سیمرغ اربعین
بسم الله الرحمن الرحیم
سیمرغ اربعین
مهدی نادری نژاد
سیمرغ از نمادهای پرمعنی در ادب و حکمت عرفانی و متون فلسفی است. بسیاری از متفکرانِ عالم فلسفه و حکمت و عرفان، این واژه را از بهترین دلالت معنوی و وسیله ای مناسب در استخدام مفاهیم بسیار ظریف و عمیق تشخیص داده و از آن استفاده کرده اند؛ به همین سبب ساحت گستردهای از معانی بلند به این حقیقت افسانه نما اختصاص یافته است. سیمرغ، مرغی بزرگ و افسانهای در اساطیر ایران باستان و ادب فارسی است که سخنگو و چارهاندیش است و بر فراز کوه البرز زندگی میکند . عطار در منطقالطیر از بُعد عرفانی بدان پرداخته و سیمرغ را وجود ناپیدا و کامل دانسته است. این اثر را میتوان با دیگراثرات در فرهنگ های مختلف مانند آلیس در آن سوی کارول مقایسه کرد. نشانه هایی که در منطق الطیر وجود دارد یکی از اصلی ترین جنبه های فکری وهنری اوست. این داستان از جوانب مختلف قابل نقد وبررسی است. طرح اصلی داستان به روایت دکتر فروزان فر به شرح ذیل است:
«اجتماع مرغان ومجمع ساختن آنهابرای برگزیدن و پیداکردن پادشاهی که برآنها حکومت کند؛ زیرا معتقد بودند که بدون حاکم و پادشاه زندگی و آسوده زیستن کاری دشوار و غیر اخلاقی است. عطار نیشابوری خالق پروژه عروج به عرش معظم، چنین جایگاه ارجمندی را به هدهد ارزانی میدارد در مقابل از او مسئولیت هم طلب میکند. هم از این روست که وظیفه بسیار حساس و مهمی را در این پروژه بر دوش هدهد قرار میدهد: او مأموریت دارد که به منظور برافراشتن عمود خیمه این ساختمان ادبی، به ایجاد «انضباط» بین مرغان مسافر و راضی کردنشان برای ادامه سفر پُرمخاطره به آستانه سیمرغ، اقدام کند. هدهدِ هادی و خردمند نیز برای مهندسی کردن روابط همسفرانش و استقرار نظم سلسلهمراتبی در بافت قصه، تمام سعی و تجربه خود را به کار میگیرد تا سلیقه و سبک زندگی متنوع پرندگان، حتی جهانبینی متفاوت و مشوّش آنان نیز با جهانبینی اشراقی و منسجم مرشدشان کاملاً هماهنگ و یکدست شود؛ چرا که برای سرپا نگه داشتن ساختمان قصههایی از این دست و پیشبرد سفرهایی چنین بلندپروازانه که خطر مرگ هر لحظه رهپویانِ داوطلب را تهدید میکند طبعاً وحدت و یکدستی، به ویژه انضباط و اطاعت محض از دستورات قافلهسالار سفر، ضروری است. در آن جمع هُدهُد سخن میگوید و خود را فرستاده سلیمان نبی توصیف کرده و سیمرغ را شایسته فرمانروایی بر مرغان معرفی می کند. از آن پس هریک از مرغان عذری پیش می آورند واز طلب سیمرغ سر باز میزنند. مرغان به راه میافتند ودر طلب مقصود، جان می بازندتا سی مرغ نحیف و بال و پرسوخته به حضرت سیمرغ میرسند وآن جا درمی یابند که طالب و مطلوب یکی است؛ زیرا آنها سی مرغ طالب بودند که مطلوبشان سیمرغ بود. داستان اربعین سید الشهدا(علیهالسلام) را با سیمرغ عطار مقایسه کرد. روایت« حسین مصباح الهدی و سفینه النجاه» نشانی سیمرغ اربعین هست که هرساله در قالب راهپیمایی اربعین جلوه میکند. این داستان به نکته مهمی اشاره میکند سلوک راه حق بدون مرشد، رهبر و حاکم ممکن نیست. استاد زرین کوب مینویسد:
«این که مرغان در این جست وجو، هُدهُد را رهبر خویش میسازند، حاکی از آن است که سیرِ آنها یعنی سیر از خلق به حق، سیری صوفیانه وروحانی است که بدون ارشاد شیخ و پیر نمیتوان بدان رسید.
