل ونقل جاده­ای به قصد ارتباط مراکز شاهنشاهی با ساتراپ­ها یا شاهک­­نشین و مبادله کالا­های بازرگانی پایه گذاری شد. داریوش درباره ویژگی­های خود در بند یک کتیبه نقش رستم(این فرمان به خط میخی پارسی است) به داشتن« خرد و کوشش» ویژه­ای که اهورا مزدا به او سپرده است و در بند 10 همان کتیبه به « مهارت­هایی» که اهورا مزدا برای انجام دادن هرکاری بر او فرستاده است، اشاره می­کند. آن چه حلقه این مکتوب را کامل می­کند سه عبارت« خرد و کوشش و مهارت» است که کلید واژه همه فعالیت های انسانی ماست. امید است سال 1392 در نظام مدیریتی، تحولی در این حلقه ایجاد شود و توهم و خودسری و بی­قانونی جای خود را به خرد و کوشش و مهارت بدهد. آمین

خدایا چنان کن سرانجام کار

تو خشنود باشی ما رستگار

پی نوشت:آن چه درسال جدیدلازم است انجام دهیم.

وز شمار خرد هزاران بیش

بسم الله الرحمن الرحیم

وز شمار خرد هزاران بیش

حسن لاهوتی، مترجم و مولوی پژوه، در ۶۸ سالگی بر اثر سرطان درگذشت.

مجموعه چهار جلدی «شرح نیکلسون بر مثنوی» (برگزیده چهاردهمین دوره کتاب سال جمهوری اسلامی) و دو کتاب «شکوه شمس» و «محمد رسول خدا» نوشته آنه ماری شیمل، محقق آلمانی و استاد دانشگاه هاروارد، از مهم­ترین ترجمه های آقای لاهوتی است.

حسن لاهوتی در ۱۳۲۳ در سبزوار به دنیا آمد، پس از تحصیلات مقدماتی، در دانشگاه ایالتی میشیگان به تحصیل در مقطع فوق لیسانس پرداخت و پس از انقلاب به ایران بازگشت.

آقای لاهوتی که مدتی عضو هیئت علمی گروه زبان انگلیسی دانشگاه آزاد مشهد بود، در سال ۱۳۸۴ از ایران به آمریکا رفت.

او سال‌ها برای نشریات گوناگونی از جمله مترجم، کلک، بخارا و حکمت و معرفت نیز قلم زد، درباره ویرایش، ترجمه سبک و لحن یادداشت هایی نوشت و به نقد ترجمه پرداخت.

«خدمات مسلمانان به جغرافیا»، «جنبش اسلامی و گرایش‌های قومی در مستعمره هند»، «شکوه شمس»، «سیری در افکار و آثار مولانا»، «مسلمانان هند بریتانیا» و «مولانا، دیروز تا امروز، شرق تا غرب» نوشته فرانکلین دین‌لوئیس از دیگر نوشته ها و ترجمه های آقای لاهوتی است.

در باب ترجمه

در مرداد ۸۳ در مجله بخارا شعری از او در زمینه ترجمه منتشر شد که در آن به استقبال شعری از حافظ رفته بود:

 

ز تیغ ترجمه یارب چه خون افتاد در دلها

الا یا ایها الساقی ادر کأساً و ناولها

قلم را خسته جان بینی به راه ترجمه هر دم

که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها

لغت ها سخت اندر متن، گردابی چنین حایل

کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها

به شام ترجمه یکدم نیاسوده مرا دیده

جرس فریاد می دارد که بر بندید محملها

ز نقد ترجمه کارم به رسوایی کشید آخر

نهان کی ماند آن رازی کزو سازند محفلها

چو کام از دهر می خواهی مشو از شعر نو غافل

وصال ترجمه جویی دع الدنیا و اهملها

او به نوشته خودش چهل سال با جلال آشتیانی، فیلسوف ایرانی، همنشین و دوست بود و در ترجمه برخی از کتاب ها از مشاوره و نظرات او بهره می گرفت.

آقای لاهوتی در سال ۸۸ به یادبود جلال آشتیانی نوشت: «[جلال آشتیانی] خواهش من را پذیرفت و بر ترجمه کتاب شرح مثنوی اثر رینولد آلن نیکلسون محقق مولوی شناس و استاد فقید دانشگاه کمبریج، و نیز بر شکوه شمس، اثر آنه ماریا شیمل، مقدمه هایی صد صفحه ای نگاشت تا دانسته شود که آدمیِ دانشمند را اهل هر ملت و مذهب که باشد باید ستود.»

او در خاطره ای سفر آنه ماری شیمل به ایران و پذیرایی از او در مشهد نوشت و همچنین به شرح ماجرای بازنشستگی اجباری جلال آشتیانی از تدریس در دانشگاه فردوسی مشهد پرداخت.

در سال ۱۳۹۰ کتاب «ارغنون مولوی»" به قلم حسن لاهوتی منتشر شد که پژوهشی در زندگی، احوال و برخی داستان‌های مولوی در مثنوی است.

آقای لاهوتی شامگاه ۱۷ اسفند1391 بر اثر سرطان ریه و در پی یک دوره بیماری طولانی درگذشت.

 

«جاده های عربستان از واشنگتن می گذرد»

بسم الله الرحمن الرحیم

«جاده های عربستان از واشنگتن می گذرد»

اخیراً(جمعه 01 مارس 2013 - 11 اسفند 1391 ) سایت دولتی انگلیس(بی بی سی) گزارشی را درباره اکتشافات جدید در عربستان با عنوان‌‌‌‌

"یافته‌های جدید از تمدن‌های پیش از اسلام در عربستان"

منتشر کرده است. شخصی که به فارسی صحبت میکند این اکتشافات را " انقلابی" درتاریخ خاورمیانه معرفی میکند. با دیدن این گزارش خبری اگر در دایره"احساس"  قراربگیرم ؛ میگویم اسلام دروغ گفته که عربستان سرزمینی عقب افتاده و بدون تمدن است. ولی باید بدانم که نباید دچار"مغالطه" شوم.
شما را به دیدن این گزارش دعوت میکنم. فقط باید با فیلتر شکن وارد شوید.

خیلی دور خیلی نزدیک

بسم الله الرحمن الرحیم

خیلی دور خیلی نزدیک

خیلی دور...

از آشنایی­­ام با ایشان فاصله زیادی می­گذرد. اولین باری که با ایشان و سخن­شان آشنا شدم در مسجد جامع بازار تهران بود. بین دونماز مسائلی که مورد احتیاج بازاریان بود(احکام شرعی و احکام اخلاق بازار) بیان می­فرمودند. بیانش شیرینی ویژه­ای داشت. گاه وبیگاه در سخنانشان به عملکرد مسئولین انتقاداتی وارد می­کردند ولی طوری نبود که به حاشیه رود. پذیرای همه اقشار بودند. در خیابان ایران، جلسات اخلاقی­اش مستمر و مفید و بسیار شلوغ دایربود.

سرلوحه فعالیت­اش را اخلاق قرار داده بود وبس. از پیشنهاداتی که اوایل انقلاب برای گرفتن منصب  به اوشده بود پرهیزکرد و به تدریس و تهذیب نفوس پرداخت. فهمیده بود که اخلاق در جامعه رنگ باخته حتی در سطح مدیران و مسئولان عالی رتبه. این بی­اخلاقی­ها را تاب نمی­آورد و لب به اعتراض می­گشود...

...خیلی نزدیک

معنقدم که اخلاق نقش موثری در تحکیم مبانی خانواده داردبرآن شدم تا شروع زندگی­ام را ازجایی که رنگ وبوی اخلاق می­دهد آغازکنم. کسی که نفسش روح افزا ونظرش ماسوی الله است. شروع زندگی­ام را با کلماتی از ایشان شروع کردم؛ کلماتی از جنس مدارا، عشق، محبت و اخلاق.

از پیامی که حال عمومی ایشان را وخیم توصیف کرد تا پیامکی که خبر رحلت ایشان را گزارش کرد فاصله­ای نبود. ضایعه فقدان حاج آقا مجتبی تهرانی تمام خاطرات دور ونزدیک را از نظرم گذراند واثبات کرد که فقط خاطره­ها می­ماند و بس...

خدایش بیامرزد.

 

 

 

 

اسرائیل در صورت حمله به ایران نابود می شود.

بسم الله الرحمن الرحیم

آیت الله صانعی در خطبه های نماز عیدفطر:

 اسرائیل در صورت حمله به ایران نابود می شود.

 اسرائیل با جنگ نظامی در صدد انتقام از جمهوری اسلامی و از بین بردن زحمات 100ساله آزادیخواهان ایران است/ باید برای حل مشکلات جامعه و کشور از همه سلیقه ها و افراد دلسوز استفاده کنیم.

مرجع تقلید شیعیان جهان گفت: راه رهایی از مشکلات فعلی جامعه این است که شرایط به گونه ای باشد که همه انسان های متفکر و اندیشمند و دلسوز کشور که سال ها با تدبیر و سیاست و عملکرد صحیح خود مملکت را به پیش برده، فرصت اظهار نظر داشته و از نظریات آن ها برای اداره بهتر جامعه استفاده شود؛چرا که این افراد ذخائر کشور و انقلاب اسلامی هستند.

 آیت الله العظمی شیخ یوسف یوسف صانعی، صبح امروز در خطبه های نماز عید فطر که با حضور جمعی از مردم در محل دفتر خویش در قم برگزار شد، اظهار داشت: باید در همه حال خدا را ناظر بدانیم و مطمئن باشیم که خدا اعمال خوب را پاداش خوب و اعمال بد را جزای بدی خواهد داد.

وی افزود: البته نباید هیچ گاه از رحمت خدا نا امید و همچنین نباید مغرور شد و به این امر نیز یقین داشته باشیم که بزرگترین گناهان تجاوز به حقوق مردم است.

آیت الله صانعی با بیان این که باید برای رفع مشکلات خود و دیگر انسان ها تلاش کرد، گفت: تنها عامل در این همه مشکلاتی که گرفتار آن شده ایم و از جمله فقر و بیکاری، گرانی و دیگر مشکلات در جامعه، این است که حقوق مردم در برخی موارد نادیده گرفته شده است.

تنها عامل در این همه مشکلاتی که گرفتار آن شده ایم و از جمله فقر و بیکاری، گرانی و دیگر مشکلات در جامعه، این است که حقوق مردم در برخی موارد نادیده گرفته شده است.

وی خاطرنشان کرد: اگر امروز به متخصصین اعصاب و روان جامعه مراجعه کنیم می بینیم تا چه میزان، مراجعه به آن ها زیاد شده، در حالی که باید پرسید چرا باید جوان جامعه مسلمان ایرانی گرفتار بیماری های اعصاب و روان باشد؟

 استاد درس خارج فقه حوزه، خاطرنشان کرد: زمانی مرحوم آیت الله فلسفی در مراسم ترحیم آیت الله العظمی بروجردی(ره) سخنرانی داشت و می گفت امتیاز خاص ملت ایران نسبت به سایر ملت ها این است که این ملت به واسطه اعتقاد و ایمان به خدا و اهل بیت(ع)، بیماری های فکری و روحی و روانی ندارند، اما امروزه کار به جایی رسیده است که حدود 40 درصد از جوانان ما گرفتار افسردگی و بیماری های فکری و روحی و روانی هستند و مخصوصا این آمار در میان جوانان آگاه و متوجه جامعه بیشتر است در حالی که باید پرسید چرا این گونه شده است؟چرا امروزه در جامعه ما همه چیز گران است.

وی گفت: پیامبر اسلام(ص) و آل او همواره برای جان و وقت مردم ارزش قائل بوده و هیچ گاه راضی نبودند به خلاف انسانیت با کسی برخورد شود که نمونه آن رفتار امام علی(ع) با خوارج است که وقتی در مسجد کوفه علیه ایشان صحبت می کنند و هواداران امام(ع) قصد برخورد با آن ها را دارند، امام علی(ع) می فرماید تا زمانی که دست به شمشیر نبرده و فقط حرف می زنند نباید با آن ها کار داشت و حتی در این شرایط سهم آن ها را از بیت المال نیز قطع نمی کرد.

این مرجع تقلید تأکید کرد: راه رهایی از مشکلات فعلی جامعه عمل به سیره ائمه اطهار(ع) به معنای واقعی کلمه است؛ راهش این است که شرایط به گونه ای باشد که همه انسان های متفکر و اندیشمند و دلسوز کشور که سال ها با تدبیر و سیاست و عملکرد صحیح خود مملکت را به پیش برده، فرصت اظهار نظر داشته و از نظریات آن ها برای اداره بهتر جامعه استفاده شود؛ چرا که این افراد ذخائر کشور و انقلاب اسلامی هستند.

آیت الله صانعی تأکید کرد: باید برای حل مشکلات جامعه و کشور از همه سلیقه ها و افراد دلسوز استفاده کنیم چرا که همه افراد و گروه ها در اداره مملکت حق دارند و این مسئله ای است که در عقل و فقه ما تثبیت شده است.

*رژیم صهیونیستی کاسه داغ تر از آش است

آیت الله صانعی، در خطبه دوم نماز عید فطر با اشاره به تهدیدات اخیر رژیم صهیونیستی مبنی بر حمله نظامی به ایران، اظهار داشت: نمی خواستم وارد این مسئله شوم اما شاهدیم که امروز صهیونیست غاصب، جنایت کار و لجوج، گاهی سخن از جنگ نظامی با ایران می زند که متأسفانه این قدر هم جرأت پیدا کرده اند که از تهدیدات خود کوتاه نمی آیند.

وی افزود: رژیم صهیونیستی در تهدیدات نظامی خود چهره کاسه داغ تر از آش را نشان می دهد و ادعا می کند که می خواهد از ساخت تسلیحات اتمی جمهوری اسلامی جلوگیری کرده و ملت ایران به حقوق خود دست یابند در حالی که او اگر می خواهد کاری کند اول باید برود جنایات خود بر مسلمانان و به ویژه ملت مظلوم فلسطین را جبران کند.

