بسم الله الرحمن الرحیم

حدیثِ نفسِ انتخاباتی

مدتی بود که بنا به دلایلی نتوانستم بنویسم. این ننوشتن خیلی برایم آزاردهنده است تا جایی که صدای دوست عزیزم جناب ستاریان را درآورد. حال برآن شدم تا بنویسم ولی بسیار متفاوت. حرف و حدیث­هایی که درباره انتخابات می­شود خیلی برایم جذاب نیست؛ چراکه دروغ و اغراق و انحصار طلبی(البته با کمال تاسف) درآن موج می­زند. برآن شدم تا درباره انتخابات از شخصیت­های فرهنگی و نویسندگان بنام کشورمان یاری بجویم تا شاید پادزهری باشد براین سیاست آفت زده امروز جامعه ما. معتقدم عرصه انتخابات عرصه نمایش بازیگران مختلف است.

سلسله نوشتار­هایی که تا زمان انتخابات تحت عنوان« حدیثِ نفسِ انتخاباتی» مطرح خواهدشد شاید برای همه ما در جلوه­هایی گوناگون رخ داده باشد. شاید در ابتدا لازم باشد مفهوم حدیث نفس را توضیح دهم.

 حدیث نفس یک ترکیب اضافی به معنای؛ با خویشتن گفتن، سخن با خویش گفتن، به خود گفتن، است.[1]

در روایات بابی داریم به عنوان حدیث النفس و الوسوسه[2] که با دقت در این باب به این نتیجه می­توان رسید که حدیث نفس در آن به همان معنای لغوی آن است. البته گاهی حدیث نفس به علت پوشیده و مخفی بودن آن در ردیف وسوسه های شیطانی آمده است که همین خصوصیت مخفی بودن را دارند.

اما بسیار اتفاق می افتد که حدیث نفس انسان ندای شرمساری او به درگاه خداوند، عذر تقصیر آوردنش به بارگاه حضرت دوست می باشد. راز و نیاز و ندا وندبه او است با خالق هستی. سرکوب نفس اماره است. تفکر در اصل هستی و چرایی زندگی می باشد. این حدیث نفس بسیار ارزش­مند است.