چرا امام حسین(علیه السلام)؟
مردم به تجربیات خود اهمیت میدهند. اگر تاریخ کربلا را در سیر تکاملی تاریخ شیعه و بشریت، تاریخی استثنایی و نه قاعدهای تلقی کنیم پس امام حسین(علیه السلام) هم در میان دیگر امامان، دارای نکات استثنایی و برجسته است. رجوع بیسابقه مردم به امام حسین(علیه السلام)از خطیربودن راه توحید و حقیقت در زمانهای مختلف حکایت دارد. فانوس(چراغ) و کشتی نمادهایی هستند که در توصیف سیدالشهدا نقش مهمی ایفا میکنند. چراغ و کشتی در نشانه شناسی کارکرد موثری دارند. چراغ نشانهای از قداست و پاکی و کشتی نشانه قدرت محسوب میشود. در منظومه بزرگ فردوسی، سیمرغهای شاهنامه، سیمرغ یزدانی (در داستان زال) و سیمرغ اهریمنی (در قصه هفت خوان اسفندیار)، هرچند پرندههایی افسانهای و نمادین هستند اما حداقل، به کارهایی اینجهانی هم میپردازند. مثلاً سیمرغ یزدانی گاه به کمک زال و به یاری رستم میشتابد؛ چنان که در شاهنامه آمده است سام پدر زال فرمان می دهد فرزندش را که با موهای سفید چون پیران به دنیا آمده است ، از بیم ننگ در صحرا بیندازند تا از میان برود . اما سیمرغ که به دنبال طعمه یی برای فرزندان است ، به سبب مهری که خداوند در دل وی می افکند زال را به آشیان می برد و در کنار بچه های خویش می پرورد.
سرانجام هنگامی که سام به دنبال خوابی که دیده است به پای البرز کوه به سراغ فرزند می آید ، سیمرغ پس از وداع با زال و بخشیدن پری از آن خویش به منظور یاری وی در هنگام سختی، زال را که حال جوان برومند و خوش سیمایی است به سام می سپارد .
چهره ماورای طبیعی و مقدس و اساطیری سیمرغ در ارتباط با زال در شاهنامه برجسته می شود . زال بعدها دوبار از پر سیمرغ برای احضار وی استفاده می کند و هر بار سیمرغ ظاهر می شود و مشکل لاینحل زال را با نیروی غیبی و فرا طبیعی خویش حل میکند . در منطق الطیر اما سیمرغ، یکّه و نمادین است، ماهیتی عُلوی و استعلایی است، نام دارد ولی نشان ندارد، در جایی دستنیافتنی نشسته و رمزی از جلوه حق یا عشق است که مسافران در پی یافتن این کمال و مظهر مقدس، تا مرز فدا کردنِ جان «بی ارزش» خود، پیش میروند. به هر میزان که ما از زمان تولد سیمرغهای شاهنامه فردوسی در سده چهارم فاصله میگیریم، به همان اندازه نیز مدل دینی-تمرکزگرای عطارنیشابوریها، امام محمد غزالیها، مولویها، نجم الدین رازیها، و دیگر مشایخ بزرگ اسلامی بر شعر و ادب پارسی چیرگی مییابد؛ در نتیجه، نمادهای ادبی و شخصیتهای محوری قصهها هرچه بیشتر، از زمین فاصله میگیرند و رنگ دینی و الاهی میپذیرند؛ تا جایی که حتی هُدهُد در قصه سیمرغ نیز در شمایل پیران و شیخان بزرگ طریقت ظاهر میشود: «حُلهای بود از طریقت در برش / افسری بود از حقیقت بر سرش».
از رهگذر نشانه شناسی، هُدهُد به واسطه تقرب به سلیمان نبی دارای قداست و پاکی و از جهت اقناع فکری و ذهنی پرندگان دارای قدرت بوده و به عنوان فرمانروا از جانب پرندگان انتخاب میگردد.