*جنگ رژیم صهیونیستی علیه ایران، بالاترین جنایت در حق ملت ایران است

این مرجع تقلید گفت: اگر رژیم صهیونیستی جنگی نظامی علیه ایران را عملی کند، بالاترین جنایت را علیه ملت ایران انجام داده است.

*اسرائیل با جنگ نظامی در صدد انتقام از جمهوری اسلامی و از بین بردن زحمات 100ساله آزادیخواهان ایران است

وی تأکید کرد: اسرائیل غاصب برای این که می خواهد انتقام 30سال مقاومت جمهوری اسلامی و عدم رابطه با ایران را بگیرد، در صدد آن است که با حمله نظامی به ایران، تمام رنج های انقلابیون اصیل، زحمات امام و یاران باوفایش، خون شهداء و تمام زحمات 100ساله طرفداران آزادی در ایران از زمان مشروطه تا کنون را از بین ببرد.

آیت الله صانعی گفت: رژیم صهیونیستی در صورت حمله نظامی به ایران، ننگی را برای خود می خرد که هیچ گاه از تاریخ اسلام و ذهن مسلمانان پاک نخواهد شد.

*اسرائیل با جنگ علیه ایران، با باروت بازی می کند

وی افزود: اقدامات رژیم صهیونیستی با باروت بازی کردن است و علاوه بر آن ضربات سختی از نظر فیزیکی و جغرافیایی خواهد خورد و همچنین ننگی بزرگ را در تاریخ اسلام برای خود ثبت می کند که قابل جبران هم نیست و ایران و تمام مسلمانان آن را فراموش نخواهند کرد.

*اقدام مقابل حمله اسرائیل، به گونه ای است که این رژیم دیگر قدرت قد علم کردن پیدا نکند

این مرجع تقلید گفت: به رژیم صهیونیستی اخطار می کنم و می گویم که اگر دست به اقدام نظامی علیه ایران بزند، با باروت بازی کرده و تصمیمی که در مقابلش گرفته می شود که دیگر توانایی قد علم کردن نداشته باشد؛ و در آن جا دیگر مسئله حقوق بشر هم مطرح نیست.

وی با بیان این که ما فرزندان امام خمینی هستیم که برخی ها را سرجایشان نشاند، افزود: بنده طرفدار آزادی انسان ها و حقوق بشر و رعایت آن هستم، اما ما در مقابل حمله احتمالی رژیم صهیونیستی، به ایران موظف به عکس العمل هستیم، به گونه ای که این رژیم دیگر نتواند به چنین مسائلی فکر کند.

*باید همه تلاش کنیم جنگ اسرائیل علیه ایران انجام نگیرد

آیت الله صانعی خطاب به حاضران در نماز عید فطر گفت: باید همه به هر نحو ممکن تلاش کنیم تا این جنگ احتمالی رژیم صهیونیستی بر علیه ایران رخ ندهد، چرا که در صورت رخ دادن این اتفاق، اگر چه رژیم صهیونیستی بیشتری صدمه و لطمه را خواهد دید، کشور ایران نیز صدمه می بیند، چرا که در جنگ نان و حلوا تقسیم نمی کنند.

وی با بیان این که باید از سخنان تنش زا پرهیز کرد، گفت: نباید خدای ناکرده ما نیز در داخل کشور آتش بیار معرکه باشیم و باعث شویم که این جنگ احتمالی خدای ناکرده روی دهد.

این مرجع تقلید گفت: شرایط امروز کشور شرایط خاصی است و عمده این است که دهان رژیم صهیونیستی را با فکر و قلم و اندیشه و سعی و تلاش صحیح، ببندیم.

وی در پایان تأکید کرد: اگر چه رژیم صهیونیستی با حمله احتمالی به ایران جنایت می کند، اما ضرری که خود این رژیم خواهد دید، قابل مقایسه با ایران نیست.

پینوشت:احتمال جنگ را می دادیم اما غافلگیرشدیم+در مورد اسرائیل هم این احتمال را بدهید آقایان!!!

 منبع:پایگاه اطلاع رسانی آیت الله صانعی

...و اینک آنچه باید گفته شود...

...واینک«آنچه باید گفته شود...»

ترجمه: رضا نافعی

چرا خاموشم؟ چرا زمانی دراز ناگفته گذاشتم چیزی را که عیان است؟

و چرا سخن نگفتم از «بازی جنگ» که طبق نقشه آن را تمرین کرده‌اند؟

از آن بازی که اگر در پایان آن جانی به در برده باشیم، چیزی نیستیم جز یاداشتی در حاشیه.

ادعا می‌شود که زدن ضربه اول به مردم ایران و چه بسا محو کردن آنها از صحنه گیتی حق است،

زیرا گمان می‌رود در قلمرو مردی گزافه‌گو که خلقی اسیر در یوغ خود را به هلهله‌های اجباری وا داشته،

یک بمب اتمی ساخته می‌شود.

ولی چرا به خود اجازه نمی‌دهم نام آن کشور دیگر را بر زبان آورم؟

کشوری که سالهاست قدرت اتمی فزاینده‌ای در اختیار دارد ــ هرچند پنهان از نظرها ــ

ولی بیرون از عرصه نظارت،

چرا؟ چون بازرسی ممکن نیست؟

همه خاموشند، حقیقتی را ناگفته می‌گذارند،

من نیز به پیروی از این سکوت فراگیر لب فروبسته‌ام ،

احساس می‌کنم این دروغی است سنگین که بر من تحمیل شده است،

هر آن که از این اجبار تخطی شود، با کیفر مجازات روبرو می‌شوم.

بله، همه با داغ "یهودی‌ستیزی" آشنا هستند.

اما این زمان از سرزمین من،

خاستگاه جنایتی بی‌مانند، که همیشه باید پاسخگوی آن باشد،

قرار است باز هم زیردریایی دیگری به اسرائیل فرستاده شود ،

همراه با سخنانی سرسری به مکافات بدی‌های گذشته.

هنر آن زیردریایی این است که

می‌تواند با کلاهک‌های دقیق خود همه چیز را در سرزمینی نابود کند

که در آن وجود یک بمب اتمی هرگز به اثبات نرسیده است،

پس اینک می‌گویم آنچه باید گفت.

ولی چرا تا کنون سکوت کرده بودم؟

چون فکر می‌کردم زادۀ سرزمینی هستم که لکه‌ای نازدودنی بر دامن دارد

و همین بود که مرا از گفتن حقیقت باز می‌داشت

و نمی‌خواستم نام اسرائیل را بر زبان برانم

که خود را با آن همبسته می‌دانم و به آن وفادار خواهم ماند.

پس چرا حالا، پیرانه سر و با آخرین قطره‌های جوهر قلم می‌نویسم:

اسرائیل اتمی برای صلح جهانی، که خود صلحی است شکننده، خطرناک است.

امروز باید گفت آنچه را که فردا گفتنش دیر است

و چون ما ــ به عنوان آلمانی به حد کافی بار بر دوش داریم ــ

می‌توانیم تحویل‌دهنده وسیله‌ای گردیم که عواقب آن قابل پیش‌بینی است

و نباید با عذر و بهانه در بار این گناه شرکت کنیم.

اعتراف می‌کنم من: دیگر ساکت نخواهم ماند

زیرا تزویر و سالوس غرب دیگر برایم قابل‌تحمل نیست،

و این امید را نیز در دل دارم که بسیاری دیگر زندان سکوت را بشکنند

و از این کانون خوف و خطر بخواهند که از خشونت چشم بپوشد

و همه مصرانه از او بخواهند

به مرجعی بین‌المللی امکان داده شود

تا پیوسته و بدون قید و شرط

قدرت اتمی اسرائیل و تاسیسات اتمی ایران زیر نظارت قرار گیرند.

تنها این گونه است که می توان به همه کمک کرد،

به اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها

و بیش از آن به همه کسانی که در عین دشمنی کنار هم زندگی می‌کنند

در منطقه‌ای که به تسخیر جنون در آمده است.

و بدانیم که این سان به خود نیز کمک کرده‌ایم.

 

پینوشت:ما، به‌عنوان شهروندان ایران، در برابر سیاست‌های دولت‌مان احساس مسؤولیت می‌کنیم .

 

 

...و اینک جذب حداکثری

بسم الله الرحمن الرحیم

...و اینک جذب حداکثری

روایتی از حضرت صادق(علیه السلام) می­خواندم که بسیار برایم جذاب و شیرین بود. حیفم آمد این شیرینی را با شما تقسیم نکنم:

معلی بن خنیس یکی از اصحاب حضرت صادق(علیه السلام)می­گوید: امام را دیدم که در شب تاریک از خانه بیرون آمد وبردوش خود باری داشت. گفتم ای پسر رسول خدا ؛ اجازه دهید به شما کمک کنم, فرمود: این بار را باید خود بردارم. من هم به دنبال حضرت رفتم. چیزی از آن بار برزمین افتاد. حضرت خم شد و فرمود: خدایا این را به دستم برسان, آن را پیدا کرد ودر توبره­ای که بر دوشش بود انداخت و به سقیفه بنی ساعده رفت وبالای هریک از آنانی که خوابیده بودند دوقرص نان گذاشت. وقتی که بازمی­گشت، ابن خنیس از آن حضرت پرسید: ای پسر رسول خدا؛ آیا اینان حق امامت را می­شناسند؟ فرمودند: اگر اینان حق را می­دانستند، ما( اهل بیت) نمک سائیده خانه­مان را با آنان شریک می­شدیم؛ نه، اینها حق را نمی­شناسند.  

 

منبع: بحارالانوار47/20 ، روایت 17

منصفانه و علمی سخن بگوییم

بسم الله الرحمن الرحیم

منصفانه و علمی سخن بگوییم

طبق معلوم به وبنامه دوست فرهیخته جناب آقای سید عباس سید محمدی گشت و گذاری کردم به مطلبی برخوردم که برایم تازگی داشت:

سلام. یک سوال بی ربط دارم.
توی این شبها خیلی از عدالت و رافت حضرت علی سخن می گویند بخصوص در مورد یتیمان.
ایا کمک های حضرت علی به یتیمان از اموال شخصی خودش بوده یا از اموال بیت المال. 1

. اگر از بیت المال بوده، خب این هنری نیست. به ویژه این که حضرت شان می توانست نوعی مستمری و مقرری مثل کمیته های امداد امروزی (البته نه فقط برای گروهی خاص) برای خانواده های بی سرپرست بسازد تا نیاز نباشد خودش شبانه گونی بر شانه! به در منزل یتیمان برود.

2. طبق روایت شیخ عباس قمی در منتهی الامال حضرت علی به هنگام کشته شدن 27 فرزند داشته. با احتساب تعداد زنان رسمی و ام ولدها شمار این عده دستکم به 30 نفر می رسیده. و حضرت خرج این خانواده ی گسترده را می داده. این امام فقیر و ژنده پوش! چگونه این خانواده ی طایفه سان را اراده می کرده است؟
از پاسختان ممنون میشوم.

رادان

جناب سید محمدی در این پست به شرح این سئوال پرداخته و جوابی را به این خواننده پرسش­گر و محترم داده­اند. البته گفتگویی هم در کامنت پیام­ها به راه افتاده که اگر دوست داشتید به آن بپیوندید. منظورم از این نوشتار این است که در جهان معاصر همه چیز به سمت تخصصی شدن پیش می­رود و لازم است تا ابزارها و زمینه­های این تخصصی شدن را ما ایرانیان فراهم و به سهم خود در گسترش و تعمیق آن بکوشیم. با دیدن این سئوال چالش برانگیز کمی فکر کردم ولی چون فرآوردهای فکری و تاریخی­ ودینی­ام نتوانست به این سئوال پاسخ بگوید به سراغ متخصص این امر رفتم وجواب را از او جویا شدم. این تخصصی شدن را امروزه در تمامی رشته­ها به­ویژه در رشته­های علوم انسانی می­بینیم.

سئوالی را به شرح زیر برایم استادم نوشتم:

با سلام خدمت استاد دلشاد تهرانی وقبولی طاعات

آیا کمک شبانه حضرت امیر المونین(علیه السلام) به فقرا دارای سند صحیح است؟ در صورت صحت اسناد، این کمک­ها از اموال شخصی ایشان بوده یا از بیت­المال؟

با توجه به منش متواضعانه و منطق علمی که از ایشان سراغ داشتم چند دقیقه بعد ایشان جوابم را اینگونه دادند:

با سلام

مقدمه کتاب « جمال دولت محمود» حکومت امام علی؛ حکومت موفق تاریخ را بخوانید تا تکلیف این حرف­ها معلوم شود.

خیلی خوشحال شدم و خداوند را به خاطر وجود ایشان شاکرم.

خدایا!

هر کجا هست به سلامت دارش

اتصال جمهوری اسلامی به دولت صاحب الزمان

بسم الله الرحمن الرحیم

دولتنا فی آخر الزمان

در دوران متأخر، با ظهور دولت صفوی این نظریه در بین بخشی از علما و منشیان دربار پدید آمد که دولت صفوی به دولت امام زمان (ع) متصل می‌شود.