به عبارت دیگرحدیث نفس یا خودگویی، یکی از انواع تک گویی است. تک گویی گفتار یک‌نفره‌ای است که می­تواند مخاطب داشته باشد یا نداشته باشد. اغلب نیایشها و مناجاتها، بیشتر شعرهای غنایی و همه مرثیه ها، تک­گویی به شمار می‌روند. برای تک­گویی چهار نوع مشخص شده است که عبارت است از:
الف- مونودرام: یعنی نمایشی که فقط یک شخصیّت در آن نقش داشته باشد.
ب- تک­گویی نمایشی: که شیوهای روایی است که با آن راوی برای مخاطبی خاص یا خیالی از سرگذشت یا وضعیت نمایشی خود سخن میگوید. در تک‌گویی نمایشی، شخصیّت داستان با صدای بلند برای مخاطبی که خواننده او را نمی­شناسد، حرف می­زند. راوی مانند بازیگری روی صحنه تئاتر که تماشاچیها را مخاطب قرار می­دهد، برای مخاطبی صحبت می­کند.
ج- تک­گویی درونی: شیوهای است که با آن گذر اندیشه­ها در ذهن شخصیّت، توصیف و نمایانده می­شود. گفتار درونی شامل محتوا و روند ذهنی شخصیّت تا سطح پیش از گفتار است.
د- حدیث نفس (تک­گویی بیرونی): که در آن شخصیّت، افکار و احساساتش را به زبان می­آورد تا مخاطب، خواننده یا تماشاچی از نیاّت و مقاصد او باخبر شود. البته خود شخصیّت از حضور دیگران بی­اطلاع است. به این ترتیب، اطلاعاتی در مورد شخصیّت نمایشنامه یا داستان به خواننده داده می­شود و با بیان احساسات و افکار شخصیّت، به پیشبرد داستان کمک می­شود. البته در حدیث نفس تنها اطلاعاتی به خواننده یا تماشاچی داده نمی شود، بلکه خصوصیّات روانی راوی نیز برای خواننده آشکار می شود. مثلا قطعه «بودن یا نبودن» اثر ویلیام شکسپیر و رمان «خشم و هیاهو» از ویلیام فاکنر:
 «...می­گویم اگر غصه­ات این است که او مدرسه نمیرود و ول میگردد، شانس آوردی. میگویم باید همین حالا توی آشپزخانه باشد، به جای آنکه بالا توی اتاقش رنگ و لعاب به صورتش بمالد و منتظر باشد تا شش کاکاسیاه که یک پاتیل پر نان و گوشت توی شکم نریخته باشند از سر جاشان بلند نمی‌شوند، بیایند براش ناشتایی درست کنند... .»
حدیث نفس از ابداعات شکسپیر، رمان نویس انگلیسی است. وی برای نخستین بار به منظور توجه به جریانهای درونی و ذهنی شخصیّتهایش و بیان ضمیر پنهان ایشان، حدیث نفس را به نمایشنامه معرفی کرد. پس از شکسپیر این شگرد مورد استفاده فراوان نزد نمایشنامه­نویسان و داستان نویسان واقع شد. حدیث نفس در سنت نمایشنامه نویسی دوران الیزابت رواج بسیار داشته است. حدیث نفس در سنّت نمایشنامه نویسی قرن هجدهم و قرن نوزدهم همچنان رواج داشت، اما با ظهور مکتب ناتورالیسم، مقبولیّت پیشین را از دست داد.
در قرن بیستم برخی از نمایشنامه نویسان غربی که نمایشنامه منظوم می‌نوشتند از این شیوه استفاده می­کردند، برای مثال، تی. اس. الیوت، شاعر و نمایشنامه نویس انگلیسی، نمایشنامهي منظوم «قتل در کلیسا» را به شیوه‌‌ حدیث نفس نوشته است.
در دوران معاصر حدیث نفس و خودگویی در داستان نیز به کار می­رود. در این صورت جملاتی که به صورت حدیث نفس است معمولا با جمله کوتاه «او گفت»، «من گفتم» و غیره مشخص می­شود و گفتگو با خود میان دو علامت نقل قول مستقیم «...» قرار میگیرد. اما پاسخی از سوی اشخاص دیگر داده نمی‌شود از این رو خواننده درمی­یابد که گوینده با خودش گفتگو می­کند، مثل این قطعه از «خشم و هیاهو» نوشته فاکنر:
 «جاسن سوار شد و موتور را روشن کرد و راه افتاد. دنده دو زد. صدای قرقر و پت پت موتور بلند شد و او سرعت موتور را زیاد کرد، ماشین را خفه کرد، آن وقت ساسات را وحشیانه بیرون کشید و تو میبرد، گفت: ...میخواد بارون بیاد، وسط راه منو گیر میاره و شلاقکش میباره... و از میان ناقوسها و از شهر بیرون راند و در فکر وقتی بود که در گل مانده باشد و دنبال مال بگردد و ...اون وقت اون مالدارای لعنتی همشون توی کلیسان.... فکر این را میکرد که عاقبت چطور یک کلیسا پیدا میکند.»


تفاوت حدیث نفس (تک­گویی بیرونی) با تک­گویی درونی آن است که در حدیث نفس شخصیّت با صدای بلند صحبت می­کند، در حالی­که در تک­گویی درونی، گفته­ها در ذهن او می­گذرد. هدف از گفتگوی درونی این است که هویّت ذهنی و زندگی درونی شخصیّت به خواننده منتقل شود، ولی هدف از حدیث نفس، انتقال احساسها و اندیشه­هایی است که به طرح و عمل داستانی ارتباط دارد، بنابراین از انسجام بیشتری برخوردار است.
امید است بتوانم به حول و قوه الهی مکتوبی متفاوت به خوانندگان گرانمایه واحه ارائه دهم.

 

پی نوشت: «حدیث نفس انتخاباتی» فقط جمعه­ها بروز می­شود.

 



[1]  لغت نامه دهخدا، لغت، حدیث نفس.

[2] کافی، ج4، ص 424، نرم افزار جامع الاحادیث