آن چه سیمرغ عطار و سیمرغ اربعین حسینی را به یک نقطه میرساند اندیشه «رهایی» است. اندیشه رهایی یعنی حقیقت جویی شرکت کنندگان در منطق الطیر یا اربعین حسینی، یگانه ذائقه درونیشان باید حقیقت باشد. شرکت کنندگان باید نمایندگان تمدنهای خود بوده و برای این که نماینده تمدن خود باشند باید نسبت به آن تمدنها احساس وابستگی و تعلق خاطرداشته باشند به حدی که حقانیت دعاوی خود را با یقین و قطعیتی درخور، اظهار نمایند. اما در عین حال، احساس وابستگی و تعلق خاطرشان به حقیقت به مراتب بیش از احساس وابستگی و تعلق خاطرشان به تمدنهای خودشان باشند تا بتوانند فارغ از تمدن یا فرهنگ، دین و نژاد خود دارند در طلب کشف حقیقت گام برداشته ودر مواجهه، انصاف و عدالت ورزند. بشر امروز و دیروز سودای رهایی دارد. رهایی از ساختارهای ظالمانه و ناعادلانه حاکم بر نظم جهانی، رهایی از سایه شوم جنگ و ناامنی فراگیر ورهایی از حصار دنیای صنعتی نیمفت[1]ها که روح را به اسارت کشیده و زندگی معنوی را تهی ساخته است. عنصر رهایی در منطق الطیر و بازیگری هدهدریشه های روانی دارد. منظور از ریشه روانی نوعی خودمختاری عرفانی هست که کثیری از پرندگان در سیمرغ منطق الطیر را شامل میشود. در اربعین حسینی با نوعی از بازگشت الهیاتی مواجه هستیم. بازگشت الهیاتی در اندیشه سیاسی رستگاری تعبیرمیشود. به این فراز زیارت اربعین دقت کنید:
«وَاَعْطَیْتَهُ مَواریثَ الاَْنْبِیآءِ، وَجَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلی خَلْقِکَ مِنَ الأَْوْصِیآءِ،فَاَعْذَرَ فیِ الدُّعآءِ وَمَنَحَ النُّصْحَ، وَبَذَلَ مُهْجَتَهُ فیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَکَ مِنَ الْجَهالَةِ، وَحَیْرَةِ الضَّلالَةِ... وَقَلْبی لِقَلْبِکُمْ سِلْمٌ، وَاَمْری لاَِمْرِکُمْ مُتَّبِعٌ، وَنُصْرَتی لَکُمْ مُعَدَّةٌ، حَتّی یَاْذَنَ اللهُ لَکُمْ، فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لامَعَ عَدُوِّکُمْ،»
«و میراثهای پیمبران را به او دادی و از اوصیایی که حجّت تو بر خلقت هستند قرارش دادی، او نیز در دعوت مردم جای عذر و بهانهای (برای کسی) نگذارد و بی دریغ خیرخواهی کرد و جان خود را در راه تو داد تا برهاند بندگانت را از جهالت و نادانی و سرگردانی گمراهی... و دلم تسلیم دل شماست و کارم پیرو کار شماست و یاریم برایتان آماده است تا آن که خدا در ظهورتان اجازه دهد پس با شمایم نه با دشمنان شما»
مقصد عطار در این مثنوی بیان کیفیت وجود و رُستن طلب در دل طالب و رسیدن او به درجه ارادت هست که این معنا را در ضمن مجمع ساختن مرغان و انتخاب هدهد بازنموده است. انسان امروز بیش از تمامی انسانهای دورانهای گذشته احساس سوژگی و رهایی میکندولی رهایی را در چیزهایی طلب میکند که توهم رهایی بخشی دارد ولی به قول ژیژک «روابط جنسی انسانها هم به آن ها دیکته میشود».
رهایی درسیمرغ، زندگی اخلاقی و سیاسی را عرضه کرده که براساس آن انسان از خوی حیوانی خویش فاصله گرفته وبه دنبال افقهای روشن است. ملاصدرا در سفرچهارم عقلی درباره سیمرغ میگوید:
«عنقا(سیمرغ) نزد عارفان ثابت و محقق ودر وجودش شکی ندارند.صدایش خفتگان ظلمات را بیدار میکند وندایش غافلان و بیخبران از آیات الهی را آگاهی بخشیده و فریادش به گوش فروافتادگان در پرتگاه نادانی و سرگشتگان در بیابان ظلمانی که در عالم هیولا و دره ای تاریک و دهکدهای که اهالیاش ستمکارانند میرسد.
منابع:
- «هما سیمرغ افسانهای ایران باستان؛ نویسنده: چلانی مهدی
- «سیمای سیمرغ در شاهنامه»؛ نویسنده: سمیعی زهره
- «سیری در مجموعه آثار عطار نیشابوری»؛ نویسنده: شفیعی کدکنی محمدرضا
- «سی مرغ و سیمرغ − پشت پرده موفقیت یک قصه»؛ نویسنده: موسوی خوزستانی جواد
- «سيمرغ درجلوه هاي عام و خاص»؛ نویسنده: نیری محمد یوسف
- « نقد و تحلیل منطق الطیر»؛ نویسنده: فروزانفر بدیع الزمان
- «مقایسه سیمرغ منطق الطیر عطار با آلیس در آن سوی آیینه کارول بر اساس نظریه تقارن آیینهای؛ نویسندگان: روحانی مسعود و غلامپور لیلا
- « نگاهی انتقادی به ساختار داستانی منطق الطیر»؛ نویسنده: طاهری قدرت ا...
- «راهی به رهایی؛ جستارهایی در عقلانیت و معنویت»؛ نویسنده: ملکیان مصطفی
[1] - اصطلاحی در رمان لولیتا” “Lolitaاثر ولادیمیر ناباکوف که به دختران 9 تا 14 سال برای بهرهبرداری جنسی اطلاق میگردد.