اندیشه مهدوی در دین اسلام و به خصوص مذهب تشیع عمری به درازای 1433 سال قمری دارد. البته اعتقاد به ظهور منجی در ادیان الهی دیگر مذاهب گوناگون موجود یا از بین رفته، وجود داشته است. اما در طول تاریخ اسلام برداشت‌های مختلفی از این اندیشه شده است. آسیب‌شناسی اندیشه مهدوی خود موضوع بحث جداگانه‌ای است که از حوصله معرفی کتاب حاضر بیرون است. جدای ازمدعیان ظهور که وجود داشته و دارند، یکی دیگر از مباحث اندیشه مهدوی که می‌توان نوعی آسیب‌شناسی از آن به دست داد، نظریه اتصال دولت‌ها به حکومت جهان شمول حضرت صاحب الزمان (ع) است. برخی دولت‌ها اصلاً با داعیه مهدوی روی کار آمدند، برخی نیز خود را زمینه ساز ظهور می‌دانستند، برخی هم اگر در دورانی مثل بنی عباس قیام می‌کردند مثل سادات حسنی، گاهی خود داعیه مهدوی نداشتند ولی اطرافیانشان چیزهایی برمی‌ساختند که در تاریخ موجود است. اما در دوران متأخر، با ظهور دولت صفوی و حمایت گسترده علمای شیعه از آنان که مروج تشیع بودند، دوباره این نظریه در بین بخشی از علما و منشیان دربار پدید آمد که دولت صفوی به دولت امام زمان (ع) متصل می‌شود. برخی احادیث هم وجود داشت که با تأویل و تفسیرهایی منطبق بر دولت صفوی می‌شد. مثل کاری که علامه مجلسی در احادیث رجعت کرد.

کتاب حاضر به صورت موردی به بررسی این نظریه پرداخته و رساله‌ای نیز به نام «شرح حدیث دولتنا فی آخر الزمان» از دوره صفویه آورده و به تحلیل آن پرداخته است. البته مؤلف محترم رساله مهم دیگری به نام مبشره شاهیه در همین زمینه در دست تحقیق دارند که آن هم در همین زمینه است.

کتاب فوق پس از یک تحلیل در این زمینه، رساله «شرح حدیث دولتنا فی آخر الزمان» را تصحیح، احیا و تحقیق کرده است.

مقدمه دکتر رسول جعفریان بر کتاب فوق چنین است:

 مهدویت یکی از باورهای رسمی مسلمانان است که هر چند، هر کدام در چگونگی آن با یکدیگر اختلاف نظر دارند، اما در اصل آن متفق هستند. این باوری است که ریشه در ادیان الهی دارد و امیدی است که نور ایمان و اعتماد را در قلوب مؤمنان استوار می‌سازد. مهدویت راه فراروی بشر را تعریف کرده و ارزشهای مثبت را به او می‌شناساند و ایده‌آل قابل تحقق را به وی وعده می‌دهد. کلیت آن با این آیت قرآنی تعریف می‌شود که «بقیة الله خیر لکم ان کنتم مؤمنین»، چنان که با آیت دیگر قرآنی «ان الارض یرثها عبادی الصالحون» اساس آن استوار می‌گردد.

در کنار آن اصل، استفاده از باور مهدویت برای توجیه مشروعیت حکومت‌ها، از روشهای بسیار باسابقه در تاریخ ادبیات دینی است. در دنیای اسلام، این که عباسیان القابی چون سفاح و منصور و مهدی و هادی و رشید و مأمون را انتخاب کردند، بر اساس آن بود که این القاب به عنوان القابی برای مهدی موعود بکار رفته بود و آنان قصد سوء استفاده از آن را داشتند. در برابر، نگاهی به مقاتل الطالبیین و منابع مشابه، نشان می‌دهد که در جریان قیام های علوی نیز فراوان از این امر استفاده شد. در میان شیعیان امامی نیز این ماجرا رسوخ یافت، چنان که مروری بر فرق الشیعه نوبختی و المقالات و الفرق اشعری می‌تواند ما را با گستره وسیع استفاده از این مسأله برای جذب مردم آشنا کند، این که چگونه کسانی با طرح ادعای مهدویت در باره برخی از امامان، تلاش کردند مسیر تشیع امامی را تغییر دهند.

در حاشیه مسأله مهدویت بود که از قرن دوم دانشی به نام ملاحم و فتن یا علائم آخر الزمان شکل گرفت و به دلیل استفاده های سیاسی که از آن می‌شد، هر روز افزوده‌های ساختگی بر آنچه اساسی داشت، اضافه می‌شد. کتاب ملاحم و فتن نعیم بن حماد (م 229) یکی از قدیم ترین نمونه‌ها و ساختگی‌ترین آنهاست که بارها چاپ شده، و متن چاپی از اینترنت قابل دانلود است. این کتاب همیشه مورد استفاده فرصت طلبان و ساده لوحان بوده و هست. بعدها مدل‌های دیگری از این قبیل کتابها نیز نوشته شد.

تاریخ مهدویت‌های دروغین در تاریخ به قدری زیاد است که شمارش آنها از همه مناطق دنیای اسلام از شرق و غرب اسلامی کار بسیار دشواری است. این امر تا به امروز وجود دارد و حتی در این اواخر شاهد بودیم که در جریان حمله امریکا به عراق، چندین نفر در آن نواحی با ادعای مهدویت یا باب شوریدند (مانند جند السماء) و هنوز هم برخی به کارهای خود ادامه می‌دهند.

در موارد زیادی این جریان با مقاومت علما و مراجع و سیاستمداران اصیل روبرو شد و از میان رفت. فعالیت های امیر کبیر بود که باعث نابودی موقت بابیت گردید. اما مواردی بوده که بانیان آن با جذب توده های ساده دل، توانستند مشکلاتی را ایجاد کند. پیدایش بابیت و بهائیت که تا به امروز مشکله ای برای جهان اسلام شده است، از همین مجرا بوده است.

دقیقا روشن نیست که در پی چه زمینه‌هایی، در چند دهه اخیر، تبلیغات در این زمینه توسعه یافته است. شاید یک عامل، انکارها و تردیدهایی که روشنفکران در باب مهدویت داشتند و عده‌ای را برآن داشت تا در این زمینه دست به روشنگری زده و آثاری بنویسند. پیش از آن هم در قرن سیزدهم و ادامه فعالیت های بهائیان عده‌ای را برانگیخت تا در رابطه با آن مطالب بیشتری بگویند و بنویسند. در کنار آنها، روشهایی که برخی از مبلغان مذهبی در چند دهه گذشته در پیش گرفتند در توسعه آن نقش زیادی داشت که یکی از آنها پیدایش مهدیه‌ و مهدیه‌ها بود.

همه این فعالیت ها بر این پایه بود که در کنار اساس مهدویت به عنوان یک نظریه اسلامی و بویژه شیعی، فعالیت‌هایی پدید آید که بسا در انگیزه و انگیخته گرفتار لغزش بود و راه را برای خارج شدن از مسیر صحیح هموار می‌کرد.

اکنون چند سال است که با شدت و حدت بیشتری این مسائل دنبال می‌شود. حدود بیست سال پیش کتاب عصر الظهور در ایران انتشار یافت و یک تطبیق کلی میان انقلاب اسلامی با ظهور مهدی (ع) با تأکید بر عنصر «ایرانی» صورت گرفت؛ این آغاز کار بود. در پنج شش سال گذشته، شیب شتاب گونه این مسائل چندین برابر شده و چند صد عنوان کتاب در این باره چاپ شده است که بسیاری از آنها بدون نظر کارشناسی و صرفا مبتنی بر روایاتی است که نیاز به کاوش های جدی علمی دارد. [در کتابخانه تاریخ قم از موجودی 1091 عنوان کتاب در باره این موضوع، 470 عنوان از سال 84 به این طرف است]. نکته شگفت آن است که بر اثر رواج این آثار فضای تازه‌ای پدید ‌آمده است که برخی از سیاستمداران را نیز به هوس استفاده از آنها انداخته است.

نویسنده بر آن نیست که نظری در این باره بدهد؛ زیرا این کار نیاز به تحقیق و تتبع گسترده دارد. آنچه در اینجا ارائه می‌شود، مروری بر دیدگاه های مشابهی که کما بیش در تاریخ گذشته ما، به ویژه روزگار صفوی ـ که قرابت ها و مشابهت‌هایی هم با ما دارد ـ پدید آمده است.

تنها تأکید نویسنده این است که اظهار نظر در این حوزه های دینی، خیلی عوامانه شده و در واقع از دست مراجع دینی خارج شده است. این در حالی است که نوع این مطالب به ویژه علائم ظهور که غالب آنها با اشاره به رخداد خاصی از قیامهای معترضان در گوشه وکنار بلاد در مشرق و مغرب ساخته شده، و کلیدهایی است که با اندکی توجیه هر قفلی را به ظاهر باز می کند، باید با منطق پژوهشی خاص خود مورد ارزیابی قرار گیرد. تنها اگر بنا باشد نام شهر محل ظهور را از روایات و نقلهای برجای مانده درآوریم، باید حضرت حجت ـ سلام الله علیه ـ همزمان از دهها شهر ظهور کند! البته برای برخی همین هم نشانه جعل نخواهد بود، اما به هر عقل سلیم هم باید جایگاهی داشته باشد.

نظریه اتصال دولت صفوی به دولت مهدی (ع) به عنوان یک نظریه، با توجیهات مختلف در تمامی دوره صفوی؛ یعنی طول دویست و سی سال به ویژه دوره اخیر آن مطرح بوده است. نمونه‌هایی که در ادامه خواهد آمد، مطلبی است که تقریبا به ترتیب تاریخی بیان خواهیم کرد. این موارد نیاز به نقد کردن ندارد، زیرا همان طور که یک عالم شیعه در دوره زندیه ابراز کرده، تاریخ خود به خود باطل بودن آن را ثابت کرده است. بنابرین انگیزه مرور بر آنها صرفا برای عبرت و توجه کسانی است که این قبیل اظهار نظرها را بدون انگیزه‌های خاص و بیشتر با دلی ساده یا از روی ساده لوحی مطرح می‌کنند. آنان توجه داشته باشند که تأکید بر ظهور نزدیک، آن هم با اسم آوردن از اشخاص و افراد، چیزی شبیه همین مواردی است که در اینجا ملاحظه می کنند، نمونه‌هایی که با گذشت زمانی نه چندان دور که همه آبها از آسیاب افتاد، نتیجه‌ای جز وهن مذهب، نزد جوانان و خنده طعنه‌زنان نخواهد داشت.

فهرست مطالت کتاب به ترتیب زیر است:

  • مقدمه
  • اساسی‌ترین هدف توجیه مشروعیت سلطان برابر فقهاست
  • بالا گرفتن مباحث مربوط به رجعت و علائم ظهور در اواخر دوره صفوی
  • آراء درباره نظریه اتصال
  • رساله در شرح حدیث دولتنا فی آخرالزمان
  • هدف از نگارش این رساله
  • کل اناس دولة و دولتنا فی آخر الزمان
  • استناد شاه اسماعیل به حدیث دولتنا فی آخر الزمان
  • استناد به حدیث دولتنا در میان برخی از مورخان برای دولت شاه اسماعیل
  • تطبیق روایت دولتنا بر شاه عباس صفوی
  • تطبیق روایت دولتنا بر انقلاب اسلامی
  • مروری بر محتوای رساله حاضر
  • متن رساله
  • اما بعد
  • چرا دولت طهماسب دولت آخر زمانی است؟
  • تاریخ جلوس با لفظ آخرالزمان یکی است
  • یازدهم [هفتم]
  • دوازدهم [هشتم]
  • فهرست منابع

مشخصات کتاب:

نظریه اتصال دولت صفویه با دولت صاحب الزمان (ع) به ضمیمه شرح حدیث دولتنا فی آخر الزمان، رسول جعفریان، تهران، انتشارات علم، 1391، 80 صفحه، 4500 تومان.

 

پی نوشت:به شعاری که در پایان نماز های جماعت سر داده می شود توجه بفرمائید.

اقتصاد مقاومتی؛ چرا و چگونه؟

بسم الله الرحمن الرحیم

مدتی این مثنوی تاخیر شد

اقتصاد مقاومتی؛ چرا و چگونه؟

 پس ازمدتی دوری از جهان مجازی، برای نوشتن اخبارزیادی را دیدم ولی درآغاز،هیچ­کدام نظرم را جلب نکرد ودغدغه  فکری دیگری داشتم ولی قلمم به سمت این موضوع رفت. بارها از سیاست­مداران ومسئولین اقتصادی شنیده­اید که تحریم­ها بی اثرهستند و هیچ تاثیری در اقتصاد نداشته­اند اما بیانات مقام معظم رهبری درباره «اقتصادمقاومتی» نشانگرتاثیرگذاری تحریم در اقتصاد ایران دارد. شاید بتوان چرایی این اقتصاد را در سخنان رئیس مجمع تشخیص مصلحت جستجو کرد:

ü      آیت الله هاشمی رفسنجانی ضمن انتقاد شدید از وضع موجود اقتصاد با توجه به درآمد سرشار نفتی کشور در سال­های اخیر ، با بیان اینکه مجموعه‌ای از عملکردها و سیاست‌ها امروز ما را به «اقتصاد مقاومتی» رسانده است.

ü      لازم است که این راهکار جدید ابتدا به درستی تعریف و سپس کارشناسانه و مدبرانه سیاستگذاری گردد و مجری مناسب و صالحی اجرای آن را به عهده بگیرد.

ü      اجرای اقتصاد مقاومتی، مجریانی کاردان، صالح و لایق می‌خواهد و امیدواریم با فراهم شدن شرایط لازم، زمینه تحقق این امر به وجود آید.

ü      تداوم نظام جمهوری اسلامی را در سایه پشتیبانی و حمایت مؤثر مردم امکان پذیر خواند و تأکید کرد: کسانی که با عملکرد، شعارها و اقدامات ضعیف خود موجبات ناامیدی و دلسردی مردم را فراهم کنند، در واقع به ریشه نظام ضربه می‌زنند و وظیفه ماست که از ناامیدی مردم جلوگیری کنیم.

متن کامل...

 

یادآوری: تبعیدغیرقانونی که ایرانیان هرگزآن را فراموش نخواهندکرد.

یادآوری: موج سراسری اعتراض و تظاهرات"ضد حکومت" درایران..

یادآوری: مرگ ریشه بردگی.

