جغرافیای مسافرPASSENGER OF GEOGRAPHY) )

ضرب المثلی می گوید:

"می برد ره بکمال، آدم خاکی،زسفر"

مردم مدام سراغ جغرافیای سفر را می گیرند؟ مازندران، مشهد، خرم اباد. البته چیز خوبی است جهانگردی، چراکه : دنیا دیدن به از دنیا خوردن است . این یک طرف سکه است که غالبا مردم مجذوب این روی سکه هستند وازروی دیگر آن غافل. شاید بگویید جغرافیای سفر همان جغرافیای مسافر است؟شاید چنین باشد.

اما بعضی مواقع جغرافیای سفر ومسافر دوچیز می شود، دوراه می شود، ولی در ظاهر یکی است ویک راه را می پیمایند ولی در اصل دو چیز است."راهی که نه راه تُست مسپر"

نمونۀ بارز این جغرافیا را می توانیم در منطق الطیر جناب عطار ببینیم . مرغکانی بشوق دیدار سیمرغ براه می افتند در طی راه موانعی پیش می آید که تعداد مرغکان را به سی می رساند.

«تو خود حدیث مفصل بخوان ازین مجمل»

جملۀ معروفی می گوید: «جهانی شدن روابط بین الملل را می بایداز آغاز اکتشافات جغرافیایی مورد بررسی قرار داد»

جغرافیای سفر را غالبا مردم در سیرآفاقی آن جستجو می کنند واز آن راحت تن وجان را طلب می کنند برخلاف عرفا که سیر انفسی را منشاء تحول شناخت تلقی می کنند. ترجیع بند آنان این سخن معروف استکه:

«من عرف نفسه فقد عرف ربه»

البته «خیر الامور اوسطها»

بی شک افراد ومتفکران زیادی درصدد بوده وهستند تا جغرافیای مسافر را به وادی اعتدال بکشانند ونقایص وجودی انسان را ازین واسطه برطرف کنند. این اکتشاف جالبترین اندیشه ایست که از تلفیق اسفار آفاقی وانفسی می توان صورت بندی کرد.

وادی وجغرافیایی است که ساخته شده ازآرمان، تجربه بشری،کمال مطلوب است .شاید بتوان این جغرافیا را فهمید وبدرستی آنرا عملی ساخت.

جغرافیایی که درآن ترس ودزدی وتجاوز غائب است وتمام آنچه را که فلاسفه برای تحقق آزادی وسعادت جستجو کرده اندوحتی اهل ادیان وعده تحقق آنرا درزمانی داده اند.این مهم را منحصرا می توان با سفر کردن بدست آورد.

خداروستارا

بشرشهررا.....

ولی شاعران

                    آرمانشهررا آفریدند

که درخواب هم

                      خواب آنرا ندیدند               « قیصرامین پور»