 

خلقیات و خواب عمیق ایرانیان

بسم الله الرحمن الرحیم

خودمان را فریب ندهیم!

حديث نيك و بد ما نوشته خواهد شد

زمانه را ورق و دفتري و ديواني است

بهمن دري با اشاره به تأثير ادبيات و فرهنگ اسلامي و ايراني در جهان، از ماجراي رييس‌جمهوري گفت كه سعدي شد.

معاون امور فرهنگي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي گفت: از تأثيرات بي‌چون و چراي ادبيات و فرهنگ اسلامي و ايراني در جهان نمي‌توان به راحتي عبور كرد. از تأثيرات حافظ، مولوي، فردوسي و ده‌ها مفاخر و مشاهير اسلام و ايران سخني نمي‌گوييم؛ اما تأثيري كه تعدادي از داستان‌هاي ايراني و كتاب «هزار ويك شب» بر روي داستان‌نويسان جهان داشته است، مي‌تواند مورد تأمل قرار گيرد. چارلز ديكنز، مارك تواين، والتر اسكات، بورخس، خواهران برونته و جورج اليوت از اين داستان‌ها تأثير گرفته‌اند و يا 125 سال پيش، يكي از رؤساي جمهور فرانسه به دليل شيفتگي پدربزرگش «لازار كارنو» به سعدي، نام خود را به سعدي كارنو تغيير مي‌دهد و البته فرزندش را هم سعدي نام‌گذاري مي‌كند.

دري كه در‌ آيين گشايش پنجمين نمايشگاه بزرگ كتاب كردستان سخن مي‌گفت، افزود: اين شيفتگي اكنون در جهان چندبرابر شده است و ترديدي نيست كه ايران اسلامي بايد به اين تشنگي پاسخ دهد و كردستان نيز به دليل داشتن نام‌داران و نويسندگان شهير مي‌تواند سهم خود را در انتقال فرهنگ اسلامي ـ ايراني ايفا كند.
درّي خاطر نشان كرد: جهان تشنه فرهنگ ناب اسلامي است و ايران به عنوان مهد فرهنگ نبوي و علوي با دارا بودن استاني فرهنگ‌پرور چون كردستان عزيز كه مهد فرزانگي و انديشه‌ورزي است، مي‌تواند به اين ولع و تشنگي پاسخ دهد. استقبال از برپايي نمايشگاه كتاب به عنوان بزرگ‌ترين رخداد فرهنگي استان مي‌تواند جلوه‌اي از تنوع فرهنگي و قومي در ايران اسلامي باشد.متن کامل را اینجا بخوانید.
 
 
 


مترجم بیست ساله شد.

بسم الله الرحمن الرحیم

همه چیز درباره ترجمه؛ مترجم در بیست سالگی

بیست سال پیش در بهار ۱۳۷۰ نخستین شماره فصلنامه علمی – فرهنگی «مترجم» در مشهد انتشار یافت و بهار امسال با انتشار شماره ۵۲ و ۵۳ (پاییز و زمستان ۱۳۹۰) وارد بیستمین سال فعالیت خود شد.

تازه‌ترین شماره "مترجم" که به یادبود زنده یاد کریم امامی اختصاص دارد، شامل مجموعه مقالاتی است درباره مسائل ترجمه در ایران، در ۳۲۰ صفحه و به بهای چهار هزار تومان. علی خزاعی‌فر، زبانشناس و استاد دانشگاه فردوسی، سردبیری "مترجم را به عهده دارد و مترجمان و صاحبنظرانی چون عبدالله کوثری، گلی امامی، علی صلح‌جو و علی خزاعی‌فر هیئت تحریریه آن را تشکیل می‌دهند.

دست اندرکاران این مجله دوشنبه هشتم خرداد ماه امسال ضمن رونمایی از آخرین شماره این مجله، جشن بیست سالگی آن را در دانشكده ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد برگزار کردند.

همه چیز درباره ترجمه

مجله مترجم نشریه‌‌‌ای تخصصی و مستقل در زمینه ترجمه است که بیست سال است بدون کمک‌های دولتی یا سرمایه بزرگ، و دور از تهران انتشار می‌یابد. این فصل‌نامه علمی - فرهنگی که در سال‌های آغارین کار خود «حدود ۹۰۰ مشترک» داشت، هنوز از داشتن یک دفتر محروم است.

در شرایطی که کمتر مجله تخصصی و مستقل تاب و توان ایستادگی در برابر شرایط انتشار مجله‌هایی از این دست را داشته و دیر یا زود به محاق تعطیلی می‌افتد، مجله مترجم توانسته است از پس بسیاری از مشکلات برآمده و در بیست سال گذشته از انتشار بازنماند.

فصلنامه مترجم که در ابتدا برای استفاده دانشجویان رشته ترجمه منتشر می‌شد و سبک و هدف آموزشی داشت، طی سال‌های گذشته توانسته ضمن بازتاب اخبار ترجمه، با گشودن باب بحث‌های نظری و عملی در ترجمه، جای خالی نشریه‌ای معتبر درباره ترجمه را در ایران پر کند و دایره‌ای گسترده‌تر از دانشجویان رشته ترجمه را در بربگیرد.

علی عبداللهی، مترجم آلمانی به فارسی، گستردگی خوانندگان مترجم را ناشی از این می‌داند که «تمام اعضای تحریریه و گردانندگان‌اش یا خود استاد زبان هستند و وارد به چم و خم زبان و تئوری‌های ترجمه یا زبان‌شناسان و استادان ترجمه چون دکتر خزاعی‌فر یا مترجمانی چون عبدالله کوثری. من از زمانی که دانشجو بودم، مرتب این مجله را می‌خواندم و هنوز هم می‌خوانمش. در زمینه تئوری با آن که بیشتر مقاله‌ها و مثال‌ها در حوزه زبان انگلیسی بود و هم چنان هست، از آن بسیار آموختم.»

مقاله‌های متعدد منتشر شده در فصلنامه "ترجمه" در باب نظریه‌های ترجمه، مطالعات ترجمه، سبک در ترجمه، انواع ترجمه، نقد ترجمه و نیز مقایسه و ارایه دو ترجمه از یک متن نشان می‌دهد، این مجله امکانی است برای طرح آن دسته از بحث‌های تخصصی در باب ترجمه كه در کمتر‌ نشریه دیگری مجال طرح می‌یابد.

 

تازه ترین شماره مجله مترجم به مسائل ترجمه و مرور کارنامه هنری کریم امامی پرداخته است

از این رو می‌توان گفت که مجله مترجم امکانی فراهم آورده برای ارتباط بین مترجمان حرفه‌ای، استادان ِ رشته‌های زبان و ترجمه و مخاطب‌ها. از جذابیت‌های دیگر مترجم گفت‌وگو با یک مترجم حرفه‌ای بود.

علیرضا اکبری معاون سردبیر در آخرین شماره مجله می‌نویسد:«نشریه مترجم در دو سال گذشته چهره محور بوده است.» به این معنا که «برای یک مترجم صاحب نام پرونده‌ای ایجاد می‌شد و در یک شماره به آثار ترجمه‌ای ایشان می‌پرداختیم.»

کامران فانی، لیلی گلستان، محمدعلی موحد، رضا رضایی، خشایار دیهیمی و احمد پوری از جمله مترجمانی هستند که مجله مترجم در دوسال گذشته، به گفت و گو با آنها و مرور آثار و سبک ترجمه‌شان پرداخته است.

خسرو ناقد، مترجم آلمانی به فارسی اعتقاد دارد: «در کنار انتشار گفت‌وگوها و مقاله‌ها و یادداشت‌هایی از مترجمان پیش‌کسوت، مطالبی نیز از مترجمان جوان و تازه‌کار منتشر می‌شود که تجربه‌های خود را با خوانندگان (با مترجمان دیگر) در میان گذاشته‌اند. افزون بر این، این مجله که در آغاز تقریباً تمام مطالب خود را در حوزه زبان انگلیسی عرضه می‌کرد، چندی است که حوزه فعالیت خود را گسترش داده و برای مثال مقاله‌هایی از مترجمان زبان‌های آلمانی و فرانسوی منتشر می‌کند.»

پیش از انتشار مجله «مترجم»، جهاد دانشگاهی دانشگاه علامه طباطبایی «فصلنامه ترجمه» در سال ۱۳۶۵ را منتشر می‌کرد که انتشارش پس از پنج شماره متوقف شد. در حال حاضر به صورت پراکنده، نشریه های دیگری هم در این زمینه منتشر می شود که فصلنامه "مطالعات ترجمه" از آن جمله است.

یادنامه کریم امامی

آخرین شماره مترجم همراه است با یادنامه کریم امامی که از ابتدای آغاز به کار مجله مترجم از ارکان اصلی انتشار آن بود.

راه‌اندازی و اداره "کارگاه ترجمه" در مجله مترجم تنها یکی از تلاش‌های کریم امامی در انتشار مجله بود. در کتاب‌نامه کریم امامی نزدیک به چهل و پنج اثر به فارسی در حوزه ترجمه و تالیف و همکاری و ویراستاری و سه کتاب به زبان انگلیسی به چشم می‌خورد.

علی خزاعی‌فر سردبیر مجله در سرمقاله آخرین شماره این فصلنامه می‌نویسد: «به اصرار گلی امامی، کمترین مطالب (یک مقاله و یک مصاحبه و یک نقد) را در این شماره به خودِ مرحوم امامی اختصاص داده‌ایم.»

"این مجله که در آغاز تقریباً تمام مطالب خود را در حوزه زبان انگلیسی عرضه می‌کرد، چندی است که حوزه فعالیت خود را گسترش داده و برای مثال مقاله‌هایی نیز از مترجمان زبان‌های آلمانی و فرانسوی منتشر می‌کند"

خسرو ناقد، مترجم

در این یادنامه گفت‌وگوی منتشر نشده شاهرخ گلستان با کریم امامی و گلی امامی آمده است که در چهار بخش "زندگی و تحصیلات"، "ترجمه"، "ویرایش" و نیز "وضعیت نشر و کتاب" تنظیم شده است.

افت و خیزها، کاستی‌ها

فصلنامه مترجم در طول بیست سال انتشار خود فراز و فرودهای بسیاری را پشت سر گذاشته است. از مشکل‌های اصلی انتشار فصلنامه مترجم، اشکال های حروف چینی، غلط‌های چاپی، نداشتن وب سایت و انتشار کم و بیش نامنظم بوده است.

خسرو ناقد در این مورد بر این نظر است که «انتشار نامنظم و غیرحرفه‌ای مجله تا حدی قابل فهم هم هست؛ چون انتشار چنین نشریات تخصصی و مستقل از دولت، با امکانات مالی و مخاطبان محدود، آن هم در ایران، بسیار دشوار است و نمی‌توان انتظار داشت که مجله‌ای آن چنان که باید، در این حوزه منتشر شود.»

علی عبداللهی اعتقاد دارد:«مترجم که مجله‌ای دانشگاهی است، نقص‌هایی دارد که به گمانم برمی‌گردد به گردانندگان آن که به طور عمده زبان‌دانان انگلیسی و در موارد اندکی زبان‌دانان فرانسوی هستند. مثلا اعضای هیئت تحریریه کسانی در حوزه زبان آلمانی، ایتالیایی، روسی، عربی و زبان‌های دیگر ندارد. ولی این کاستی را می‌شود با همکاری مترجمان و زبان‌دانان این زبان‌ها در شهرهای دیگر و از راه دور از طریق اینترنت برطرف کرد.»

از دیگر مواردی که کمبود آن در این نشریه علمی – فرهنگی حس می‌شد، پرداختن به ترجمه متن‌های فلسفی، علمی، تاریخی و سینمایی بود اما آخرین شماره انتشار یافته مجله نشان می‌دهد، کمبودهایی این چنینی رفته رفته در حال برطرف شدن است.

 

پی نوشت: تلخیصی از مکتوب آقای ناصر غیاثی

یادآوری:موتلفه ازانتشار کتاب خاطرات شهید عراقی جلوگیری می کند/ شریعتی ساواکی نبود.

یادآوری:نورالدین پسر ایران...

 

'سانسور تحقیقات علمی، مساله‌ساز است'

بسم الله الرحمن الرحیم

علم به­مثابه خدمت یا خیانت؟!

سردبیر مجله علمی نیچر (Nature)، مجله ای که در دنیای پژوهش های پزشکی جایگاه ویژه ای دارد، می گوید که روند فعلی ارزیابی و سانسور بخشی از پژوهش های پزشکی که به صورت بالقوه ممکن است مورد استفاده تروریست ها قرار گیرد، باید بهبود یابد.

دکتر فیلیپ این سخنان را بعد از انتشار تحقیق جنجال برانگیز ویروس آنفلوانزی مرغی H5N1 در مجله نیچر، به بی بی سی نیوز گفت.

به تازگی دو مقاله پژوهشی سبب ایجاد نگرانی هایی در میان موسسه های ضد تروریستی شده است.

یکی از این مقالات به مجله نیچر، و دیگری به دیگر مجله معتبر ساینس (Science) ارائه شده است. مقاله مجله ساینس هنوز منتشر نشده است.

هر دو پژوهش نشان می دهند که ویروس H5N1 نسبتا به سادگی می تواند به شکلی تغییر و جهش پیدا کند که به سرعت در میان جامعه انسانی شیوع یابد.

در پی انجام این پژوهش ها، هیئت مشاور امنیت ملی آمریکا در زمینه بیوتکنولوژی (ان اس ای بی بی) در ماه نوامبر گذشته درخواست کرد که سردبیران، قسمت های حساسی از این دو پژوهش را حذف کنند. گفته می شود که این قسمت ها حاوی اطلاعاتی است که تروریست ها می توانند در ساخت سلاح‌های بیولوژیکی از آنها استفاده کنند.

متخصصان امنیت در حوزه تحقیقات بیولوژیک نگرانند که یک نوع تغییر یافته و مسری تر از ویروس آنفلوآنزای مرغی ممکن است باعث همه گیری مرگباری شود که تلفات آن حتی از شیوع آنفلوآنزای اسپانیایی در اوایل قرن بیستم هم بیشتر باشد.

در فاصله سالهای ۱۹۱۸ تا ۱۹۱۹ که ویروس مرگبار موسوم به آنفلوآنزای اسپانیایی در جهان شایع شد، حدود ۴۰ میلیون نفر جان خود را از دست دادند.

منافع و خطرات

بسیاری از افراد در جامعه علمی، از جمله محققان این پژوهش ها بر این باور بودند که منافع انتشار این تحقیق ها به صورت کامل، از خطرات ناشی از آن بیشتر است.

به گفته آنها، هدف از انتشار این پژوهش ها، کمک به کسانی است که در حال تلاش برای ساخت واکسن هایی برای این ویروس و پیشگیری از شیوع بیماری‌های ناشی از آن هستند. همچنین بسیاری از صاحبنظران، این را ناقض آزادی آکادمیک می دانستند.

از سوی دیگر، هیئت مشاور امنیت ملی آمریکا در زمینه بیوتکنولوژی تاکید داشته که باید راهی یافته شود که قسمت های حذف شده صرفا به دست پژوهشگران قانونی برسد.

با این حال، نتیجه میانجیگری سازمان بهداشت جهانی در اوایل امسال این بود که، دست کم در مقیاس زمانی مناسب، هیچ راه عملی ای برای این منظور وجود ندارد؛ و به این ترتیب، هر دو مجله تصمیم به انتشار پژوهش های ارائه شده گرفتند.

دکتر کمپبل که برای نخستین بار در این زمینه اظهار نظر کرده، گفت که فرایند فعلی تعیین ضرورت سانسور شدن پژوهش های پزشکی "خیلی خیلی مساله‌ساز" است.

به گفته او "اگر بخواهیم در مسیر سانسور گام برداریم، چگونه می توان تصمیم گرفت که کدام پژوهش ها حاوی اطلاعات حساسند؟ و چگونه به صورت واقع‌بینانه می توان اطمینان داشت که وقتی که به محیط دانشگاهی برسد، فراتر از این محیط نرود؟"

او همچنین بر این باور است که هیئت مشاور امنیت ملی آمریکا در زمینه بیوتکنولوژی، در توصیه به سانسور این پژوهش، بیش از حد عجله کرد.

دکتر کمپبل می گوید: "همه چیز خیلی سربسته بود. همه چیز تلفنی پیش رفت. مشاوره با محققان و دیگر کارشناسان ناکافی بود."

پس اگر دوباره چنین موقعیتی پیش بیاید، بهترین راه کدام است؟

دکتر کمپبل بر این باور است که هیئت مشاور امنیت ملی آمریکا در زمینه بیوتکنولوژی و سازمان بهداشت جهانی باید به ایفای نقش مهم خود ادامه دهند، و در عین حال، مسئولیت سردبیران مجلات است - کسانی چون او - که نظرات اعضای جامعه پزشکی و آژانس های امنیتی را نیز جویا شوند.

او گفت: "ما به بهترین مشاوره‌ها درباره چنین موقعیت هایی دسترسی داریم. من مصمم هستم که فرایند رسمی تر و جامع تری را در نظر بگیرم."

"واقعا نمی دانم که در عمل چگونه خواهد بود، ولی خوشحالم که در جایی که وجود سازمان هایی خطرناک، باعث نگرانی می شود، هر کاری بکنم که علم را قابل اعتمادتر کند."

 

منبع: www.bbc.co.uk/persian/science/2012/05/120503_l41_science_research_censorship.shtml

 

یاد نامه استاد مرحوم مطهری

بسم الله الرحمن الرحیم

 

یاد نامه استاد مرحوم مطهری را در اینجا بخوانید.

 

یاد و نام و سلوکش پر رهرو باد.

مرگ اندیشی به­مثابه روش و نه ارزش

بسم الله الرحمن الرحیم

مرگ اندیشی به­مثابه روش و نه ارزش

حافظ:

بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین

کاین اشارت ز جهان گذرا ما را بس

معاد یا جهان پس از این عالم یکی از اصول حیاتی و دینی در همه ادیان ابراهیمی، از جایگاه ویژه­ای برخوردار است.این اصل درمکاتب و سیستم­های غیروحیانی و بشری تاثیرگذاربوده و خود را درقالب­های مختلف نمایان کرده است. مثلا برخی از ادیان هندی، تناسخ را به جای معاد در ادیان ابراهیمی پذیرفته اند و به جای معاد به تناسخ ارواح در ابدان دیگر اعتقاد دارند که از جملة آنها آئین بودا است. اصول عقاید آئین بودا به طور واضح و بی پیرایه در دست نیست و جاهای مبهم و تاریکی در این آئین به چشم می خورد، از جمله از آن موارد مبهم، همین مسالة زندگی پس از مرگ است. آنچه از اصول چهارگانة اکتشافی بودا بر می آید، این است که وجود و هستی بطور کلی از خالق گرفته تا مخلوق سراسر رنج و گرفتاری است و راه نجات، منحصر در کشتن آرزوها و تمنیات و امیال و قطع از وجود است. اگر فردی از طریق ریاضت و درونگرائی و تفکر، خود را از شر وجود خلاص نکند به یک نوع تولد جدید مداوم که عبارت از تناسخ و انتقال روح از جسمی به جسم دیگر است، مبتلا خواهد شد. ولی چنانچه میل به زندگی و حیات را از راه ریاضت و معرفت در خود کشته و نابود سازد. در این صورت راه نجات را پیدا کرده و پس از مرگ به (نیروانا) واصل خواهد شد. پس طبق بیان گذشته مردم یا اهل ریاضت هستند که در این صورت پس از مرگ به (نیروانا) پیوسته و در آن عالم نیستی خاموش می گردند. یا علاقمند به زندگی و دارای امیال و آرزوهای مختلف هستند که در این صورت آن قدر بایستی رنج وجود را از مجرای تناسخ تحمل کنند تا تصفیه شده و راه نجات پیدا کنند.

بزرگان دینی اسلام، مسئله مرگ را پیچیده تلقی کرده تا آنجا که امیرالمومنین علی(علیه السلام) در خطبه 212 نهج البلاغه می­فرمایند:

« واِنّ للموت لغمرات، هی افظع من ان تُستغرق بصفةٍ اوتعتدل علی عقول اهل الدّنیا»

مرگ ورطه­هایی دارد دشوارتر ازآنچه بتوان وصف کرد یا درمیزان دل­های دنیا بتوان آورد؛ یعنی غمرات و گرداب­های مرگ، آنچنان عظیم است که برخرد­ها راست نمی­آیدو اگر شرح آن بر عقل­ها بازگو شودآن را نپذیرند و ازآن بگریزند وتصدیق­اش نکنند.

واژه «اندیشیدن» در ادبیات قدیم به معنای هراسیدن و ترسیدن بوده است. نمونه­هایی از این معنای واژه را در زیر  می­بینیم:

*می اندیشم نباید که صورت بندد خوانندگان را که من از خویشتن می­نویسم . (تاریخ بیهقی ص 567)

* من که بونصرم باری هرچه امیر محمد مرا بخشیده است از زر و سیم همه معد دارم که حقا از این روزگار بیندیشیده ام . (تاریخ بیهقی ص259)

* و چون این کار بکرد همه جوانب دیگر از وی بیندیشیدند و ملک او مستقیم گشت . (فارسنامه ابن البلخی ص 69)

* یا دینداری بود که از عذاب بترسد یا کریمی که از عار اندیشد.(کلیله و دمنه)

درنظم هم معنای هراسیدن و ترسیدن به­وفور یافت می­شود:

* نندیشم از کسی که به­نادانی
با من رسن به­کینه کشان دارد
ابر سیاه را بهوا اندر
از غلغل سگان چه زیان دارد.(ناصر خسرو)

* هرکه باشد عاشق جانان نپردازد زجان
هرکه باشد طالب گوهر نه اندیشد زآب (عبدالواسعجبلی)

* هرچه از وی شاد گشتی در جهان
از فراق او بیندیش آن زمان(مولوی)

در زمان حاضر و ادبیات معاصر، معنای اندیشیدن در معنای قدیمی آن به­کار نمی­رود وهیچ توجیهی ندارد. البته شاید شاعری از سر ذوق در معنای قدیمی آن به­کار ببرد ولی کاربرد عمومی ندارد. آنچه که کاربرد فعلی و عمومی دارد همان معنای فعلی وعرفی آن است. به هر حال مرگ اندیشی را در دو معنا می­توان   به­کار برد؛ یکی در معنای مرگ هراسی و دیگری در معنای اندیشیدن و تفکر در آثار مرگ است. در هر دومعنا، می­توان پشتوانه فلسفی جستجو کرد. شاید پیچیده بودن و دشوار بودن فهم ودرک مرگ به­خاطر رازآلوده بودن این موضوع حیاتی است.در قرآن کریم پس ازتوحید موضوع معاد به­ویژه مرگ یکی ازپربسامدترین واژگان و موضوعات است که قریب یک/ سوم آیات قرآن را تشکیل می­دهد.شاید قرین شدن موضوع توحید و معاد هم به­نوعی رازآلود بودن مسئله خدا را یادآوری می­کند.در طی قرون مختلف، فلاسفه و عرفا با سئوالات جدی و اساسی به استقبال این مسئله رفته­اند.اما رازآلوده بودن فهم مرگ،    هیچ­گاه، باعث پاک شدن صورت مسئله نشده است. فیلسوفان و حکیمان با طرح«سئوال» به سراغ این موضوع رفته­اند و توانسته­اندجهت«مرگ هراسی» را به­سمت « مرگ اندیشی» سوق دهند.همین تغییر جهت توانسته معادلات جدیدی را درمعرض نقد و نظر متفکران و صاحب نظران قرار دهد و از این مسئله مهم به­صورت کاربردی­تر استفاده کنند.اخلاق و تهذیب اخلاقی از مهم­ترین دستاوردهای این تغییر جهت است. هراس و ترسیدن هیچ­گاه در درازمدت و به صورت اصولی کارساز نیست و حتی در برخی موارد برضد خود هم تبدیل شده است. مثلا کسی که مرگ باور است ولی «مابعد مرگ اندیشی» را باور ندارد همین عدم باور«مابعدمرگ اندیشی» او را به­سمت بی­تفاوتی و لاابالیگری سوق می­دهد. ولی اگر موضوعی با اندیشه و تفکر پیوند بخورد، نتایج­اش قابل پیگیری است ودر صورت نقص و مشکل می­توان به نقادی آن پرداخت.اخلاق و تهذیب اخلاقی از عینی­ترین ثمرات مرگ اندیشی و نه مرگ هراسی است.

یک انسان موجود(=انسان آن­گونه که هست)داریم و یک انسان آرمانی(=انسان آن­گونه که باید باشد). انسان مرگ اندیش یا به طور کلی­تر معاد اندیش سعی می­کند تا فاصله این دوانسان را کم و به سمت انسان آرمانی سوق پیدا کند.بیان صُوَر غیبی اعمال توسط دین و اندیشه درآن می­تواند در تقویت قلمرو       روان­شناسی اخلاق تاثیر بسزایی بگذارد. احتمالاً بیان صُورغیبی، انسان موجود را به انسان آرمانی مبدل  می­کند. مثلاً اگر کسی پیش از این ربا می­خورده یا ربا می­گرفته است؛ اگر بفهمد که کردار و گفتار او ظاهر و باطنی دارد؛ این کار را عین جنگ با خدا و رسول بداند؛ انگیزه خواهد داشت یا انگیزه بیشتری خواهد داشت که از چنین کاری خودداری کند. مثلاً کسی نسبت به خوردن مال یتیم بی­تفاوت یا غافل است، اگرچنین کاری را عین خوردن اتش بداند بی­شک تاثیرگذار خواهد بود.

کاستن از درد و رنج انسان­ها و بلکه همه موجودات حساس، از نظر اخلاقی، کاری خوب و ارزشمند است.

بی­شک یکی از اجزاء تشکیل دهنده انسان آرمانی است. مرگ اندیشی می­تواند مکانیزمی را طراحی کند تا درد و رنج انسان کم یا کاهش پیدا کند. وجود درد و رنج و شرور در عالم بدین معناست که اگر این شرور و درد و رنج را فرد یا گروهی از انسان­ها تولید کرده باشند، سرانجام سزای عمل خود را در سرای پس از این خواهند دید. پس اگر فوائد مرگ اندیشی را همانند کثرت گرایی اخلاقی ذاتاً متکثر و این کثرت را نازدودنی بدانیم، می­توانیم نتایج کاربردی­تری را در حیطه سیاست و اجتماع شاهد باشیم.

     

 

 




مهمان مهر+اول اردیبهشت بزرگداشت سعدی شیرازی

بسم الله الرحمن الرحیم

سعدی و نقش مغفول او در حکمت عملی و فلسفه سیاسی ایران[1]

نویسنده:محمود صدری

در برخی از محافل فلسفی در کشور ما سخن اینست که ما در ایران فلسفه سیاسی یا حکمت عملی آنطور که در غرب تجربه شده نداشته ایم و لذا باید آنرا بطور قالبی و در قالب مفاهیمی چون مردم سالاری و عقلانیت از فلسفه سیاسی غرب به عاریت بگیریم؛ و از این مقدمه نادرست  نتایج نا مطلوبی هم می گیرند، از جمله اینکه  فلسفه و تئوری سیاسی و ثمرات آن مانند دموکراسی، تفکیک قوا و حقوق بشر مفاهیمی وارداتی و نا همخوان با  حال و هوای بومی شرقیان یا ایرانیان است یا اینکه ما در مدنیت به غرب وامداریم و چاره ای جز از خود غریبه تر شدن و غربی تر شدن نداریم. [2]

واقعیت اینست که فلسفه سیاسی در سرزمین ما نیز سابقه بسیار داشته و لیکن از آنجا که به اقتضای شرایط زمانی و زبانی، حکما و فلاسفه ما اغلب شاعر نیز بوده اند باید برای وقوف بر آن دامنه پژوهش را از نثر به شعر و ادب نیز گسترش دهیم و تنها به آثار مولفین بنامی مانند قابوس بن وشمگیر، خواجه نظام الملک و خواجه نصیرالدین طوسی که به نثر و بطور صریح به فلسفه سیاسی (که در زبان اهل فن «حکمت عملی»خوانده می شود) پرداخته اند اکتفا نکنیم.[3]   برای فتح بابی، هر چند مختصر، در این زمینه، پس از مقدمه ای کوتاه به فلسفه سیاسی در بوستان سعدی خواهم پرداخت.

 

پی نوشت:عامل گوشه نشینی سعدی سخنان سیاسی او بود.

ادامه نوشته

مبارزه مدنی برای تغییر قانون

بسم الله الرحمن الرحیم

خداحافظ مادموازل: حذف «دوشیزه»از فرم های رسمی فرانسه

فرانسوا فیو، نخست وزیر فرانسه به دولت این کشور دستور داده عنوان "دوشیزه" را از فرم های اداری این کشور حذف کنند و تنها گزینه های "خانم" و "آقا" را باقی بگذارند.

این اقدام نخست وزیر در پی فشارهای فعالان حقوق زن در این کشور صورت گرفته تا زنان برای معرفی خودشان مجبور به توضیح درباره متاهل یا مجرد بودنشان نباشند.

گروه های حامی حقوق زنان از این اقدام نخست وزیر استقبال کرده اند اما تاکید کرده اند که انتظار دارند در سال جاری که سال انتخابات در این کشور است شاهد اجرایی شدن آن باشند.

"ژولی موره" از گروه "فیمینیسم دلیر باش" می گوید: " هر جا که می رویم مجبوریم وضعیت تاهل خود را توضیح بدهیم در حالی که این کار به مردان تحمیل نمی شود، مهم نیست که مردها متاهلند یا نه."

این گروه حامی حقوق زنان به دنبال آنست که نامزدهای انتخابات بهار امسال قول بدهند که تفاوت میزان درآمد میان زن و مرد را کاهش می دهند؛ از حق سقط جنین و جلوگیری از بارداری دفاع می کنند و تبلیغاتی را که جنبه جنسیتی دارند محدود می کنند.

فعالان حقوق زن در فرانسه سال ها به دنبال حذف عنوان "دوشیزه" بوده اند و معتقدند این واژه ای تحقیرآمیز است.

در بیانیه ای از سوی دفتر نخست وزیر فرانسه آمده دولت نباید بیش از این درباره وضعیت تاهل زنان کنجکاوی کند.

بر اساس این بیانیه از این پس در فرم های اداری جای عنوان های "نام دوشیزگی" و "نام تاهل" برای زنان را "نام خانوادگی" می گیرد.

 

 

باز کردن زبان به روی جهان

بسم الله الرحمن الرحیم

عجم زنده کردم بدین پارسی یا زبان زنده شد بدین پارسی!!!

«بسی رنج بردم در این سال سی /  عجم زنده کردم بدین پارسی» بیتی که به جز اندکی از پژوهش­گران،همه فارسی زبانان و فارسی دانان و همه مردم ایران، به اشتباه، از سروده­های حکیم توس، فردوسی می­دانند. فعلا درباره این بیت و پیشینه تاریخی واژه و مفهوم عجم قصد بحث کردن ندارم. امیدوارم بتوانم درآینده درباره این واژه سخنی بگویم. آنچه که از بیت می­خواهم استفاده کنم واژه«زنده کردن» است. زنده کردن پارسی یا فارسی، موضوع مکتوب من است. بی­شک قانون علیت فقط صبغه فلسفی ندارد. این قانون را می­توان در همه زمان­ها و تحلیل پدیده­ها به­کار برد. استفاده و روند فارسی سازی در شبکه­های مهم جهانی و اجتماعی نشان از چیست؟توییتر چهارشنبه هفته پیش زبان فارسی را، در کنار زبان‌های راست به چپ دیگر چون عربی، عبری و اردو به کلیک مرکز ترجمه خود اضافه کرده است. شاید بتوان زنده بودن زبان فارسی را نتیجه و علتی مهم در این پدیده مبارک قلمداد کرد. بی­شک زبان را باید    پدیده ای زنده و پویا در عرصه اجتماع دانست. مهم‌ترین ویژگیِ جدا کننده‌ زبان‌های مدرن از زبان‌هایِ پیشا‌مدرن باز بودنِِ‌شان است؛ یعنی پذیراییِ آفرینش معناها و مفهوم‌های تازه یا گنجاندنِ آن‌ها بر دوشِ دستگاهِ واژگانیِ باز یا بی‌نهایت توسعه‌پذیر، چه از راهِ وام‌گیری چه زایشِ واژگانی.  باز بودنِ دستگاهِ واژگانیِ زبان و زایا بودنِ آن برای گسترش و پیشرفتِ علم و اندیشه ضرورتِ مطلق دارد. فرهنگ علومِ انسانی هم کوششی ست در همین راستا. یعنی، کوشش در جهتِ بازسازیِ زبانِ فارسی، گسترش میدانِ واژگانیِ آن برای علومِ انسانی و زایا کردنِ آن برای دریافتِ علم و اندیشه‌ مدرن. علم و اندیشه‌ مدرن، بومیِ فرهنگِ ما نیست و از جایِ دیگری از جهان به ما می‌رسد و زبانمایه خود را نیز با خود می‌آورد. در نتیجه، این زبانِ ما ست که باید خود را با ضرورت‌های زبانیِ آن سازگار کند، وگرنه به صورتِ زبانی ‌بسته‌ یا زبانی گنگ و لنگ همیشه در پشتِ درهای آن خواهد ماند، و ما با ذهن‌هایی گیج‌-‌و-‌گول. زبان فارسی به علت ویژگی های منحصر بفردش معمولا در اولویت نخست افزودن زبان‌های راست به چپ به سایت‌ها و خدمات‌دهندگان مهم و محبوب اینترنت، قرار ندارد.

یکی از علت‌ها این است که برای اضافه کردن زبان‌های چپ به راست نیازی به بازنگری‌های فنی در سایت نیست. اما افزودن زبان‌هایی چون فارسی که از راست به چپ نوشته می‌شوند، نیاز به تغییرات زیادی دارد.

برای سایت توییتر، مسائلی چون نیم‌فاصله در هش‌تگ‌ها، عملگرهای جست‌وجو در توییت‌ها، استفاده همزمان از حروف فارسی و لاتین در نوشتن توییت، درج شناسه کاربری در میان متن و مواردی از این قبیل چالش‌هایی فنی شمرده می‌شوند که نیاز به بازنگری در سایت را الزامی می‌کنند.توییتر نخستین سایتی است که امکان میکروبلاگینگ یا کوته‌نوشته‌های ۱۴۰ کاراکتری را فراهم کرده است. البته گوگل هم در وبلاگ رسمی این شرکت به زبان فارسی، از فعال‌سازی زبان فارسی به عنوان پنجاه و چهارمین زبان در محیط کاربری سرویس ایمیل خود خبر داده بود. البته فیس‌بوک نیز تقریباً دو سال پیش محیطی فارسی را برای کاربران فراهم کرده بود. این­ها همه پیام­هایی است که زبان فارسی به­واسطه استقبال و تقاضای بی­شمارش در معرض توجه قرار گرفته وبار دیگر این پیام را می­رساند که زبان فارسی ظرفیت هم­زیستی با پدیده­های مدرن و نو را دارد. به هر حال، زنده بودن زبان فارسی دربسترفرهنگِ علومِ انسانی کوششی ست تا جای ممکن روشمند و سنجیده در جهتِ «لای‌روبیِ» زبانِ فارسی از رسوب‌های مزاحمِ چندین قرنه، از سویی، و باز کردنِ درها و پنجره‌های آن به روی هوایِ آزاد، از سوی دیگر، و تبدیل آن از یک زبانِ بسته به یک زبانِ باز و توسعه‌یابنده در قلمروِ فلسفه و علومِ انسانی را نوید می­دهد.

پی نوشت: درنوشتن این مقاله به اثر پژوهشی «زبان باز» از جناب آقای داریوش آشوری نظر داشته­ام.

 

 

 

 

 

 

اندر خصایص.....

بسم الله الرحمن الرحیم

اندر خصایص.....

ایمیلی از دوست عزیز جناب آقای ستاریان به دستم رسید که حاوی مطالبی جدی و قابل تامل بود. البته می­توان با برخی از فقراتش موافق نبود وبه آن انتقاد داشت ولی به واسطه مقرون به واقع بودن مطالب، مروری به آن می­کنیم.

در زندگی درد هایی است که روح انسان را از درون مثل خوره می خورند و می زدایند،این درد ها را نه می شود به کسی گفت و نه می توان جایی بیان کرد!(صادق هدایت)


به قسمتی از درد های اجتماعی ما ایرانیان توجه کنید:


1-اکثر ما ایرانی ها تخیل را به تفکر ترجیح می دهیم.
2-اکثر مردم ما در هر شرایطی منافع شخصی خود را به منافع ملی ترجیح می دهیم.
3-با طناب مفت حاضریم خود را دار بزنیم.
4-به بدبینی بیش از خوش بینی تمایل داریم.
5-بیشتر نواقص را می بینیم اما در رفع انها هیچ اقدامی نمی کنیم.
6-در هر کاری اظهار فضل می کنیم ولی از گفتن نمی دانم شرم داریم.
7-کلمه من را بیش از ما به کار می بریم.
8-غالبا مهارت را به دانش ترجیح می دهیم.
9-بیشتر در گذشته به سر می بریم تا جایی که آینده را فراموش می کنیم.
10-از دوراندیشی و برنامه ریزی عاجزیم و غالباً دچار روزمرگی و حل بحران هستیم.
11-عقب افتادگی­مان را به گردن دیگران و توطئه آنها می اندازیم،ولی برای جبران آن قدمی بر نمی داریم.
12-دائما دیگران را نصیحت می کنیم،ولی خودمان هرگز به انها عمل نمی کنیم.
13-همیشه اخرین تصمیم را در دقیقه 90 می گیریم.
14-غربی­ها دانشمند و فیلسوف پرورش داده اند؛ولی ما شاعر و فقیه!
15-زمانی که ما مشغول کیمیا گری بودیم غربی­ها علم شیمی را گسترش دادند.
16-زمانی که ما با رمل و اسطرلاب مشغول کشف احوال کواکب بودیم؛ غربی ها علم نجوم را بنا نهادند.
17-هنگامی که به هدف­مان نمی رسیم آن را به حساب سرنوشت و قسمت و بد بیاری می گذاریم،ولی هرگز به تجزیه تحلیل علل آن نمی پردازیم.
18-غربی­ها اطلاعات متعارف خود را روی شبکه اینترنت در دسترس عموم قرار می دهند،ولی ما آنها را برداشته و از همکارمان پنهان می کنیم.
19-مرده هایمان را بیشتر از زنده هایمان احترام می گذاریم.
20-غربی­ها و بعضاً دشمنان ما،ما را بهتر از خودمان می شناسند.
21-در ایران کوزه گر از کوزه شکسته آب می خورد.
22-فکر می کنیم با صدقه دادن خود را در مقابل اقدامات نابخردانه خود بیمه می کنیم.
23-برای تصمیم گیری بعد از تمام بررسی های ممکن، آخر کار استخاره می کنیم.
24-همیشه برای ما مرغ همسایه غاز است.
25-به هیچ وجه انتقاد پذیر نیستیم و فکر می کنیم که کسی که عیب ما را می گوید بدخواه ماست.
26-چشم دیدن افراد برتر از خودمان را نداریم.
27-به هنگام مدیریت در یک سازمان، زور را به درایت ترجیح می دهیم.
28-وقتی پای استدلال­مان می لنگد با فریاد می خواهیم طرف مقابل را قانع کنیم.
29-در بیشتر خانواده­ها فرزندان باید از والدین حساب ببرند،به جای اینکه به آنها احترام بگذارند.
30-اعتقاد داریم که گربه را باید در حجله کشت.
31-غالباً رابطه را به ضابطه ترجیح می دهیم.
32-تنبیه برایمان راحت­تراز تشویق است.
33-غالباً افراد چاپلوس بین ما ایرانیان موقعیت بهتری دارند.
34-اول ساختمان را می سازیم بعد برای لوله کشی،کابل کشی و غیره صد ها جای آن را خراب می کنیم.
35-وعده دادن و عمل نکردن به آن، یک عادت عمومی برای همه ما شده است.
36-قبل از قضاوت کردن نمی اندیشیم و بعد از آن حتی خود را سرزنش هم نمی کنیم.
37-شانس و سرنوشت را برتر از اراده و خواست خود می دانیم.


پی نوشت: موساد عامل ترور دانشمند هسته ای ایران

به این آدرس مراجعه کنید:http://www.israelnationalnews.com/News/News.aspx/151776

 

بسم الله الرحمن الرحیم

بدون شرح

پیامبرنور ورحمت فرمودند:

هر کس دانش را برای تکبر کردن[1] بیاموزد و درهمین حال بمیرد، نادان مرده است و هرکس دانش را برای گفتن  ونه عمل کردن بیاموزد ودر همین حال بمیرد ، منافق مرده است و هرکس دانش را برای عمل کردن بیاموزد و بمیرد، عارف مرده است.

 

امام حسن بن علی (علیه السلام):

هرگاه شنیدی کسی به آبروی مردم دست­اندازی می­کند، بکوش تا تو را نشناسد؛ چرا که آبروی آشنایانش، خوارترین آبروها نزد اوست.

امام علی بن موسی الرضا(علیه السلام):

مصاحبتت با حاکم، با احتیاط  وبا دوست با فروتنی ، با دشمن با پرهیزوبا توده مردم با خوشرویی باشد.

 

 

 

منبع: الدره الباهره من الاصداف الطاهره ، منسوب به شهید اول ، تحقیق و ترجمه : عبدالهادی مسعودی  



[1] - الا ترون کیف صغَّره الله بتکبُّره ، ووضعه بترفُّعه ، فجعله فی الدنیا مدحوراً واعدّ له فی الاخره سعیراً؟  ( خطبه قاصعه؛نهج البلاغه)

صد فیلسوف قرن بیستم

صد فیلسوف قرن بیستم

عنوان:    صد فیلسوف قرن بیستم

نویسندگان: استوارت براون

             دایان کالینسون

             رابرت ویلکینسون

مترجم:    عبدالرضا سالاربهزدادی

ناشر:      ققنوس

قیمت:     68000 ریال

 کتاب "صد فیلسوف قرن بیستم" به واقع دایرة المعارف کوچکی است که خواننده را با فلسفه جریان ساز و اثرگذار در قرن گذشته آشنا می‌کند. خواننده در ضمن خواندن این کتاب با جریان‌های مهم و نوظهور فلسفی در حوزه‌های گوناگون فلسفه نیز آشنا می‌شود.

اهمیت این کتاب در این است که نوآموزانی که می‌خواهند با فلسفه قرن بیستم آشنایی مقدماتی حاصل کنند می‌توانند از این کتاب به عنوان یک منبع آموزشی بهره ببرند.

کتاب را استوارت براون، استاد فلسفه دانشگاه آزاد، دایان کالینسون، استادیار ارشد فلسفه دانشگاه آزاد و رابرت ویلیکینسون، استاد راهنمای گروه آموزشی و دانشیار ارشد فلسفه دانشگاه آزاد بریتانیا با کمک هم به رشته تحریر در آورده‌اند اما در بخش‌های مختلف کتاب از 34 استاد دانشگاه که عموما اساتید رشته فلسفه در دانشگاه‌های مختلف دنیا هستند، کمک گرفته‌اند. از این رو این کتاب یک کتاب آموزشی برای دانشجویان رشته‌های فلسفی و دیگر رشته‌های انسانی نیز محسوب می‌شود.

این کتاب را عبدالرضا سالاربهزدادی به فارسی ترجمه کرده و انتشارات ققنوس در 472 صفحه به قیمت 6800 تومان منتشر کرده است.



پی نوشت: با فلسفه به پیشواز دوراهی ها برویم!!!

تف بر آن طايفه مرده‌دلان

بسم الله الرحمن الرحیم

شهروند محترم؛ آب دهان هرکس به دهان خودش مزه می­دهد

معضلی فرهنگی – بهداشتی

نمی­دانم در زمستان سرتان مدتی به زمین دوخته شده یانه؟ بهتر است سرتان را 90 درجه نگه دارید و به پایین نگاه نکنید؛ زیرا بسیار ناخوشایند است. البته انداختن عنصر کثیف و غیربهداشتی از دهان در خواب شاید معنایی متفاوت داشته باشد که مثلاًنشانة آن باشد كه وظايفي را كه به عهده گرفته‌ايد با موفقيت به پايان خواهيد رساند. ولی مکتوب مورد بحث ما به­طور کامل در بیداری و باید در بیداری وظایف­مان انجام دهیم. در اکثر کشورهاي اروپايي از جمله هلند و انگلستان، انداختن آب دهان در خيابان و مکان‌هاي عمومي جريمه نقدي دارد. در شهر پراگ حتي انداختن آدامس جويده شده يا ته سيگار در مکان‌هاي عمومي، جريمه نقدي دارد. اين مقدار به واحد پول اين کشور 1000 واحد است. البته شاید مردمی که این کار را انجام می­دهند زمین را به خاطر تحمل مرده دلان و افسرده دلان لایق تف کردن دانسته­اند! البته شاید این کار راهم از این شاعر یاد گرفته­اند!!! به هر حال ادب از که آموختی از بی ادبان!!!

تف بر آن طايفه مرده‌دلان

در هوي و هوس افسرده‌دلان  (جامی؛ قرن هشتم)

اما راه حل این نیست!!! البته در ایران باستان و ایران فعلی هم قوانینی وجود داشته و دارد برای جریمه ؛ ولی بهتر است این کار را یک معضل در جهت پیشینه فرهنگی و بهداشتی خود قلمداد کنیم و آن را به مثابه بی اخلاقی بشناسیم.

البته شاید شما مرا به خاطر این بحث مورد انتقاد قرار دهید ولی نمی­توان واقعیات جامعه را ندید... پوزش می­خواهم.

رانش های جنسی، منبع احساس گناه

بسم الله الرحمن الرحیم

سکس؛ از عوامل اصلی طلاق در ایران

شهرزاد پورعبدالله

مشاور و روان‌درمانگر

اخیرا افزایش نرخ طلاق در ایران به ویژه در شهرهای مذهبی توجه رسانه‌ها را به خود جلب کرده است.

بر اساس  آمار ثبت احوال ایران، تعداد ازدواج های ثبت شده در چهار ماه نخست سال ۱۳۹۰ نسبت به مدت مشابه در سال گذشته تنها ۳ درصد افزایش یافته در حالی که تعداد طلاق های ثبت شده در این مدت نسبت به مدت مشابه سال گذشته ۱۰ درصد بیشتر شده است؛ یعنی نرخ رشد طلاق در این مدت بیش از سه برابر نرخ رشد ازدواج بوده است.

 آمار ارائه شده توسط مسئولان قوه قضائیه ایران، هم از وجود ١٢ هزار پرونده طلاق توافقی طی یک ماه در سراسر ایران خبر می‌دهد و این نوع طلاق را دومین موضوع پرونده های مدنی معرفی می کند. متقاضیان این نوع طلاق در هشتاد در صد موارد زنان هستند که ٤٠ در صد آنان در دوران عقد بسر می برند یا کمتر از سه سال سابقه زندگی مشترک دارند.

بسیاری از کارشناسان در ایران دلایلی چون عدم شناخت کافی زوج از یکدیگر، دخالت خانواده، توقعات نامعقول دو طرف از هم، عدم وفاداری، اعتیاد، مشکلات عاطفی، مشکلات اقتصادی، کوتاه بودن مدت آشنایی، تفاوت راه های آشنایی دو طرف و از همه بیشتر مشکلات جنسی را به عنوان عوامل مهم افزایش آمار طلاق بر شمرده اند.

برخی تحقیقات میدانی که در نقاط مختلف ایران انجام شده است، مسایل جنسی را مهمترین عامل طلاق آن دسته از زوج ها در ایران معرفی می کند که کمتر از پنج سال پس از ازدواج از هم جدا می شوند.

رابطه جنسی، فراتر از عمل جنسی

تجربیات و تحقیقات نشان می‌دهند که رابطه مستقیمی بین کیفیت «ارتباط عاطفی» و «ارتباط جنسی» انسان ها وجود دارد.

رابطه زناشویی سالم و همراه با تفاهم و احترام متقابل که در آن دو طرف بتوانند در مورد نیازهای عاطفی و جنسی خود به راحتی و بدون ترس از قضاوت شدن گفتگو کنند و از ملاک‌های ارزشی یکدیگر مطلع باشند، محیط مناسب و امنی برای دو طرف ایجاد می کند و می تواند بستر یک رابطه رضایت بخش جنسی شود.

"رابطه زناشویی سالم و همراه با تفاهم و احترام متقابل که در آن دو طرف بتوانند در مورد نیازهای عاطفی و جنسی خود به راحتی و بدون ترس از قضاوت شدن گفتگو کنند و از ملاک‌های ارزشی یکدیگر مطلع باشند، محیط مناسب و امنی برای دو طرف ایجاد می کند"

طبیعت زن و مرد و انتظارات متفاوتشان، «رابطه جنسی» را از صرف «عمل جنسی» متمایز می کند.

«رابطه جنسی» فرای توانایی جسمی در انجام «عمل جنسی» است. در جریان «رابطه جنسی» که نوع رضایت بخش آن موجب ارضای جنسی دو طرف می شود، دیگر نیازهای دو طرف هم ارضا می شوند. نیازهایی چون دوست داشته شدن، درک شدن، احساس امنیت و مورد قبول طرف مقابل واقع شدن.

عدم آشنایی با خصوصیات و ویژگی های جنس مخالف عامل مهمی است که موجب مواجه شدن افراد با ناهمخوانی جنسی و عدم توانایی در برقراری یک رابطه جنسی رضایت‌ بخش می شود.

ممکن است با استناد به همین عامل، بتوان تفاوت معنی داری که در زمینه علل طلاق بین ایران و کشورهای غربی وجود دارد را توضیح داد.

در کشورهای غربی هم مشکلات جنسی یکی از دلایل مهم طلاق به حساب می‌آید، اما همچون ایران در صدر فهرست علل قرار نمی گیرد. بیشتر آمارهای موجود، مشکلات ارتباطی، عدم احساس خوشبختی، عدم تفاهم و مشکلات مالی را پیش از مشکلات جنسی، به عنوان عامل طلاق در کشورهای غربی نشان می دهند.

ناتوانی جنسی مرد، سرد مزاجی زن

کارشناسان در ایران ناتوانی جنسی در مردان و سرد مزاجی در زنان را به عنوان رایج ترین مشکلات جنسی مطرح می کنند.

آمارهای جهانی هم نشان میدهند که از هر ده مرد در دنیا یکی از ناتوانی یا عدم تحریک پذیری جنسی رنج می برد. با این حال بسیاری از این مردان در مورد این مشکل سکوت کرده و آن را به مدت طولانی از همسرشان مخفی نگاه داشته و حتی با پزشک خود نیز در میان نمی گذارند.

عدم آگاهی و اطلاع کافی موجب می شود که آن‌ها از یک سو اهمیت مسئله را درک نکنند و از سوی دیگر از راه حل های نوین موجود برای حل آن بی بهره بمانند. شرایط اجتماعی جامعه‌ و تصور غالب از «مردانگی» و انتظار بالا از «مرد»، می‌تواند به دو چندان شدن این معضل در کشوری مثل ایران بیانجامد.

"آموزش جنسی به‌موقع و مناسب سن در جوامعی مثل ایران، اغلب قربانی نگاه دینی و سنتی شده است. همین نگاه در برخی از خانواده‌ها باعث شده سکس و رابطه جنسی مشمئز کننده و زشت دانسته شود"

همچون ناتوانی جنسی در مردان، سرد مزاجی زنان هم می‌تواند دلایل فیزیکی یا روانی داشته باشد.

فشار خون، بیماری قلبی، دیابت، مشکلات هورمونی و مصرف دارو از جمله عوامل فیزیکی هستند که می‌توانند به اختلالات جنسی منجر شوند. استرس، افسردگی، اضطراب، عدم اعتماد به نفس، سابقه آزار جنسی و تمایلات سرکوب شده همجنسگرایانه هم نمونه‌هایی از عوامل روحی و روانی تاثیرگذار بر اینگونه اختلالات به حساب می آیند.

رانش های جنسی، منبع احساس گناه

در کنار علت های گوناگون فیزیکی و روانی، نقش جامعه، الگوهای تربیتی و باورهای سنتی – مذهبی را هم در بروز مشکلات جنسی نباید نادیده گرفت.

پرورش در محیط خانوادگی که در آن والدین برای کنترل فرزندان یا بر اساس باورهایشان، مسایل جنسی را بد و قبیح جلوه می‌دهند، موجب می‌شود که رانش های جنسی نه تنها طبیعی پنداشته نشوند، بلکه به منبع احساس گناه بدل گردند.

آموزش جنسی به‌موقع و مناسب سن در جوامعی مثل ایران، اغلب قربانی نگاه دینی و سنتی شده است. همین نگاه در برخی از خانواده‌ها باعث شده سکس و رابطه جنسی نه تنها مشمئز کننده و زشت دانسته شود، بلکه سرکوب شده و طبیعتا نقش خانواده هم در آموزش جنسی فراموش شود. شاید همین مجموعه شرایط است که موجب شده حتی فارسی سخن گفتن درباره مسایل جنسی – به جز جوک گویی – به سختی میسر شود. این فقر ادبیات جنسی، همراه با عدم آگاهی، باعث ضعف دو طرف در بیان نیازهای جنسی می‌شود که به نوبه خود بر کیفیت رابطه دو طرف تأثیر می گذارد.

 

منبع:www.bbc.co.uk/persian/iran/2011/12/111210_l10_shp_iran_divorce_sex.shtml

شمارش معکوس برای زندگی کردن در سیاره سرخ

شمارش معکوس برای زندگی کردن در سیاره سرخ

جاناتان آموس

خبرنگار علمی بی بی سی

پروژه ناسا برای انتقال "آزمایشگاه علمی مریخ" بر سطح این سیاره سرخ‌رنگ، چشم‎انداز وسوسه‌انگیزی دارد.

این آزمایشگاه که به اسم "کیوریاسیتی" شناخته می‌شود، رباتی به ارزش ۲ میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار است که به نسبت سایر ربات‌ها در نوع خود، برای نشستن بر سطح یک سیاره دیگر، توانایی بیشتری دارد.

آژانس فضایی آمریکا (ناسا) در سال ۱۹۹۷ میلادی کاوشگر سوجنر را که به اندازه یک اسباب‌بازی بود، به مریخ فرستاد. این کاوشگر فقط کمی بیش از ۱۰ کیلوگرم وزن داشت.

این حرکت، هفت سال بعد تکرار شد و این بار دو کاوشگر مشابه با ۱۷۰ کیلو وزن به مریخ فرستاده شدند. این دو کاوشگر آپورچونیتی و اسپریت نام داشتند و مجموع تجهیزات آنها به تنهایی ۱۰ کیلو وزن داشت که هم‌وزن کل کاوشگر سوجنر بود.

هم‌اکنون منتظر کیوریاسیتی هستیم. ربات عظیم‌الجثه‌ای که ۹۰۰ کیلو وزن دارد و طبق برنامه‌ریزی‌ها، روز شنبه ۲۶ نوامبر راهی مریخ می‌شود.

بزرگ‌ترین ابزار این کاوشگر، به تنهایی نزدیک به چهار برابر کاوشگر کوچکی که در سال ۱۹۹۷ میلادی به مریخ فرستاده شد، حجم دارد.

جان گروتزینگر، از پژوهشگران فعال در این پروژه، در توصیف کیوریاسیتی می‌گوید: "چهارچرخه‌ای به اندازه یک مینی کوپر است که روی چرخ‌های یک نفربر نصب شده است."

با این توصیف، انتظارات زیادی از کیوریاسیتی می‌رود. یک ماشین بزرگ که به پرسش‌های بزرگی پاسخ خواهد داد.

مایک میر، از پژوهشگران ارشد ناسا در پروژه اکتشاف مریخ است. او می‌گوید: "آزمایشگاه علمی مریخ نقشی کلیدی در یک رشته ماموریت‌های مربوط به بررسی و مطالعه مریخ دارد. از جمله بررسی این که آیا امکان زندگی در این سیاره وجود دارد یا نه. این ماشین می‌تواند به یک منطقه برود و بعد از جستجو به ما بگوید که آیا آنجا قابل سکونت بوده یا نه و حتی این که آیا آنجا امروز هم می‌تواند به عنوان یک محل زندگی مورد استفاده قرار بگیرد یا نه."

مهندسان ناسا سیستم سه مرحله‌ای جدیدی را برای ورود این آزمایشگاه به جو مریخ و فرود آن در سطح این سیاره طراحی کرده‌اند. آنها می‌گویند که با این سیستم، آزمایشگاه علمی مریخ در منطقه‌ای مشخص قرار می‌گیرد.

این منطقه مشخص، ۲۰ کیلومتر وسعت دارد و آزمایشگاه علمی مریخ ممکن است در هر نقطه‌ای از آن فرود بیاید.

این سیستم جدید، دقتی به مراتب بهتر از فناوری‌های پیشین دارد.

آزمایشگاه علمی مریخ دو کیت آزمایشگاهی هم در داخل یکی از بدنه‌هایش دارد که با آنها می‌توان نمونه‌هایی را از سنگ، خاک و حتی اتمسفر مریخ آزمایش کرد.

یکی از لحظه‌های مهم برای این ماموریت، زمانی خواهد بود که کیوریاسیتی بتواند مجموعه‌ای از مولکول‌های کربنی مربوط به ترکیب‌های آلی پیچیده مثل آمینواسیدها را پیدا کند.

ماموریت‌های قبلی روی مریخ، به ویژه وایکینگ‌ها در دهه ۱۹۷۰ میلادی، نشانه‌هایی از وجود مواد آلی در سطح این سیاره را مخابره کرده‌اند و خیلی خوب خواهد بود اگر کیوریاسیتی بتواند تمام تردیدها را در این باره از بین ببرد. هرچند، این کارخیلی سخت خواهد بود.

به همین دلیل، رسیدن به نتیجه‌ای مثبت، یک پیروزی برای تیمی خواهد بود که آزمایشگاه علمی مریخ را به راه انداخته‌اند.

هرچند باید توجه داشت که یافتن ترکیب‌های پیچیده آلی به معنای وجود حیات در مریخ نیست، چون می‌دانیم که این مولکول‌های کربنی می‌توانند منشاء غیرزیستی داشته باشند.

در عین حال، چنین کشفی، می‌تواند کمک کند که بدانیم دست‌کم پیش‌شرط های مورد نیاز برای حیات در سیاره سرخ وجود دارد.

بعد از این مرحله، می‌توان در فکر این بود که چطور حیات در مریخ مورد بررسی قرار بگیرد. هرچند تنها راه‌حل واقعی این خواهد بود که نمونه سنگ‌های مریخ برای تحلیل و آزمایش، به زمین فرستاده شود.

 

منبع: http://www.bbc.co.uk/persian/science/2011/11/111125_l25_msn_mars_mission.shtml

پی نوشت : یاد این شعر حافظ افتادم:

آدمی درعالم خاکی نمی آید بدست

عالمی دیگربباید ساخت وز نو آدمی

 

 

گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست       این رستخیز عام که نامش محرم است

بسم الله الرحمن الرحیم

راه­بلد آسمان­ها

پس از چند سال و اندی آخر توانستم بر مشکلات خود ساخته، پیروز شوم و درکلاس نهج البلاغه استاد دلشاد تهرانی  حضور یابم .حضوری که برایم همیشه با طراوتی همچون باران همراه است. جمعی از زنان و مردان حقیقت­جو که گوش و قلب خود را به نوای علی سپرده­اند....

امروزخطبه ایمان و هجرت را زمزمه کردیم.توضیحاتی از سر علم و آگاهی از زبان استاد دلشاد.....

وقتی به این فقرات خطبه رسید، احساس متفاوتی داشتم«اَیّهاالنّاس، سَلُونی قَبلَ اَن تَفقِدونی، فَلَاَنا بِطُرُقِ السّماءِ اَعلَمُ مِنّی بِطُرُقِ اَلاَرضِ»

ترجمه:

ای مردم، از من بپرسید پیش ازآنکه مرا از دست بدهید. بی­شک من به راه­های آسمان از راه­های زمین داناترم.

برداشت خودم:

حضرت در اینجا راه­های زمین را به عقول انسان­ها واگذار کرده، برخلاف آن چیزی که ما از اهل­بیت انتظار داریم وهمه چیزدنیایی­مان را منتسب به اهل­بیت می­کنیم؛ حضرت راه­های هدایت و معنویت را هدف اصلی و رجوع مردم قرار داده­اند.

 

پی­نوشت:

 نشانی: میدان فردوسی- خ فردوسی- کوچه تمدن- انتهای کوچه موسسه فرهنگی انوار هدایت

هر سه شنبه ساعت 16:30 الی 17:15 کلاس نهج البلاغه

گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست       این رستخیز عام که نامش محرم است

بوی محرم در راه است.....

امکان "وجود" فلسفه اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

امکان "وجود" فلسفه اسلامی

دوست خوبم جناب  آقای آزادی مدیروبنامه « وب قلم » در پیامی که در پست آقایان!چرا وعده عسل دادید و اکنون سرکه می فروشید؟ مطالبی را درباره فلسفه اسلامی بیان فرمودند که خلاف واقع بودومنکر فلسفه اسلامی شده­اند.برآن شدم تا جوابیه­ای بنویسم واین پستم، جوابی به بیانات ایشان درباره فلسفه اسلامی است. برای اینکه خوانندگان واحه از اصل موضوع با خبرشوند اصل سخن ایشان را قرارمی­دهم:

«اول - اگر غرب مدعی داشتن فلسفه است محتوای نظری ان را در دستگاه فلسفی خود مطرح کرده و در طول تاریخ صیقل خورده است و امروز نیز هر انچه از اندیشه فلاسفه مدرن غربی برمی آید، برخاسته از همین دستگاه فلسفی است که هراکلیت و افلاطون و ارسطو بنیان گذاردند و در طول تاریخ با اندیشه های دیگر فلاسفه غرب، محک خورده و بر اساس مناسبات روز تغییراتی در آن ایجاد شد که شاید بتوان ژان ژاک روسو و هابز و را به عنوان مصداق این فلاسفه در قرون اخیر نام برد .

دوم - این که مصداق های کارکردی این فلسفه نیز در جامعه غرب وجود دارد

چه در شکل سیاسی آن که محصولش همین جمهوری ، انتخابات ، آزادی و....است

و چه در بعد اقتصادی که رویکرد سرمایه داری محصول تفکر فلسفی غرب است

و چه در رویکرد فرهنگی که فارغ از قضاوت می توان آثار آن را در جهان غرب مشاهده کرد

اکنون من از شما می پرسم !

1- مصداق نظری فلسفه اسلامی کدام است؟

2- مصداق عملی فلسفه اسلامی در حوزه های سیاست - اقتصاد و فرهنگ کدام است؟

اگر بخواهید بگویید همین حکومت اسلامی و مثلا نظریه ولایت فقیه می تواند مصداق نظریه پردازی سیاسی و رویکرد عملی ان باشد باید عرض کنم
من می توانم برای شما دست کم ده مدل از حکومت اسلامی را به عنوان نظریه مطرح کنم که از این نظریه و این حکومت آزادتر و یا مستبدانه تر باشد .
منظورم این است که این نظریه در کوره اندیشه های فلسفی در طول تاریخ و همچنین عرصه عملی کدامین محک را خورده است؟
از عمر این نظریه ، اگر آن را یک نظریه فلسفه سیاسی هم تعریف کنیم ، کمتر از 50 سال می گذرد.....
در پایان نکته مهمی را بگویم :
فلسفه مبتی بر خرد محض انسان است و فلاسفه کلاسیک غرب آن را از صفر آغاز کرده اند...
اما آنچه شما از آن به عنوان فلسفه اسلامی یاد می کنید ، ده ها کتاب دینی از جمله قران ، احادیث و روایات را قبل از خود دارد و هر چه هست قرائت های مختلفی از دین است نه فلسفه.
از این رو به باور من دین فلسفه نیست اما فلسفه ای دارد و ما فلسفه اسلامی نداریم».

اگربخواهم داوری منصفانه­ای درباره فلسفه اسلامی داشته باشم،باید کنشگران آن را به سه دسته تقسیم کنیم:

1-     گروهی هستند که با علم ومعرفت وبررسی دقیق و موشکافانه به فلسفه اسلامی معتقد شده­اند وبدون تعصب غیرعلمی برروی آن پافشاری می­کنند.

2-     گروهی هستند که می­خواهندپسوند اسلام را به هر نحو ممکن و به­صورت انحصارگرایانه وبا زور و تحمیل به فلسفه منتسب کنند، انگار که هر خیر وخوبی جز در اسلام نیست وهر چه غیر آن باشد ناپاکی و گمراهی است.

3-     گروه دیگر،برداشتی از تاریخ فلسفه اسلام را قبول دارند که دقیقاً مقبول دیدگاه غربی­هاست.این دیدگاه باعث نفی فلسفه اسلامی­ است که بیشتراز تاریخ­نگاری غربی تقلید شده است.

بعد ازتوصیف این کنشگران عرصه فکرفلسفی، ذکرنکاتی درین باب خالی از لطف نیست:

A-   فلسفه اسلامی از قرن دوم وسوم هجری؛ یعنی حدود 1200 سال،به عنوان سنت فلسفی با مکاتب مختلف در تمدن اسلامی حضورپررنگ داشته ودر جریان این دوقرن، فلسفه اسلامی به عنوان یک فلسفه پیشرو توانست با ابتکارو خلاقیت دیوار رفیع فلسفه یونانی را پشت سر گذاشته و از حالت تقلیدی خارج شود.

B-   فلسفه اسلامی عنوانی است برای تلاش­های اندیشمندان جهان اسلام، درباره مباحث فلسفی و دستاوردهایی که درضمن این تلاش­هابه صورت کتاب، ترجمه،شرح یا حواشی حاصل شده است.

C-   دقت­ورزی­های فیلسوفان مسلمان در منطق و زبان، تا قرن هفتم فوق العاده است؛ یعنی تا آن قرنی که استدلال و تعقل در فرهنگ پررنگ است. درآن دوران هر10 الی 20 سال یک­بار، یک چهره بزرگ جهانی در ایران سربرآورده است. ابن سینا، زکریای رازی، فارابی، ابن رشد، ابن کمونه بغدادی، ابوریحان بیرونی، میرداماد،ملاصدرا در قرن یازدهم و علامه طباطبایی در قرن حاضرو.....

D-   بی شک برای دوستداران فلسفه، هم ژرف اندیشی درآثارفیلسوفان قدیم وجدید فلسفه اسلامی، سودمند بوده و افق فکری­شان را گسترده­ترخواهد ساخت.

E-    مسائل فلسفی قبل ازفلسفه اسلامی به دویست مسئله رسیده بود واین مسائل در فلسفه اسلامی بر هفتصد مسئله بالغ گردید.

جناب آزادی فرمودید: مصداق نظری فلسفه اسلامی کدام است؟

1-قواعد کلی در فلسفه اسلامی اثر دکترغلامحسین ابراهیمی دینانی

2-تاریخ تحلیلی انتقادی فلسفه اسلامی اثر دکترسید یحیی یثربی

3-منتخباتی ازآثارحکمای الهی ایرانی اثر مرحوم سید جلال الدین آشتیانی

4-ماجرای فکرفلسفی در جهان اسلام اثردکترغلامحسین ابراهیمی دینانی

5-فلسفه تاریخ اثر مرحوم آقای مرتضی مطهری

جناب آزادی؛ لطفاً این مناظره را هم مطالعه بفرمائید:

 مناظره دینانی و ضیاءشهابی بر سرفلسفه اسلامی 

 

 

 

پازلی برای کامل شدن.... خودتان کامل و تفسیرش کنید.

پازلی برای کامل شدن.... خودتان کامل و تفسیرش کنید.

۱-حضورکشیش های کاتولیک درکلوپ همجنسگراها!

 

۲-همجنس گرایان درانگلیس اسقف می شوند!

 

۳-اگرعلاقه به همجنسگراها ورابطه آزادنبود،جنبش سبزوجودنداشت!

 

۴-اظهارات مشایی درباره همجنسگرایی درایران!

 

۵-"شکر" راه حل درمان همجنسگرایی!